مخالفان مهاجرت به کشورهای غربی در حال قدرت گرفتن هستند. از لهستان گرفته تا ایالات متحده آمریکا، سیاستمداران به دنبال بستن مرزها و جلوگیری از ورود پناهجویان هستند. «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا چند ماه پیش در توئیتی نوشت: «کشور ما جا ندارد.»
اندیشکده «فارنافرز» در گزارشی، اما نوشته هراسهای نابجای کشورهای غربی از مسائل امنیتی و نگرانیهای آنها از به هم خوردن یکدستیهای فرهنگی و نگرانی درباره از دست رفتن فرصتهای شغلی باعث شده رهبران سیاسی در اروپا و شمال آمریکا از بحران جمعیتشناختی که گریبان آنها را گرفته غافل بمانند. مشکل آنها در واقع نه تعداد زیاد مهاجران بلکه، داشتن مهاجران اندک است.
مطابق این تحلیل، به دلیل تمایل کمتر اتباع کشورهای اروپایی و شمال آمریکا به فرزندآوری این کشورها در چند دهه پیش رو شاهد مسنتر شدن جمعیت ساکنان خود خواهند بود. این روند، از یک سو به رشد و پویایی اقتصاد لطمه خواهد زد و از طرف دیگر موجب خواهد شد نسبت جمعیت افراد در حال کار به افراد بازنشسته کمتر و کمتر شود. ربات و هوش مصنوعی هم نخواهد توانست کشورهای ثروتمند را از معضلات اقتصادی همراه با کاهش جمعیت نجات دهند. بنابراین، کشورهای ثروتمند دنیا برای جلوگیری از افول و مبتلا شدن به معضلات لاینحل باید برای جذب مهاجران بیشتر تلاش کنند نه اینکه آنها را پس بزنند.
آمارهایی که فارنافرز اشاره کرده به وضوح این روند را نشان میدهد: نرخ متوسط فرزندآوری هر زن اروپایی 1.6 کودک است و در آمریکای شمالی هم زنان کمتر از 1.9 فرزند دارند. پیشبینی میشود ده کشور اروپایی و ژاپن تا سال 2050 شاهد افت 15 درصدی جمعیت خود باشند.
همچنین طی 65 سال آینده، جمعیت افراد در سن کار در اتحادیه اروپا احتمالا به حدود 44.5 میلیون نفر کاهش خواهد یافت و هر چه زمان بگذرد نیز از این تعداد کاسته خواهد شد. همزمان با این کاهش جمعیت، سن متوسط جمعیت هم افزایش خواهد یافت. در اروپا 25 درصد از جمعیت در حال حاضر بیش از 60 سال سن دارند؛ تا سال 2050 این نسبت به بیش از یک سوم جمعیت افزایش خواهد یافت. در سال 2080 شمار افراد بازنشسته در کشورهای اتحادیه اروپا 53.3 میلیون نفر بیشتر از تعداد بازنشستگان فعلی خواهد بود. در آمریکا هم وضعیت چندان بهتر نیست. طبق آماری که اخیرا منتشر شده 80 درصد شهرهای آمریکا شاهد کاهش شدید جمعیت بزرگسالان در سنین کار خود بین سالهای 2007 تا 2017 میلادی بودهاند.
مسن شدن جمعیت، نظامهای ارائه خدمات رفاهی به شهروندان را به مرز فروپاشی میرساند. به عنوان مثال، اسپانیا باید بین سالهای 2004 تا 2050 میزان هزینههای خود در بخش بهداشت، مراقبت از سالمندان و پرداخت مستمری به بازنشستگان را به 10 درصد تولید ناخالص داخلیاش افزایش دهد.
جمعیت مسن به پویایی اقتصاد هم لطمه میزند. از سال 1960، در کشورهای گروه هفت که افراد بازنشسته کمتر از 10 درصد جمعیت را تشکیل دادهاند نرخ سرانه رشد تولید ناخالص داخلی به طور متوسط 4 درصد بود. وقتی که جمعیت بازنشستهها به بین 10 تا 20 درصد رسید، متوسط نرخ سرانه رشد دو درصد بود و وقتی که بیش از 20 درصد جمعیت به بالای 65 سال رسید، سرانه تولید ناخالص داخلی به طور متوسط 0.4 درصد شد. برآورد اقتصاددانان در اندیشکده رند نشان میدهد مسن شدن جمعیت باعث کاهش 1.2 درصدی رشد سالانه تولید ناخالص داخلی آمریکا و کاهش 0.6 درصدی این شاخص در دهه آینده خواهد شد.
علاوه بر این، مهاجرت معکوس به ویژه در آمریکا این بحران را دوچندان کرده است. با وجود اینکه میانگین حقوق پرداختی در آمریکا حداقل سهبرابر مکزیک است اما بسیاری از اتباع مکزیک که در خاک آمریکا زندگی میکردند در ماهها و سالهای اخیر ترجیح دادهاند تا آمریکا را ترک کرده و به کشور خود بازگردند. این مسئله باعث شده تا آمریکا نیز نیروی کار ارزان قیمتتر را نیز از دست بدهد. یکی از دلایل اصلی این اتفاق این است که کشورهای پیشرفتهای نظیر آمریکا، نتوانستهاند ارتباطات فرهنگی لازم برای ماندن مهاجران در کشورهایشان را ایجاد و حفظ کنند.
نویسنده این مقاله در پایان توصیه میکند که خروج از این بحران جز با تغییر سیاستهای فعلی دولتهای غربی در رابطه با عدم پذیرش مهاجران و پناهجویان میسر نخواهد شد و برای مقابله با این کاهش شدید جمعیت و بحران اقتصادی که گریبان غرب را خواهد گرفت، کشورهای صنعتی و ثروتمند باید تلاش کنند تا در جذب مهاجران و پناهجویان از یکدیگر سبقت بگیرند.