به گزارش «شیعه نیوز»، در مطلب حاضر نویسنده با اشاره به ادله فقهی مجازات روزهخواری علل تشریع حدود و تعزیرات در اسلام را تبیین کرده است.
اهمیت روزه در آیین اسلام
روزه ماه مبارک رمضان، یکی از واجبات معنوی و اخلاقی مهم اسلامی است. روزه شرعی، عبارت است از اینکه فردی با هدف تحصیل رضایت و قربالهی و تسلیم شدن در برابر حکم او، از اذان صبح تا اذان مغرب از خوردن و آشامیدن و دیگر رفتارهایی که روزه را باطل میکند، دوری ورزد. روزه سودمندیها و آثار فردی و اجتماعی فراوانی برای جامعه ایمانی دارد. روزه علاوهبر فوائد بدنی، تمرینی مؤثر و ضروری برای خودسازی و تقویت خودمهارگری در روان انسانهاست. کسی که با اختیار خود ساعات مشخصی از انجام کارهای حلال خودداری میکند، از لحاظ روحی چنان تقویت میشود که با توان و اراده محکم تری میتواند کارهای حرام و ممنوع را ترک کند. اگرچه روزه با مختصاتی که در کتابهای فقهی بیان شده، خاص دین اسلام است، اما در همه ادیان و مکاتب الهی و غیرالهی، برنامههایی وجود دارد که میتوان آن را روزه نامید. ماه رمضان، به سبب اینکه ظرف زمانی انجام این واجب بزرگ الهی است، از قداست و اهمیت والایی در دین اسلام برخوردار است. از این رو در فقه اسلامی بر رعایت حریم این ماه فراوان تأکید شده است. حتی کسانی که به سبب موانع شرعی، مجاز به ترک روزهاند، میبایست حریم این ماه و روزهداری را مراقبت کرده و در منظر دیگران، خصوصا روزهداران، روزهخواری نکنند. این موضوع برای شارع مطهر چنان اهمیت داشته که حتی با وجود اینکه روزه، واجب فردی و حقالله به شمار میرود، برای روزهخواران در ملأ عام، حتی اگر مجاز به ترک روزه باشند، مجازاتهایی در نظرگرفته است. حال این پرسش مطرح میشود که اگر روزه حقالله و فریضهای فردی است، روزهخواری در ملأ عام چرا و به چه دلیل مجازاتهایی مانند تعزیز با شلاق و در مرتبه چهارم، اعدام دارد؟ مگر این گونه نیست که خداوند در حقوق الله (احکام الله) آسان گرفته ولی در حقوقالناس سختگیری میکند؟ در نوشتار حاضر به این شبهه پاسخ خواهیم داد.
لزوم تنبیه در احکام و قوانین
بر اساس انسان شناسی اسلامی، انسان مخلوق خداوند متعال است و همو رب و خداوندگار بشر است. خداوند انسان را خلق کرده تا مظهر تام و کامل اسماء او در هستی باشد و لازمه تحقق این هدف، اعتلای معنوی و اخلاقی انسان در زندگی دنیاست. ربوبیت تکوینی و تشریعی خداوند اقتضا دارد که اولا انسان را به استعدادها و توانمندیهای لازم برای رسیدن به آن مقام ارجمند مجهز کند و ثانیا او را به معارف و آگاهیهای لازم برای حرکت در مسیر درست راهبری فرماید. پرورش استعدادها و شکوفایی توانمندیهای موجودات مادی، که همواره مسیری از مرحله قوه به فعلیت را میپیمایند، نیازمند راهبردهای گوناگونی است. آموزش، انگیزش، راهنمایی و مراقبت مداوم، تشویق و تنبیه از مهمترین راهبردهای تربیت انسانی در همه عرصه هاست. راهبرد تنبیه، در هیچ زمینهای، راهبردی اصلی و اساسی به شمار نمیرود، اما اگر راهبردهای انگیزش و تشویق نتواند انسان را در مسیر صحیح نگهدارد و نفس زیادهطلب و متمایل به سرکشی و طغیانش را از شکستن حدود و حریمها بازدارد، راهبرد تنبیه توجیهی منطقی مییابد. در همه نظامهای سیاسی، حقوقی و تربیتی، به راهبرد تنبیهی به عنوان راهبردی تبعی ولی مهم، توجه شده است. از این رو وجود مجازاتها، کفارهها و ریاضتهای شرعی در دین اسلام، هماهنگ با فطرت انسانی و مقتضای عقلانیت بشری است. مسئله دیگری که باید به آن اشاره کنیم، تقسیم احکام شرعی به حقوقالله (احکام الله) و حقوقالناس (احکام اجتماعی) است. 1. حقوق الله آن دسته از کارهایی است که خداوند انجامش را بر انسانها واجب کرده و هدف آن، تنها رعایت حریم الهی و رسیدن به خیرها و دوری جستن از آسیبهای معنوی و اخلاقی افراد است و ربطی به حقوق دیگران ندارد. مثلا وجوب نماز و روزه و حرمت نگاه به نامحرم از حقوقالله است. البته حقوقالله هرگز به این معنا نیست که خداوند به انجام این کارها از سوی انسانها نیازمند است و اگر انسان برخی یا همه این امور را رعایت نکند، به خداوند زیانی رسانده است؛ بلکه به این معناست که خداوند برای تدبیر امور انسان و پرورش استعداهای معنوی و اخلاقی او حدود و چارچوبها و طرحهایی را قرار داده که رعایت آن، هدفهای ربوبی الهی را محقق میکند. 2. حقوقالناس عبارت است از بهرهها و امتیازاتی که خداوند برای هرفرد انسانی بر عهده دیگر افراد قرار داده و دیگران نباید آن را تضییع کنند. مثلا حق برخورداری از منزلت اجتماعی و آبرو، مال، جان، ناموس و دیگر چیزهایی که به هرفرد تعلق دارد، از شمار حقوق الناس است.
ادله فقهی تعزیر و حد روزهخواری
1. یکی از احکام فقهی اسلام در باب روزهخواری این است که اگر کسی در ماه رمضان از روی علم و تعمد روزهخواری کند و چنین کاری را حلال بشمرد، مرتد شده است؛ بلکه اگر کسی روزهخواری را حلال بشمرد هرچند خود به روزهخواری مبادرت نورزد، بازهم محکوم به ارتداد است. اما اگر روزهخواری کند اما آن را حلال نداند، با 25 ضربه تازیانه تعزیر[1] میشود و اگر برای بار دوم روزهخواری کرد و تعزیز شد، در مرتبه سوم اعدام میشود؛ و احتیاط واجب این است که در مرتبه چهارم اعدام شود. (سيد محمدکاظم یزدی، العروهًْ الوثقي، ج2، ص38، مسئله 13) مستند شرعی این حکم در فقه اسلامی روایات صحیحی است که از اهل بیت علیهمالسلام در کتابهای معتبر روایی ثبت شده است:
- صحيحه سماعه: عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ(ع )عَنْ رَجُلٍ أَخَذَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ قَدْ أَفْطَرَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَ يُدْفَعُ إِلَى الْإِمَامِ فَيُقْتَلُ فِي الثَّالِث.[2]؛ سماعه میگوید از امام صادق(ع) درباره این موضوع پرسیدم که مردی را در ماه رمضان گرفتهاند که سه بار در میان دیگران روزهخواری کرده است. امام فرمود: هربار او را به نزد حاکم میبرند و (بار اول و دوم تعزیر) و در مرتبه سوم اعدام میشود.
- روايات متعددی با اين مضمون در منابع روايي ما ثبت شده است که: «اصحاب الکبائر کلها إذا اقيم عليهم الحد مرتين قتلوا في الثالثهًْ»؛ مرتکبان گناهان کبيره، اگر بر آنها دو بار حد جاري شده باشد، در مرتبه سوم کشته ميشوند. (الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج18، ص314) يکي از گناهان کبيره، آشکارسازی (تجاهر) به ترک واجبات الهي و از جمله روزه ماه مبارک رمضان است.
فلسفه حدود و تعزیرات
در همه نظامهای حقوقی جهان، برای شکستن حریم قانون و رعایت نکردن حقوق مردم و حکومت، مجازاتهایی در نظر گرفته شده است. در فلسفه حقوق و مجازاتها این بحث همواره وجود داشته و دارد که چرا برای قانون شکنی، مجازاتهایی در نظر گرفته میشود؟ در این باب نظریههای گوناگونی مطرح شده است که اختصارا به هریک اشاره میکنیم:
1. مجازاتها بازدارندهاند!
مجازاتها، سازوکارها و قوانین بازدارندهای است که افراد را در مواجهه با میل به قانونشکنی (انجام گناه یا میل به ترک واجب)، مردد کرده و انگیزه نافرمانی را در آنها تضعیف میکنند. انسان به طبیعت خود هیچ علاقهای به رعایت محدودیتها و رهاکردن آزادی خود ندارد. طبیعت حیوانی انسان خواهان آزادی بیحدوحصر و ارضای تمایلات خود در هرجا و هر زمان است. قرآنکریم این خصوصیت انسان را اینگونه توصیف میکند: «بل یرید الانسان لیفجر امامه» انسان میخواهد همواره پیش رویش گشوده و باز باشد. (قیامه/6) کنایه از اینکه هیچ محدودیتی را بر نمیتابد. اما همین انسان به سبب اینکه موجودی عاقل و حسابگر است، معمولا در کاری که میخواهد انجام دهد، نخست سود و زیانش را بررسی میکند و در صورتی که سود آن کار بر زیانش چیره باشد، انگیزه انجام کار فراهم میشود. از این رو اگر انسان محاسبه کند که درد، رنج و تنبیه ناشی از انجام یک کار، بیش از سود و لذتی است که به او میرسد، از ارتکاب آن خودداری میکند. مجازاتهایی که برای انواع قانونشکنیها و از جمله روزهخواری، در شرع مطهر اسلامی، مقرر شده در واقع، حکم بازدارندهها و منابع کنترل بیرونی را دارد که فرد آماده به قانونشکنی را از زیر پا گذاردن قانون منصرف میکند. انسانها از لحاظ منابع کنترل رفتار دو گونهاند: برخی دارای منبع کنترل درونیاند که به آن در زبان دین، تقوا و در فرهنگ روانشناسی، خودمهارگری گفته میشود. برخی از افراد منبع کنترل درونی ضعیفی دارند و ضرورتا باید ابزارها و اهرمهایی در بیرون شخصیت آنها و در محیط اجتماعی ایجاد شود تا در هنگام انگیزش برای قانون شکنی، آنها را کنترل کند. یکی از منابع بیرونی کنترلهای رفتار اجتماعی، قوانین کیفری و تنبیهی است که با ایجاد چشم انداز پیامدهای دردناک قانون شکنی، افراد را از نزدیک شدن به حدود قانونی میهراساند و زمینه ارتکاب جرم را کاهش میدهد.
2. مجازات مانع از تکرار جرم میشود!
تحقیقات و آزمایشهای فراوانی در روانشناسی یادگیری، مؤید این نظریه است که انسانها معمولا از طریق مواجهه با پیامدهای رفتار خود تقویت یا تنبیه میشوند. یکی از قوانین یادگیری این است که اگر فردی پس از انجام رفتاری با پیامد مطلوب و لذتبخشی مواجه شد و از آن رفتار پاداش گرفت، با احتمال زیادی آن رفتار را تکرار میکند؛ اما اگر پیامد ارتکاب رفتاری، تنبیه، درد و رنج باشد، احتمال تکرار آن رفتار بسیار ضعیف و حتی خاموش میشود. از آنجا که قانون شکنی برای طبیعت انسان شیرین و لذتبخش است، هنگامی که فرد، قانون را زیرپا میگذارد و واجبی را ترک یا حرامی را مرتکب میشود، اگر با واکنش دردآور و تنبیهکننده مواجه نشود و جامعه در برابر رفتار نادرست او ساکت بماند، لذت ناشی از قانون شکنی، انگیزه تکرار جرم را تقویت کرده و احتمال ارتکاب دوباره آن رفتار بالا میرود. ولی اگر حکومت با واکنش مناسبی، به مقابله با جرم و مجرم برخیزد و فرد خاطی با واکنش ناخوشایندی روبه رو شود، انگیزه تکرار جرم، کاهش مییابد و فرد مجرم با احتمال زیادی رفتار قانونشکنانه را برای بار دیگر مرتکب نمیشود. البته برای اینکه قدرت بازدارندگی مجازاتها موفق عمل کند فراهم بودن شرایط خاصی لازم است: اولا مجازات، متناسب با جرم و از قدرت بازدارندگی لازم برخوردار باشد. ثانیا مجرم از قانون کیفری مطلع باشد. ثالثا قدرت درک و فهم و پیشبینی مجازات را داشته باشد. رابعا به حتمی بودن کیفر اطمینان داشته باشد. نکته دیگری که بیان آن حائز اهمیت است اینکه در همه سیستمهای حقوقی دنیا معمولا برای کسانی که با وجود مجازات شدن، جرمی را برای بار دیگر تکرار میکنند، مجازات شدیدتری را در نظر میگیرند تا اگر مجازات اولیه بازدارنده یا تضعیفکننده انگیزههای مجرمانه نبوده، مجازات شدیدتر انگیزه مجرم را برای تکرار جرم تضعیف کند.
3. درس آموزی و عبرت اندوزی دیگران
همواره افراد زیادی در جامعه وجود دارند که بالقوه برای قانونشکنی و عبور از مرزهای شرعی و قانونی آمادگی دارند، اما به علل گوناگون و از جمله ترس از مجازات و انگشتنماشدن، حریم قانون را پاس داشته و به جرم اقدام نمیکنند. این افراد در صورتی که مشاهده کنند دیگران براحتی، قانون را زیر پا گذاشته و حدود را میشکنند ولی با پیامدهای دردآوری هم روبهرو نمیشوند، ممکن است برای ارتکاب گناه جرئت پیدا کرده و عملا به قانون شکنی رو آورند. اگر در جامعهای فرد قانون شکن با پیامد جدی برخورد نکند یا مجازاتهای موجود قدرت بازدارندگی نداشته باشد، افراد بیشتری ممکن است از مرزهای قانونی و شرعی عبور کرده مرتکب گناه یا جرم شوند. وقتی فضای جامعه به سمت بیحرمتی به قانون پیش برود، کم کم حقوق و حدود بیارزش شده و به همه قوانین تسری مییابد و مسئله انتظام جامعه و مسائل تربیتی انسانها دچار اختلال جدی میشود.
4. پیشگیری از سقوط معنوی انسانها
در نظام کیفری اسلام علاوهبر توجه به نظم و انضباط جامعه، کاهش انگیزه جرم، عبرت گرفتن دیگران، پیشگیری از انحطاط معنوی و اخلاق انسانها نیز توجه ویژه شده است. اسلام دین دنیا و آخرت است و در همه آموزهها و احکامش به سعادت جامع و ابدی انسان توجه دارد. مجازاتها هم موجب پیشگیری از گناه و سقوط معنوی فرد میشوند و هم در صورت ارتکاب گناه، موجب پاک شدن از آلودگی و تطهیر گناهکار از گناه میگردند. در روایات زیادی این مضمون به چشم میخورد که فرد گناهکاری که مثلا به زنا آلوده شده، خود از پیامبر یا امام (علیهماالسلام) میخواهد که حد خدا را بر او جاری سازند و در برخی تعابیر فرد گناهکار میگوید: یا رسولالله! طهرنی! ای پیامبر خدا! مرا (با اجرای حد الهی) از گناه پاکم کن! از این تعبیرها میتوان استفاده کرد که تربیتشدگان اولیه اسلام، که دین را از آموزگاران نخستین آن، یعنی پیامبر و امام علی (علیهماالسلام) آموخته بودند، به مجازاتهای الهی چگونه مینگریستهاند. آنها مجازات شرعی را نوعی تنبیه کودکانه تلقی نمیکردند، بلکه گونهای تطهیر از جانب خداوند برای صیقل دادن روح انسان گناهکار و نزدیک کردن دوباره او به ذات اقدس الهی به شمار میآوردند.
امام صادق (ع) در ضمن روايتي مي فرمايد: «خداوند براي هرچيز حدي قرار داده و براي کسي که از حدش تجاوز کند، حدي مقرر کرده است»[3].
محمدبن سنان از امام هشتم(ع) پرسید: «چرا زن یا مردی که مرتکب زنا شدهاند و بر این جرم، تازیانه خوردهاند، در مرتبه دیگر محکوم به اعدام میشوند؟ فلسفه اعدام آنها چيست؟ امام رضا(ع) فرمود: «چنين کسي به سبب بي مبالاتي و بي اعتنايي به خدا و حدي که برای رفتارهای انسانها تعيين کرده، از اسلام خارج و وارد ساحت کفر شده است و از این رو مستوجب اعدام است.[4] معنای این سخن آن است که اگر زناکاری برای سه بار زنا کرده و مجازات شده، به حدود الهی ساحت ربوبی حق بي اعتنا نبود، یقینا پس از سه بار حد خوردن یا تعزیرشدن دست از گناه علنی بر ميداشت!
برخی گمان میکنند که اگر حکمی از احکام الله و در محدوده حقوق الهی باشد، شکستن آن آسان و کم اهمیت است. متأسفانه گزاره «خدا از حقالله میگذرد اما از حقالناس نه» در زبان عامه مردم به غلط تفسیر شده و گاهی موجب میشود که احکام الهی و حقوق خداوند، کم ارزش و بیاهمیت تلقی شده و زمینه فکری و انگیزشی شکستن حریم الهی را ایجاد کند. این جمله به یک معنا درست و به معنای دیگر، بسیار غلط و گمراهکننده است. اگر مقصود از این جمله این است که خداوند حق دارد و میتواند از حق اطاعت خود بگذرد و بنده گناهکار را درباره گناهان فردی ببخشد (چه با توبه و چه بدون توبه) و البته این بخشش هم از رحمانیت و رحمیت خداوند به دور نیست، ولی در جانب حقوق الناس، صرفا توبه و استغفار کافی نیست و باید حقوق پایمال شده را جبران و از کسی که حقش ضایع شده، حلالیت بخواهیم، سخنی درست و منطبق با اصول اعتقادی اسلامی است. اما متأسفانه برخی از مردم با دستاویز قرار دادن این جمله، در واقع، از زیر تعهد خود نسبت به احکام الله شانه خالی کرده و آن را مجوز ارتکاب گناه و جرئت ورزی در شکستن حدود الهی قرار میدهند. در حالی که این جمله اصلا به معنای کم اهمیت بودن حقوقالله و حدودالله نیست و هیچگونه مجوزی برای انجام معصیت نخواهد بود. رعایت حدود الهی و مراقبت از حقوق الهی اگر از حقوقالناس برتر و مهمتر نباشد، کم ارجتر و کم اهمیتتر نیست. خداوند در قرآن کریم با صراحت به کسانی که حدود او را شکسته و بیمهابا به معصیت آلوده میشوند، وعده عذاب خوارکننده داده است: «و من یعص الله و رسوله و یتعد حدوده یدخله نارا خالدا فیها و له عذاب مهین» و کسی که خدا و پیامبرش را نافرمانی و از حدود الهی پا فراتر گذارد را در آتشی جاودان وارد خواهد کرد و برای او کیفری خوارکننده خواهد بود. (نساء/ 14) از این رو اگرچه روزه از احکام فردی و حقوقالله به شمار میرود اما روزهخواری گناهی بزرگ است و اگر روزه خواری در دیدگان مردم، موجب وهن حدود خداوند و سبک شمردن احکام او شود، مستوجب تنبیه و کیفر دنیایی است. زیرا پاسداشت حدود و احکام الهی، هم تکریم مقام خداوند است و هم احترام به جامعه ایمانی و احساسات مردم دیندار؛ همچنان که بیاعتنایی به احکام الهی و تجاهر (آشکارسازی) به ارتکاب گناهان، بیاحترامی به مقام خداوند، جریحهدار کردن احساسات مؤمنان و زمینهسازی شیوع و رواج قانونشکنی در جامعه به شمار میرود!
پینوشتها:
[1]. تعزیر به مجازاتی گفته میشود که در شرع مطهر، مقدار معینی برای آن مشخص نشده و به نظر حاکم شرع واگذار شده است؛ ولی حدود مجازاتهایی است که در قرآن و روایات، برای آنها اندازهای معین شده که تخطی از آن جایز نیست.
[2].اشعرى قمى، احمد بن محمد بن عيسى، النوادر(للأشعري)- قم، چاپ: اول، 1408 ق.
[3]. همان، ج18، ص309.
[4]. شيخ صدوق، محمد بن بابويه، عيون اخبار الرضا، بيروت، مؤسسه الاعلمي، چاپ اول، 1404ق، ج1، ص104؛ وسائل الشيعه، همان، ج18، ص314.