شیعه نیوز:
پاسخ اجمالی
این روایت به دو گونه از عبد الله بن عمر و انس از رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) نقل شده است:
1. عن عبد الله بن عمر أنه قال سمعت النبی( صلی الله علیه و آله و سلم ) یقول: «إن قلوب بنی آدم کلها بین إصبعین من أصابع الرحمن یصرفها کیف شاء ثم یقول رسول الله ص عند ذلک اللهم مصرف القلوب اصرف قلوبنا إلى طاعتک»؛[1] «همانا تمامی قلبهای آدمیان میان دو انگشت از انگشت رحمان(خداوند) است و آنرا به هر سو که بخواهد میکشاند سپس رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) بعد از نقل این سخن فرمود: خدایا! ای گرداننده قلبها! قلبهای ما را به سوی فرمانبرداری از خود رهنمون ساز».
2. أنَس قال: قال رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم ): «ما من قلب آدمی إلا و هو بین إصبعین من أصابع الله تعالى فإذا شاء أن یثبته ثبته و إذا شاء أن یقلبه قلبه»؛[2] «هیچ قلبی از قلبهای آدمیان نیست مگر اینکه در میان دو انگشت از انگشتان خداوند قرار دارد، پس اگر خداوند بخواهد، آنرا ثابت نگهدارد و اگر بخواهد آنرا تغییر دهد».
توجه به این نکته ضروری است که، برخی فرقههای اسلامی مانند مشبّهه و مجسّمه معتقدند که خداوند شبیه به آدمیان است و گفتهاند که خداوند نیز مانند انسان، دست و پا و دیگر اعضا دارد و برای این عقیده خود به ظاهر الفاظ برخی آیات قرآن و روایات دلیل آوردهاند که این عقیده به نظر امامیه باطل است.[3]
روایت مطرح شده در پرسش نیز از همین قبیل است، توضیح اینکه:
یکی از معانی «إصبع» یا «انگشت» در لغت «اثر نیکو» است، چنانکه گفته میشود: «فلان من الله علیه إِصْبَعٌ حسَنة أَی أَثر نعمة حسنة»؛[4] فلانی برایش از ناحیه خداوند اثر انگشتی نیکو است؛ یعنی اثر نعمتی زیبا است. لبید در اینباره چنین سروده است:
مَنْ یَجْعَلِ اللهُ علیه إِصْبَعا،
فی الخَیْرِ أَو فی الشّرِّ، یَلْقاهُ مَعا؛[5]
کسی که خدا برای او اثر انگشتی در کارهای خوب و بد قرار داده باشد، هر دوی آنها را با هم ملاقات خواهد کرد.
برخی گفتهاند این که به اثر نعمت «انگشت» میگویند به این جهت است که، به آثار نیک با انگشت اشاره میشود.[6]
روایت مورد بحث نیز به همین معنا است؛ یعنی دگرگونی قلبهای مؤمنان بین آثار زیبای پروردگار و ساختههای او است.[7]
ابن اثیر گوید: «انگشت از صفات اجسام است و خداوند منزّه و برتر از اثبات صفات اجسام برای او است و استعمال انگشت برای پروردگار به صورت مجاز است؛ مانند اطلاق دست و چشم و گوش برای خداوند که به منزله تمثیل و کنایه از سرعت دگرگونی قلوب توسط خداوند است و این امر به مشیت خداوند وابسته است و اختصاص بیان انگشتان کنایه از اجزای قدرت و گرفتن با شدّت است؛ زیرا گرفتن با دست، با اجزای آنکه انگشتان است، محقق میشود».[8]
به عنوان مثال؛ به چوپان که اثرگذاری خوب روی گلهاش دارد میگویند برای او انگشت بر گلهاش است و این سخن وقتی گفته میشود که چوپان تأثیرگذاری خوب بر گلهاش داشته و اثر آن معلوم باشد.[9]
سید مرتضی علم الهدی(ره) در ذیل این روایت، توضیحات علمای لغت را نیز آورده است.[10]
[1]. علم الهدی، علی بن حسین، أمالی المرتضی (غرر الفوائد و درر القلائد)، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 1، ص 318، دار الفکر العربی، قاهره، چاپ اول، 1998م.
[2]. همان.
[3]. ر.ک: «تفسیر لما خلقت بیدی»، سؤال 30654.
[4]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق و مصحح: میر دامادى، جمال الدین، ج 8، ص 193، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
[5]. همان.
[6]. همان.
[7]. همان.
[8]. جزرى، ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج 3، ص 9، مؤسسه مطبوعاتى اسماعیلیان، قم، چاپ اول، 1367ش.
[9]. لسان العرب، ج 8، ص 193.
[10]. ر.ک: أمالی المرتضی (غرر الفوائد و درر القلائد)، ج 1، ص 318 – 323.
T