به گزارش «شيعه نيوز»، «محمدرضا غلامرضازاده» از جمله مداحانی است که شاید او را بیشتر با دعاهای کمیل در مدینه منوره بشناسند. او از سال 71 توفیق سفر به مکه و قرائت دعای کمیل در مدینه را به دست آورد و بعد از چند سال وقفه، مجدداً از سال 76 به مکه مکرمه اعزام شد. او از جمله مداحان ایرانیای است که به قرائت دعای کمیل در مدینه پرداخته. به همین مناسبت و با توجه به قرار گرفتن در ایام حج بیتالله الحرام و اعزام زائران به خانه خدا و برپایی مراسم قرائت دعای پرفیض کمیل پس یک سال وقفه در مدینه منوره، به گفتوگو با این مداح اهل بیت(ع) نشستیم که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
شما از جمله مداحانی هستید که در ایام حج در مدینه منوره به قرائت دعای پرفیض کمیل پرداختید، چه شد که شما به عنوان دعای کمیل خوان ایرانی مدینه انتخاب شدید؟
* غلامرضازاده: برای پاسخ به این سوال لازم است به بیان خاطرهای از دوران جنگ در جبههها اشاره کنم. بنده و برخی دوستان هممحلی و هممسجدی سالها پیش در دوران جنگ ایران و عراق تصمیم گرفتیم برای جنگ به جبههها اعزام شویم. «حسین صبحدل»، مسئول نواهای مذهبی و معارفی رادیو در آن سالها به همراه «محمدرضا صلحجو»، استاد قرآن بنده راهی جبهه شدند، این دو بزرگوار به گُردانی آمده بودند که اتفاقاً دوستان ما در آن حضور داشتند. آنها از دوستان ما سوال کردند که چه کسی میتواند دعای کمیل را به زبان عربی بخواند که همگی بنده را معرفی کردند، این در حالی بود که بنده مجروح شده بودم و به تهران بازگشته بودم.
از آنجایی که آقای صلحجو بنده را میشناخت، مرا پیدا کرد و گفت میخواهیم دعای کمیل را با صدای شما(بنده) برای رادیوی برونمرزی ضبط کنیم، هر موقع بهبود پیدا کردی، بیا تا این کار را انجام دهیم. وقتی کمی بهبود پیدا کردم برای انجام این کار اقدام کردم. به ساختمان رادیو رفتم و به قرائت دعای کمیل پرداختم و بلافاصله نیز این برنامه از رادیو پخش شد. در سال دومی که حجتالاسلام والمسلمین ریشهری در سازمان حج، نماینده ولیّ فقیه بود، به دنبال کسی بود که بتواند در مدینه دعای کمیل را به زبان عربی بخواند و ایرانی هم باشد. بعدها یکی از نزدیکان آیتالله ریشهری در مشهد مقدس دعای کمیل یا مناجات شعبانیه با صدای بنده را میشنود و از طریق افراد مختلف درصدد پیدا کردن بنده بر میآید.
به هر طریقی بود بنده رو پیدا و به بعثه مقام معظم رهبری دعوت کردند. من را به استودیویی بردند و گفتند دعای کمیل را بخوان تا مطمئن شویم شما همان فرد موردنظر ما هستید، ما قرائت دعا را آغاز کردیم و بعد از اتمام کار، متوجه شدم که همه اطرافیان در حال گریه کردن هستند. بعد از این به ما اطلاع دادند که برای حضور در حج و قرائت دعای کمیل در مدینه پذیرفته شدم و سال 71 اولین سالی بود که بنده به حج اعزام شدم. بنده سال 73، 74 و 75 نتوانستم به حج برویم، چراکه دانشگاه مرخصی نداد، اما مجدداً از سال 75 این امکان فراهم شد و تا سالی که فاجعه منا رخ داد، به صورت مستمر توفیق سفر به خانه خدا و قرائت دعای کمیل را داشتم. البته از سال 87 به بعد، قرائت دعای عرفه را نیز انجام میدادم. بنده صرفاً برای قرائت دعا به این سفر نمیرفتم، بلکه به عنوان یکی از اعضای روابط عمومی سازمان حج و زیارت میرفتیم، اما علاوه بر قرائت دعا، به کارهای دیگر سازمان نیز رسیدگی میکردیم.
مداحی که 80 بار دعای کمیل را پشت درهای بسته بقیع خواند
آیا شما نخستین دعای کمیل خوان ایرانی مدینه منوره محسوب میشوید؟ چند بار تا حالا در مدینه دعای کمیل را خواندید؟
* غلامرضازاده: بعد از انقلاب اسلامی و تشکیل بعثه مقام معظم رهبری افراد متعددی در ایام حج در مدینه منوره دعای کمیل را خواندند که بنده یکی از آنها هستم، من نیز توفیق داشتم در سفر حج، 80 بار دعای کمیل را قرائت کنم.
برگزاری دعای کمیل در مدینه، مانوری از شیعیان جهان اسلام
شما که سالها به قرائت دعای کمیل در مدینه پرداختید، برگزاری این مراسم باشکوه را در آن سرزمین چگونه ارزیابی میکنید؟
* غلامرضازاده: نباید این نکته را فراموش کرد که برگزاری دعای کمیل در کشور عربستان که از فرهنگی به غیر از فرهنگ ما برخوردار است و ریشه و اساسشان اسرائیل و وهابیت است، خیلی دشوار است که به نظر بنده برگزاری چنین مراسم باشکوهی در آن سرزمین به دیپلماسی قوی جمهوری اسلامی ایران برمیگردد که بتوانیم در آنجا در بهترین شرایط و در یکی از بهترین مکانها و بر سر مزار مطهر چهار امام معصوم (ع) به قرائت دعای کمیل بپردازیم. از جهت دیپلماسی وقتی کشوری چیزی را به کشور دیگری میدهد، کشور مقابل نیز باید معادل آن چیزی ارائه دهد، به عنوان مثال، وقتی ما دعای کمیل را در مدینه برگزار میکنیم، باید معادل آن به دولت عربستان چیزی بدهیم، این در حالی است که ما هیچ چیزی در قبال قرائت دعای کمیل در مدینه به آنان ندادیم که این نشان از بُرد و قدرت جمهوری اسلامی ایران است. قرائت دعای کمیل در مدینه به اعتقاد بنده یک مانور بزرگ، با عظمت و منظم از شیعیان است.
نحوه رفتار و برخورد حجاج در مراسم قرائت دعای کمیل مدینه چگونه بود؟
* غلامرضازاده: بسیاری از مسلمانان جهان در آن ایام با حضور در مراسم دعای کمیل، از نظم، شکوه، حال و هوای معنوی و به خصوص تعابیر دقیق و ظریف مولا علی(ع) به معنای واقعی لذت میبردند، چراکه عباراتی بیان میشد که سرشار نور بود و از امیرالمومنین(ع) آن منبع نور الهی صادر شده بود. در آنجا بسیاری از مردم به ما مراجعه میکردند و میگفتند ما فیلم و صوت این مراسم را در کشورمان پخش میکنیم، ضمن اینکه برگزاری این مراسم تأثیرات زیادی روی خود مردم اهل تسنن نیز گذاشته بود و حتی شنیدهام که یکی از مسئولان مصر که مقام خاصی هم داشت، وقتی دعای کمیل و عرفه را در این ایام شنید، شیعه شد و وقتی رئسای او متوجه شدند او شیعه شده، با او قطع همکاری کردند.
وقتی پلیسهای عربستان با شنیدن دعای کمیل، گریه کردند
من بارها از نزدیک دیدم که پلیسهای عربستان وقتی دعای کمیل را میشنیدند، شروع به گریه میکردند، مخصوصاً وقتی در قرائت دعا به عبارت «الهی و ربی من لی غیرک» میرسیدم، حال و هوای دیگری پیدا میکردند، حتی برخی دوستان به من اطلاع میدادند که خیلی از پلیسهایی نمیتوانستند به محل برگزاری مراسم نزدیک شوند، از همان فاصلههای دور وقتی دعا شروع میشد، آنان نیز شروع به گریه کردن میکردند که این نشان از تأثیر کلام امیرالمومنین(ع) است.
دولت عربستان برای برگزاری دعای کمیل فقط یک ساعت به ما وقت میداد و این یک ساعت نیز میان مجری عربزبان و فارسیزبان، قاری قرآن، مداحی اول، قرائت دعای کمیل به مدت سی دقیقه آن هم به زبان عربی و مداح دوم و دعای پایانی تقسیم میشد و بسیار زمان فشرده بود، از این مدت زمانِ یک ساعت نیز نباید فراتر میرفتیم، چراکه آنان به دنبال بهانه بودند و ممکن بود به خاطر چند دقیقه نگذارد در برنامههای بعدی دعای کمیل را برگزار کنیم، حتی گاهی اوقات بعد از پایان مراسم تذکر جدی میدادند که مثلاً شما دو دقیقه از زمان درنظر گرفته تخطی کردید، لذا سعی میکردیم زمان را مراقبت کنیم تا مشکلی برای عوامل اجرایی در بعدها ایجاد نشود.
آیا در حین برگزاری مراسم دعای کمیل با مشکلات و مانع تراشیهایی از سوی دولت عربستان مواجه میشدید؟
* غلامرضازاده: این موضوع فراز و نشیبهای زیادی داشت، در زمان ملک عبدالله، رابطه ما با او خوب بود و زیاد سختگیری نمیشد و مراسم دعای کمیل نیز در شرایط مطلوب برگزار میشد، چراکه آنها پذیرفته بودند ما با قرائت دعای کمیل در حال مناجات با خدا هستیم، نه کار سیاسی میکنیم و نه شعائر سیاسی میدهیم، لذا همکاریها خیلی خوب بود. بعد از پایان کار او و روی کار آمدن افراد دیگر، شرایط تغییر کرد و افرادی که اکنون در منصب کار هستند، سختگیریهایی را آغاز کردند. از سال 76 تا حدوداً 86 شیعیانی از کشورهای مختلف حضور پیدا میکردند، دولت عربستان در راستای همان سختگیری، آیتمهایی را ایجاد کردند تا مانع حضور شیعیان کشورهای مختلف جهان در مراسم دعای کمیل شوند و گفتند حالا که دعای کمیل مختص شما ایرانیهاست، خود شما برگزار کنید و نیاز به حضور سایر مردم نیست.
بعثه تبدیل به قرارگاه زمان جنگ شد و ما منتظر شنیدن خبر شهادت دوستان هستیم
شما گفتید سالی که فاجعه منا رخ داد، آخرین سالی بود که شما به حج رفتید و دعای کمیل را قرائت کردید، لطفاً از آن دوران کمی برایمان بگویید.
* غلامرضازاده: بله، دوران سختی بود، ما و دوستان همراهمان در سازمان حج به دلیل اینکه سالها به سفر حج آمده بودیم، راههای مختلف و مسیرهای ورودی و خروجی را کاملاً بلد بودیم. وقتی از مشعر به سمت منا آمدیم، باید برای رمی جمرات آماده میشدیم، صبح عید قربان برای رمی جمرات اقدام کردیم، وقتی وارد مسیر شدیم، دیدیم پلیس به شدت مردم را به سمت خیابان 124 و به شانه سمت راست منا هدایت میکند، این رفتار آنان تعجب ما را برانگیخت، چراکه راههای مختلفی برای رفتن به منا و رمی جمرات وجود داشت، اما پلیس مردم را به یک سو هدایت میکرد و اجازه ورود آنان به راههای دیگر را نمیداد. ما به جهت آشنایی راه، از این مسیر نرفتیم و راه دیگری را انتخاب کردیم. سوالی که برایمان شکل گرفت این بود که مسیری که ما رفتیم بسیار خلوت بود، طوری که ما دویدیم تا به سرعت رمی جمرات را انجام بدهیم و برگردیم، این در حالی بود که مردم در خیابان 124 به شدت در تنگنا قرار داشتند و نمیتوانستند به راحتی قدم از قدم بردارند.
وقتی رمی جمرات را انجام دادیم و برگشتیم، برخی دوستان یکی یکی با سر و وضعی عجیب نزد ما آمدند و خبر این فاجعه هولناک را دادند، دوستان برای کمک و امدادرسانی اعزام شدند، اما آنان اجازه کمکرسانی نمیدادند، علاوه بر این، وقتی بر میگشتند، هر یک به توصیف آنچه دیده بودند، میپرداختند و این بسیار برایمان دردناک بود. در آن حال و هوا بود که پیامکی را به دوستان خود در ایران فرستادم با این عنوان «بعثه تبدیل به قرارگاه زمان جنگ شد و ما منتظر شنیدن خبر شهادت دوستان هستیم» چون من در فضای جنگ ایران و عراق هم بودم، حس فضای جنگ در مدینه به من دست داد.