به گزارش «شیعه نیوز»، «ماتیاس دروبینکسی» در روزنامه «زود دویچه تسایتونگ» نوشت: این سؤال که آیا اسلام به آلمان تعلق دارد یا خیر، از ریشه غلط است. روابط مسلمانان با نورمنها در اوایل قرن دوازدهم نشان میدهد که سالهاست اسلام وارد جهان غرب شده است.
روزنامه «زود دویچه تسایتونگ» در مقالهای که به قلم «ماتیاس دروبینکسی» نوشته شده، تغییرات کنفرانس اسلامی آلمان و همچنین برخورد متفاوت مسئولان این کشور با مسلمانان را مورد بررسی قرار داده است. به نوشته نویسنده این مقاله «هورست زیهوفر»، وزیر کشور آلمان در حالی اسلام را متعلق به آلمان نمیداند که پیش از او وزرای کشور آلمان اعلام کرده بودند که این دین به آلمان تعلق دارد. دروبینکسی معتقد است که آلمان نیاز به گفتوگوی عادلانه با مسلمانان دارد. «اسلامیشه تسایتونگ» خلاصهای از مقاله را در سایت خود قرار داده که در شماره 406 هفته نامه خبری رایزنی فرهنگی ایران در آلمان منتشر شده است، این مقاله را در ادامه میخوانید:
کنفرانس اسلامی در سال ۲۰۰۶ به ابتکار ولفگانگ شویبله، وزیر کشور وقت آلمان تأسیس شد. او در آن کنفرانس اعلام کرد که اسلام بخشی از آلمان است، با این وجود ۱۲ سال بعد زیهوفر، وزیرکشور فعلی آلمان گفت که اسلام به آلمان تعلق ندارد. در آینده نیز ممکن است، کسی پیدا شود و بگوید که تنها نصف یا دو سوم مسلمانان به آلمان تعلق دارند. این تضادها در ابتدا ممکن است گیجکننده به نظر برسد، اما در عین حال اینها میتواند نشاندهنده مشارکت خوب مسلمانان در جامعه آلمان باشد. بسیاری میپرسند که چطور میتوان، در این شرایط نکته مثبتی پیدا کرد. وقتی مسئولان میخواهند به این سؤال پیچیده که آیا اسلام به آلمان تعلق دارد؟ با بله یا خیر پاسخ دهند، این شیوه پرسش و پاسخ نشان میدهد که آلمان هنوز در فرایند یادگیری قرار دارد و این بدان معناست که هنوز نگرش دولت بر کل جامعه تأثیر میگذارد. اما باید این را هم در نظر گرفت که ادیان از طریق پیروان و افکار آنها شناخته میشوند. دین اسلام قدمتی هزار و چهارصد ساله دارد و در حال حاضر ۲.۲ میلیارد نفر مسلمان در دنیا زندگی میکنند. بدین ترتیب تفسیرهای متعددی از اسلام در جهان به وجود آمده است و هر کدام میتواند بر نسل بعدی تاثیر بگذارد.
نقش پررنگ مسلمانان در 2018
این تفاوتها در جامعه آلمان نیز تأثیرگذار است. مسلمانان میتوانند با افتخار بگویند که هیچگاه مانند سال ۲۰۱۸ در جامعه آلمان تأثیرگذار نبودهاند. گروههای اسلامی هر ثانیه این امکان را داشتند که نظرات خود را در شبکههای اجتماعی منتشر کنند. در بازار کتاب آلمان، آثار جدیدی از گروههای مختلف مسلمان منتشر شد.
همچنین فیلمهای زیادی درباره اسلام برای مخاطبان غربی ساخته شد که مورد تحسین منتقدان نیز قرار گرفت. با این اوصاف باید گفت اسلام وارد جهان غرب شده است و این سؤال که آیا اسلام به آلمان تعلق دارد یا خیر، از ریشه غلط است. روابط مسلمانان با نورمنها(نورمن: نام قوم اسکاندیناوی که در قرن دهم میلادی به ناحیه «نورماندی» در فرانسه کوچ کردند) در اوایل قرن دوازدهم نشان میدهد که سالهاست اسلام وارد جهان غرب شده است. بنابراین نباید پرسید که آیا اسلام به آلمان تعلق دارد یا خیر، بلکه باید دید که کدام گروه اسلامی توانسته خود را با سیاستهای آلمان هماهنگ کند. واقعیت این است که بسیاری از مسلمانان در آلمان به دنیا آمدهاند و در این کشور بزرگ شدهاند. بنابراین آنها به اندازه آنگلا مرکل، صدراعظم، هورست زیهوفر، وزیر کشور و همچنین الکساندر گولاند از سران حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان از حقوق شهروندی برخوردارند.
آنها میخواهند در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی آلمان مشارکت کنند، اما هیچ یک از انجمنهای اسلامی هنوز نتوانستهاند به درستی خود را در جامعه آلمان مطرح کنند. مسلمانان لیبرال از سوی اکثریت جامعه مسلمانان حمایت نمیشوند، گروههای محافظه کار اغلب فراتر از قوانین و ساختارهای جامعه آلمان عمل میکنند و گروههای دیگر نیز هنوز از سوی اکثریت جامعه پذیرفته نشدهاند. بنابراین شاید هورست زیهوفر حق دارد که میگوید اسلام به آلمان تعلق ندارد. زیرا شناخت او از آلمان به اندازه درک پیر فوگل (از رهبران سلفیهای آلمان) از قرآن، محدود و سطحی است. با همه اینها، ما در مرحله مهمی از تاریخ جدید آلمان هستیم. باید یاد بگیریم که چطور میتوانیم زندگی مسالمت آمیزی در کنار یکدیگر داشته باشیم و تلاش کنیم که افراط گرایی جایگاهی در جامعه ما پیدا نکند. امیدوارم که بحثها ادامه یابد و در آخر به نتیجه برسد. چرا که دموکراسی بدون تلاش به دست نمیآید.