به گزارش «شیعه نیوز»، ترکش انفجار جمعیت تهران و حومه در پیکر استان های خالی از سکنه!یکی از مهم ترین موضوعاتی که در سطح کلان می تواند زمینه افزایش رفاه شهروندان و پایداری طبیعی زندگی اجتماعی را رقم بزند، موضوع تعادل جمعیتی و پراکندگی یکنواخت جمعیت در کشور است؛ حقیقتی اجتناب ناپذیر که برخی گزارش های جدید نشان می دهد به شدت در حال تغییر است تا خسارات سنگینی را متوجه کشور کند.
اکنون خشکسالی، مشکلات اقتصادی و نبود فرصت های مناسب شغلی در بسیاری از شهر و روستاهای کشور، زمینه ساز پدیده جدیدی به نام مهاجرت روزافزون و شدید به کلانشهرهایی چون تهران شده و حکایت از روزهای به مراتب سخت تری در کشور دارد؛ شرایط نگران کننده تا همین امروز نیز اصلاً مطلوب نبود و به سویی بدتر شدن در حرکت است.
با اینکه در همه سال های گذشته، بسیاری از مسئولان و متولیان سیاست های جمعیتی کشور با درک بحران تمرکزگرایی و لزوم توزیع یک نواخت جمعیت، تلاش هایی محسوسی را در این مسیر آغاز کردند، بروز برخی محدویت های طبیعی و اقتصادی، فرصت چندانی برای بهبود شرایط به آنها نداد.
هرچند می توان این مهم را از برخی آمارهای قابل تأمل در مورد خالی شدن روستا و شهرهای کوچک کشور و افزایش غیر طبیعی میزان جمعیت کلانشهرهای کشور برداشت کرد، به تازگی در این رابطه یکی از اساتید دانشگاهی سخنانی مطرح کرده که شفاف تر عمق فاجعه را به نمایش می گذارد.
دکتر حسین ایمانی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در همین رابطه در گفت و گو با روزنامه «همشهری» ضمن اشاره به بغرنج بودن وضعیت جمعیتی کشور افزوده است: من دو روز پیش به هشتگرد رفته بودم. مدیران شهری میگفتند که یک اتفاق خوب برای ما و یک اتفاق بد برای کشور در حال افتادن است؛ اتفاق خوب برای آنها ترقی قیمت املاک است، درحالیکه سالها قیمت املاک در این منطقه ساکن بوده. علتش هم مهاجرت افراد از خوزستان و خراسان و سیستان و بلوچستان است.
این استاد دانشگاه در همین رابطه افزود: چون اطراف کرج قیمت املاک و خانه پایین است، مهاجران با پول نسبتاً کمی میتوانند خانهای تهیه یا اجاره کنند و همین باعث شده تا کسانی که در جاهایی مثل خوزستان و سیستان و بلوچستان دستشان به دهانشان میرسد، راهی این مناطق شوند.
وی ضمن هشدار در مورد خسارات تغییر وضعیت جمعیت کشور ادامه داد: به زودی ما باید شاهد انقلابهای جمعیتی در کشور باشیم؛ یعنی این تعادل جمعیتی نصفه و نیمهای که در کشور داشتهایم، به زودی به هم خواهد خورد. اگر فکری برای خشکسالی خوزستان و سیستان و بلوچستان و خراسان نشود، موجهای جمعیتی راه خواهد افتاد و با خودش کلی مسأله به همراه خواهد داشت. همین الان هم داریم نشانههایش را میبینیم.
ایمانی همچنین در بخشی از سخنانش با انتقاد از بی توجهی مسئولان به سیاست های جمعیتی گفت: گویا سیاستگذاران و مدیران ما به پارامترهای جمعیت توجه جدی ندارند و برنامهریزیها را با عطف به اطلاعات جمعیتی انجام نمیدهند. من به عنوان کسی که با برنامهریزی شهری درگیر بوده، میتوانم بگویم که مطالعات جمعیتی جدی گرفته نمیشود و عددهایی که جمعیت شناسان به برنامهریزان میدهند، مورد بیتوجهی قرار میگیرد. طوری برخورد میکنند که انگار این عددها قابل بازی کردن و نادیده انگاشتن هستند.
وی ضمن تأکید بر مسأله آمایش سرزمین اضافه کرد: مسأله مهم دیگر در مورد جمعیتشناسی، آمایش سرزمین است؛ یعنی توزیع بهینه جمعیت و امکانات در پهنه سرزمین. این را از قلم انداختهایم.
جدا از سخنان نگران کننده ای که این استاد دانشگاه به «همشهری» گفته است، بررسی وضعیت شهر و روستاهای استان هایی مثل خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان، خوزستان، کرمان و... نیز به خوبی نشان می دهد، جمع زیادی از روستاییان و نیز اهالی شهرهای کوچک که منبع درآمد آنها به نوعی با طبیعت ارتباط مستقیم داشته است، اکنون که مشکلاتی نظیر بحران آب و خشکسالی شدت یافته، دیگر سکونت در زادگاه آبا و اجدادی خود را رضایت بخش نمی دانند و برای یافتن شرایط بهتر زندگی، راهی مناطق پیرامونی شهرهای بزرگی چون تهران و کرج شده اند.
البته در این رابطه مراکز استانی نیز از پذیرش جمع زیادی از شهروندان شهر و روستاهای کوچک بی نصیب نمانده و بر اساس اطلاعاتی که اخیراً یکی از مسئولان استان سیستان و بلوچستان در اختیار «تابناک»، قرار داد، در پنج سال اخیر بیش از 80 هزار تن از مردم مناطق جنوبی استان به واسطه از بین رفتن امکانات زندگی به شهر زاهدان مهاجرت کرده اند.
این شرایط برای شهر و روستاهای دیگر در استان هایی مثل کردستان، کرمانشاه، ایلام و ... نیز به همین منوال است و بر اساس مطالعاتی که اخیراً مؤسسه جمعیت شناسی انجام داده است، در این استان ها نیز میل و میزان مهاجرت به شهرهایی چون تهران و کرج افزایش یافته است.
این اتفاق نگران کننده یعنی میل شدید شهروندان ایرانی به ادامه زندگی در مرکز سیاسی کشور و یا شهرهای پیرامونی اش در حالی است که در چند سال اخیر، تلاش های فراوانی از سوی مسئولان برای تمرکززدایی از مرکز در دست اقدام قرار گرفته بود؛ سیاستی که گویا با بروز بحران هایی مثل از بین رفتن فرصت های شغلی و نیز تشدید خشکسالی موفقیت آمیز نبوده است.
برون رفتن از بحران نوظهور کنونی که به نوعی از آن می توان به انفجار جمعیت در شهرهای نزدیک به مرکز سیاسی کشور و خالی شدن بسیاری از مناطق ارزشمند کشور از جمعیت یاد کرد، هرچند چندان آسان نیست، بی توجهی به آن قطعاً در آینده خسارات فراوانی را در حوزه تأمین رفاه شهروندان به وجود خواهد آورد که همین، ضرورت در پیش گرفتن برنامه های جدی برای جلوگیری از بحران های جمعیتی را بیشتر کرده است