به گزارش «شيعه نيوز»، فردی که دو سال پیش به خاطر تیراندازی به سوی یک مسجد در مریدن واقع در ایالت کانکتیکات آمریکا متهم و بازداشت شده بود، پس از ملاقات با اعضای مسجد و آشنایی با مسجدیها، اکنون یکی از مبلغان اسلام شده است.
تد هکلی که در شب نوامبر 2015، به جرم شلیک 30 گلوله تفنگ پر قدرت به سمت مسجد بیت المان در مردین بازدشت شده بود، وقتی برای عذرخواهی از جامعه مسلمانان با آنان ملاقاتی داشت، نظرش به کل راجع به مسلمانان و اسلام تغییر کرد.
هکلی که خانهاش در همسایگی این مسجد قرار دارد گفت: از خانه من میتوان مسجد را به خوبی دید. حملات تروریستی در پاریس ذهن من را مسموم کرده بودند و من خشمگین از این واقعه هنگامی که از اتومبیلم بیرون میآمدم از روی خشم و عصبانیت به سوی مسجد شلیک کردم. چندین گلوله شلیک شده به بدنه مسجد اصابت کرد، اما خوشبختانه در لحظه حادثه مسجد خالی بود، و کسی صدمه ندید.
اینترنت به آتش اسلامهراسی هیزم میریزد
هکلی افزود: تصور سابقی که از اسلام داشتم براساس مطالبی بود که در باره دین اسلام در اینترنت خوانده بودم. شبکههای اجتماعی چون توئیتر، فیس بوک و دیگر سایتها نه تنها منجر به متنفر شدن من از اسلام شدند، بلکه به آتش اسلامهراسی در قلب من هیزم میریختند. آنچه شما از اسلام در شبکههای اجتماعی میبینید من را درباره اسلام گمراه کرده بود.
با این حال زندگی این مرد قوی هیکل و سنگین وزن آمریکایی اسلامهراس زمانی تغییر کرد که برای عذرخواهی با اعضای مسجد ملاقاتی داشت.
هکلی میگوید که گفتگو با مسجدیها زندگی او را برای همیشه تغییر داده است: اگر آنها رفتار دیگری با من در پیش گرفته بودند شاید من با عصبانیت راهی زندان میشدم و همه چیز جور دیگری از آب در میآمد. آنچه باعث تغییر من شد کلام آنان نبود، بلکه رفتارشان بود. در 6 ماهی که در زندان بودم امام جماعت به قول خود وفا کرد و هر دو هفته یک بار به ملاقات من میآمد. او همچنین قرآن پدر بزرگ خود را به من امانت داد.
وی افزود: ما با هم درباره مسائلی صحبت کردیم که من حتی به بهترین دوستانم هم نمیگویم. رابطهای بسیار محکم و صمیمی میان ما شکل گرفت و ما همدیگر را برادر خطاب میکنیم.
زندگی این مرد آمریکایی از زمانی که با مسلمانان آشنا شده کاملا تغییر کرده، هرچند او هنوز به دین اسلام نگرویده، اما اکنون به ترویج کلام اسلام میپردازد و امیدوار است داستان زندگیاش دیگران را نیز به این راه هدایت کند.
هکلی گفت: من احساس میکنم که به آنها بدهکار هستم. من باید این کار را انجام دهم تا دیگران اشتباه من را تکرار نکنند.