به گزارش «شيعه نيوز»، آیتالله سیّد صادق روحانی به پرسشی درباره روش رهایی از عادت نگاه حرام پاسخ گفته است.
متن پرسش مطرح شده وپاسخ این مرجع تقلید شیعیان بدین شرح است:
جوانى هستم که هیچ زنى از مقابل چشمم رد نمى شود مگر این که با تمام وجود متوجه او مى شوم، و این، برایم تبدیل به عادت و ملکه شده و در قلبم نفوذ کرده است. چگونه مى توانم توبه کنم؟ و چگونه از این عادت که به واسطه دیدن رفتار دوستان، پدرم، برادرانم و نزدیکانم شروع شده، رهایى یابم؟
جواب آیت الله روحانی: باسمه جلت اسمائه؛ از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده است: «هر کس چشم خود را از نگاه حرام پر کند، خداى تعالى در روز قیامت چشم او را با میخ هاى آتشین پر کند، و تا روز حشر از آتش انباشته مى سازد تا حساب مردم به پایان رسد، و پس از آن، او را به آتش مى افکند» (۱).
همان گونه که در روایات به آن اشاره شده، انسان مى تواند با اجبار نفس و الزام آن از طریق عهد و نذر از این رذیله، رهایى یابد. او مى تواند چشم خود را فرو افکند، و فرو افکندن چشم تأثیرى عجیب دارد. از پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده است که: «از ایشان درباره مردى پرسیدند که زن (نامحرم ) بر او بگذرد و او نگاه کند، فرمود: نگاه نخست حق تو است، و نگاه بار دوم بر ضرر توست، و نگاه سوم تیر زهرآگینى از تیرهاى شیطان است. هر کس بخاطر خداى تعالى، نه بخاطر دیگران، از تکرار نگاه خوددارى کند، خداوند ایمانى به او عطا مى فرماید که طعم و لذت آن را مى چشد» (۲).
در برخى نصوص شریف اذعان شده که درمان نگاه حرام، از راه درمان علت آن میسر است; زیرا منشا آن غالبا تهییج شهوت است. لذا اگر انسان فوران شهوتش را از راه حلال درمان نماید، به حرام نیازى پیدا نمى کند. و این همان است که امام على (علیه السلام) در سخنى به آن اشاره کرده و فرموده است: «اگر یکى از شماها زنى را دید که او را شگفت زده کرد، نزد همسرش برود، زیرا نظیر آنچه دیده است در همسر خود او نیز هست. پس شیطان را به دل خود راه ندهد. و چشمش را از آن زن برگرداند; و اگر همسرى ندارد، دو رکعت نماز بخواند و خداى را زیاد حمد و ستایش کند، و پیامبر و آل پیامبر را صلوات بفرستد، آن گاه دعا کند و از فضل خدا درخواست کند که خداوند به مهربانى خود حلالى را فراهم کند که او را بى نیاز سازد.» (۳)
——————————————————————
۱- مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۶۸; بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۳۷٫
۲- مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۶۸٫
۳- بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۱۵; و ج ۱۰۰، ص ۲۸۷٫