به گزارش «شیعه نیوز»، علی رغم تلاش رهبران مذاهب یهود و مسیحیت برای پیشگیری از پیوند بین مذاهب، این نوع ازدواج از دهه ۱۹۷۰ به طور چشمگیری در ایالات متحده افزایش یافته است. بررسی های اخیر نشان می دهد که اینک ۲۰ درصد از افراد بزرگسال آمریکایی در خانواده های منتج از ازدواج بین مذهبی پرورش یافته اند. رفتار خانواده های دارای چند مذهب، چشم انداز مذهبی امریکا را به طرق پیش بینی نشده ای تغییر می دهد، چرا که بی شک این گونه ازدواج ها بر کودکان اثرگذار خواهد بود.
برای روحانیون و جوامع مذهبی این امر چه مفهومی در حال حاضر و آینده خواهد داشت؟ آیا ازدواج بین مذهبی باعث به وجود آمدن یک مذهب جدید در امریکا می شود؟
در پاسخ به این پرسش ها، پایگاهChristian Century در مطلبی با عنوان «چگونه ازدواج مسیحیان با یهودیان به امری طبیعی تبدیل شد؟»، به مرورکتاب« فراتر از کریسموکا: خانواده مذهبی مسیحی-یهودی در ایالات متحده*» به قلم پروفسور سمیرا کِی مهتا، پرداخته است.
پروفسور سمیرا کِی مهتا، استاد مطالعات مذهبی، نقش فرهنگ عامه در پذیرش آنچه که تا دهه۱۹۶۰ پدیده ای نادر محسوب می شد، را با دقت مورد بررسی قرار داده است . او با بهره گیری از روش های قوم شناسی، به جمع آوری اطلاعاتو گفتگو با افرادی پرداخته که تجربه ازدواج بین مذهبی داشته یاتحت تاثیر آن قرار دارند و به این نتیجه رسیده است که رفتار خانواده های دارای مذاهب متفاوت، چشم انداز مذهبی امریکا را به طرق پیش بینی نشده ای تغییر می دهد.
این پژوهشگر بر ازدواج مسیحیان با یهودیان تمرکز کرده است، زیرا بر این باور است که این ازدواج به واسطه نمودهایی که در فرهنگ عامه و پندار امریکایی دارد، یک الگوی اصلی از ازدواج بین مذهبی در ایالات متحده محسوب می شود. ظهور ازدواج یهودیان با مسیحیان هم زمان با یک تغییر رویکرد در میان پیروان یهودیت از خودآگاهی قومی و نژادی به سوی خودآگاهی مذهبی اتفاق افتاده است. ازدواج های یهودی-مسیحی«یک نمونه مهماستبرایبررسی چگونگی تعریفامریکایی ها ازاصطلاحات دائماً در حال تغییرِ "مذهب”، "فرهنگ” و "قومیت” در خانواده هایی که شکل گیری آنها در جامعه ای است که به طور روز افزون به سوی چندگانگی پیش می رود.»
در سال ۱۹۶۶ از سوی کمیته عمومی کلیسای کاتولیک و پرسنل نیروهای مسلح، گزارشی ارائه شد کهپاسخی بود به آنچه در آن زمان یک تغییر ناخوشایند در نظم پذیرفته شده محسوب می گردید. براساس این گزارش، در آن زمان کاتولیک ها، یهودیان و روحانیون پروتستان –هر یک به دلایل خاص خود- ازدواج بین مذهبی را تهدیدی برای خانواده های امریکایی و همچنین نهادهای مذهبی اعلام می کردند. کشیش ها بربازداری افراد از ازدواج بین مذهبیمتمرکز شدند و هر زمان این گونه ازدواج اتفاق می افتاد، سعی می کردند یکی از دو طرف را به تغییر مذهب خود تشویق کنند تا در نتیجه خانواده یک مذهب واحد داشته باشد.
بررسی داده های مربوط به ازدواج بین یهودیان و مسیحیان در فرهنگ عامه، به خصوص در سریال های تلویزیونی و کتاب ها، نشان می دهد پس از آن زمان، به تدریج پیوند بین مذاهب به یک جریان رایج تبدیل شد. تاجایی که ازدواج بین مذهبی دیگر مسئله ای مهم برای پروتستان ها -که اغلب افراد خود را به دلیل سکولاریسم ازدست داده بودند نه به علت پیوند بین مذاهب- به شمار نمی رفت. تا دهه ۱۹۸۰، بحث در مورد پیشگیری از پیوند بین مذاهب یا تشویق یکی از همسران به تغییر مذهب خود تا حد زیادی به ویژه در کمیته یهودیان امریکایی از بین رفت.
مهتا در پژوهش خود با بیش از سی نفر از اعضای خانواده های دارای ازدواج بین مذهبی گفتگوکرد،البته او تنها تجربه ی چهار نفر از آن ها را مورد تأکید قرار داد. این خانواده ها، به عنوان نمونه، بسیاری از چالش هایی که خانواده های دارای پیوندبین مذهبی با آن مواجه هستند، از جمله محروم شدن از پیوستن به جامعه مذهبی تکوینی خود را روشن می سازند. برخی از آن ها بر اعتقادات خود پایبند هستند و خواهان این هستند که اعمال آن ها، حتی اگر تأیید نمی شود،مجاز شمرده شود. این افراد، افرادی فعال و حتی پیروانی پرشور، در عین حال کناره گیر و جدا از اعمال و رفتارهای مذهبی هستند. آن ها منوراهای هانوکایی را در کنار درختان کریسمس خود روشن می کنند، در مراسم عید پاک شرکت می کنند و حتی میزبان عید فصح می شوند.
به عنوان نشانه ای روشن از گسترش ازدواج بین مذهبی، مطالعات اخیرنشان می دهد که ۲۰ درصد از افراد بزرگسال امریکایی در خانه های دارای مذاهب متفاوت پرورش می یابند. مهتا نیزدر این باره می نویسد:« زندگی خانواده های دارای مذاهب مختلف… یک بخش اصلی و شکل دهنده از چشم انداز مذهبی امریکایی به شمار می رود».
نتیجه گیری های این پژوهشگر ممکن است موجب آرامش خاطرعده ای شود، اما باعث فیصله دادن به مناقشه در میان جوامع یهودی و مسیحی در مورد اینکه آیا ازدواج بین مذاهب مختلف ذاتاً خوب است یا بد، نمی شود.او استدلال می کند که این گونه ازدواج ها کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد.اما تنها گذر زمان مشخص می کند که آیا آنها رویکرد مذهبی والدین خود را در پیش می گیرند یا خیر.