به گزارش«شیعه نیوز»، نفوذ وهابیت در الازهر هرچند از سالها قبل آغاز شده اما در چند دهه اخیر دامنه آن بسیار افزایش یافته است. عربستان سعودی با پرداخت هزینههای هنگفت به مسؤولان حکومتی و دینی مصر توانسته است مواضع الازهر را در جهت هماهنگی و همراهی با عقیده وهابیت خریداری کند. با آنکه برای سالیان متمادی افراطگرایان و تندرویان تلاش داشتند تا به الازهر نفوذ کرده و از این منبر اسلامی به عنوان تریبون نشر و ترویج افراطگرایی در جهان استفاده کنند اما الازهر تا مدتها توانست در برابر آنان مقاومت کند اما نهایت این اندیشه تکفیری وهابیت بود که توانست به صورت آرام در الازهر جای گیرد.
اندیشه وهابیّت به عنوان پدر معنوی تروریسم و عربستان سعودی به عنوان بزرگترین حامی مالی تروریسم تکفیری توانستند با نفوذ در الازهر از زبان علمای این منبر دینی احکامی در تکفیر سایر پیروان مذاهب صادر و آنان را به فسق، فجور، بدعت و زندیق بودن متهم کند گو آنکه آنان بهشت و جهنم الهی را توزیع و تقسیم میکنند.
در سایه نفوذ وهابیت در الازهر، این مرکز بزرگ دینی در جهان اسلام جایگاه حقیقی خود را در هدایت امت اسلامی در مسائل چالش برانگیز از دست داده تا آنجا که مواضع الازهر در میان مردم کشورهای اسلامی به ویژه مصر خریدار نداشته باشد. با تزریق اندیشه وهابیت در میان دانشجویان و طلاب علوم دینی در الازهر رفته رفته نخبگانی با فکر وهابی پرورش یافته که به سادگی دیگران را تکفیر میکنند. در چنین شرایطی که الازهر از تریبون اسلام اعتدالی فاصله گرفته است بسیاری از تصمیمهایش نیز در حد نوشتهای بر روی کاغذ باقی مانده و مردم مصر ترجیح میدهند تا به جای گردآمدن پیرامون پرچم اسلام به عنوان یک دین رحمت، شفقت، مهروزی، برادری و برابری به سوی الحاد و بیدینی گام بردارند.
تصرّف الازهر از سوی فکر وهابی خطری جدی است که امت اسلامی و اعتقادات دینی را به شدت تهدید میکند به ویژه آنکه بسیاری از علما و شخصیتهای دینی تاثیرگذار در مصر به عصای دست آل سعود در سرکوب مخالفان سیاستهای منطقهای آنان تبدیل شدهاند؛ سیاستهایی که به دنبال ایجاد اختلاف، تفرقه و چند دستگی و نهایتا تجزیه امت اسلامی است. در این میان نقش الازهر به عنوان یک نهاد برای تئوریزه ساختن سیاستهای رفتاری آل سعود است تا به سرعت اقدام به صدور تصمیمها یا فتواهایی در گمراه دانستن مخالفان کند اما در حقیقت این افکار وهابیت است که هیچ نسبتی با اسلام اصیل نداشته و زاییده افراط و تندروی است.
سرکوب مخالفان با برچسب شیعهگری
نفوذ وهابیت در الازهر به اندازهای است که هر زمان یک اندیشمند، نخبه دینی، تحلیلگر سیاسی یا اجتماعی و حتی عالم الازهری و یا شیخ آن بخواهند در برابر خطر وهابیت فریاد اعتراض سر دهند، مدافعان وهابیت از درون الازهر در برابر آنان ایستاده و این افراد را با تهمت «قومیتگرایی»، «حمایت از شیعه»، «مذهبگرایی» و ... سرکوب کرده و فریاد اعتراض آنان را در نطفه خفه خواهند کرد. عربستان توانسته با نفوذ در الازهر و تربیت علمایی همسو با خود نبض دینی جامعه مصر را در دست گرفته و اجازه نفس کشیدن و اعلام نظر را به مخالفان ندهد.
شیخ احمد کریمه استاد فقه مقارن و شریعت اسلامی الازهر و از علمای تقریبی مصر بارها نسبت به خطر نفوذ وهابیت در الازهر و خروج قطار اسلام اعتدالی از مسیر خود هشدار داده است و همین اعتراضها سبب شده تا وی از سوی برخی عالم نماها به «مدافع شیعه و ترویجگر تشیّع» در مصر متهم شود.
شیخ کریمه اما با ایستادگی در برابر این اتهامها میگوید: «اندیشه وهابی یک خطر جدّی است که نباید نسبت به آن بیتوجه بود. توطئههای سیاسی فراوانی در حال اجرا است تا با هدف جلب رضایت عرستان سعودی جامعه اسلامی را به سوی این جریان افراطی سوق دهند. وهابیّت با بدعتهای شوم ابنتیمیه، نصوص قرآنی را تحریف کرد. هیچ مسلمانی در کره خاکی نمانده که با فکر وهابیّت مخالف بوده و از گزند تکفیر وهابیان در امان مانده باشد. وهابیت امروز وبال امت اسلامی است. شیوخ وهابیّت با حمایت از داعش و جبهة النصره مجرم هستند.»
شیخ علی جمعه مفتی سابق مصر نیز از دیگر افرادی است که سلفیّت و وهابیّت را به فرقههای افراطی و تندرو توصیف کرده و وهابیت را عامل اصلی ناامنی و بیثباتی جامعه اسلامی برشمرد. وی تاکید میکند: «وهابیت و سلفیّت پدیدههایی هستند که در عصر جدید ایجاد شدهاند. وهابیت که منسوب به محمد بن عبدالوهاب است اما سلفیت هرچند در سه قرن اول صدر اسلام وجود داشت اما نه به این معنایی که امروز از آن اراده میشود بلکه سلفیّت در صدر اسلام به یک بازه زمانی اطلاق میشد نه به یک جریان و دیدگاه اسلامی»
احمد سایح استاد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه الازهر نیز در نظری مشابه معتقد است که مذاهب افراطی در طول تاریخ نتوانستند در الازهر رخنه کنند مگر وهابیت که از طریق کمکهای مالی به مصر و الازهر توانستند راه را برای نفوذ خود به درون این ساختار دینی پیدا کرده و با ترویج مبانی خود در میان دانش آموختگان الازهری به سهولت مخالفان خود را تکفیر و آنان را خوارج، زندیق، کافر، فاسق و فاجر بنامند.
خطر نفوذ وهابیت در الازهر و تبعات آن برای جامعه دینی مصر و حتی جهان اسلام تا به آنجا است که بسیاری از روشنفکران دینی نیز صدای اعتراضشان بلند شده است. بسیاری از این افراد با بررسی چگونگی نفوذ وهابیت از دهه شصت میلادی تا به امروز در الازهر و تخریب بنیانهای فکری و زیرساختهای دینی این نهاد عظیم اعتدالی نسبت به پیامدهای منفی حضور وهابیت در عرصه دینی مصر هشدار دادهاند. تاریخ نگاران معتقدند عربستان سعودی در سیسال اخیر مبلغ 86 میلیارد دلار برای گسترش وهابیت در مصر هزینه کرده است که از این میان 20 میلیارد دلار برای نفوذ مالی و اقتصادی در الازهر اختصاص داده شده است. ایجاد مراکز ترویج آموزههای وهابیت، نشر کتابهای انحرافی، تبلیغ در ایام حج و عمره، جذب علمای الازهر به مراکز آموزشی ریاض و تربیت مبلغان بخشی از اقداماتی است که در طی این سالها صورت گرفته است.
شیوههای نفوذ و راهکار مقابل با آن
نفوذ آلسعود درون موسسه الازهر از شیوههای مختلفی صورت میپذیرد. که در ذیل به برخی از این شیوهها اشاره میشود:
1. اتمام طرحهای نیمهکاره: مهمترین این شیوهها حمایت مالی از طرحهای کلان الازهر هست به ویژه آنکه به دلیل مشکلات شدید مالی و وضعیت نامناسب اقتصادی و وابستگی این نهاد دینی به حاکمیت راه برای نفوذ وهابیت در پوشش حمایت و کمکهای مالی امکان پذیر میشود. بسیاری از طرحهای دینی الازهر که به دلیل نبود بودجه راکد مانده بود با مساعدتهای آلسعود اجرایی شد.
2. شبکههای ماهوارهای: راه اندازی شبکه ماهوارهای برای پخش برنامههای دینی از دیگر شیوههای نفوذ در الازهر است. در سال جدید سخن از راه اندازی شبکه ماهوارهای در منطقه «الدراسة» و تاسیس استدیومهای پخش برنامههای دینی به میان آمده است. این برنامهها در قالبها و طرحهای مختلف به ترویج اندیشه وهابیت میپردازد.
3. حمایت مالی و معنوی: ترمیم، بازسازی و کمک به توسعه الازهر در بعد مالی و نیز تنظیم سفرهای متعدد علمی ـ فرهنگی مانند سفرهای زیارتی در ایام حج و عمره برای اعضای هیأت کبار علما و بسیاری نخبگان دینی الازهر و اسکان آنان در بهترین هتلها، بازدید از مراکز تاریخی و اسلامی در بعد معنوی از دیگر راهکارهای نفوذ وهابیت در الازهر است.
4. تربیت مبلغ و استاد: با شناسایی نخبگان جامعه دینی مصر و دعوت از آنان برای تحصیل در دانشگاهها و مراکز دینی عربستان و یا اعزام استاد و مبلّغ به الازهر جهت تعلیم و ترویج افکار وهابیت یکی دیگر از این راهکارها است. با روی کار آمدن اساتید وابسته به اندیشه وهابیت و تربیت نخبگانی همسو با مواضع آل سعود سبب میشود تا عربستان به سهولت بتواند نبض اجتماعی و دینی مصر را در اختیار گرفته و در تصمیمگیریهای کلان از این افراد استفاده و بهره لازم را ببرد.
با آنکه خطر وهابیت برای جهان اسلام کمتر از خطر رژیم صهیونیستی نبوده و برخی از تحلیلگران سیاسی و کارشناسان دینی جهان اسلام وهابیت را به دلیل دارا بودن رفتارها و افکار ترویج دهنده تروریسم، خشونت، افراطگرایی، تکفیر و ... بزرگترین خطر امت اسلامی توصیف میکنند اما شیخ الازهر و بزرگان دینی مصر در برابر این خطر عظیم سکوت اختیار کردند.
اگر الازهر معتقد است که «علما وارثان انبیا هستند» و اگر میدانند که اندیشه وهابیت عامل گسترش تروریسم و ناامنی در منطقه و کشتار هزاران بیگناه یمنی، عراقی، لبنانی، سوری و فلسطینی شده است پس این واجب شرعی و دینی آنان است که با تمام توان در برابر این اندیشه منحط و انحرافی قد علم کرده و بار دیگر این نهاد دینی را به مسیر اصلی خود که همان اعتدال و میانه روی است باز گردانند.
علمایی که وظیفه خود را تبلیغ دین خدا دانسته باید بدانند که «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا» عالمان دین باید در برابر جنایت سعودیها در منطقه واکنش نشان دهند. باید در برابر زیاده خواهیهای آل سعود و جنایتهای این حکومت قبیلهای ایستادگی کنند و این امر تنها زمانی میسر است که آنان وابستگی مالی خود را از حکومت برداشته و تمامی راهها را برای نفوذ وهابیت در الازهر ببندند تنها در این صورت است که میتوان جامعه دینی مصر را از غلتیدن در دامن افکار انحرافی و افراطی در امان داشت.