به گزارش «شيعه نيوز»، دین همواره در طول تاریخ حیات بشری از عوامل تأثیرگذار بر زندگی بشر چه در سطح فردی و داخلی و چه در سطح بینالمللی بوده و در حال حاضر در عرصه معادلات نظام بینالملل هم از جایگاه ویژهای برخوردار است و در آینده هم با توجه به روندهای موجود (جهانی شدن) شاهد پررنگ شدن نقش دین در ابعاد مختلف روابط بینالملل (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…) خواهیم بود.
در این بین، اسلام آیینی جامع، فراگیر و جاودانه است؛ و مخاطبان احکام اسلامی، نژاد و گروه خاصی در زمان و مکان ویژهای نیستند، بلکه همه مردم از هر نژاد و ملیتی، با هر زبان و فرهنگی و دارای هر عقیده و مرامی، در سراسر گیتی و در همیشه تاریخ، مخاطب پیامها و احکام اسلام هستند. در قرآن مجید نیز چندین آیه در خصوص جهان شمولی اسلام و فراگیری احکام آن آمده است؛ از جمله این که همه انسانها را به توحید و پرهیزگاری و دیگر اصول فرا میخواند و "تو را به پیامبری نفرستادیم، مگر بر همه مردم مژده دهنده و بیم دهنده.”
از آن جا یکی از عمدهترین دغدغهها در حوزه روابط بینالملل، جلوگیری از وقوع جنگ و حفظ صلح میباشد لذا توجه به آراء و عقاید اسلام در این حوزه مهم و چالش برانگیز، ضروری میباشد. از نظر اسلام، نه جنگ اصل است (آنگونه که رئالیستها میاندیشند) و نه صلح همیشگی است؛ (آنگونه که ایدئالیستها باور دارند) بلکه از نظر اسلام پدیده جنگ و صلح واقعیت عینی تاریخ بشر را تشکیل میدهند. اما در نهایت اسلام با توجه به رسالت جهانیاش در مورد دعوت همگان به سعادت و کمال همواره ایجاد رابطه مسالمتآمیز را دنبال نموده و در روابط خارجیاش با جوامع بیگانه، اصل را بر همزیستی مسالمتآمیز قرار میدهد. از سوی دیگر، چون از دیدگاه اندیشه اسلامی، صلح پایدار تنها بر محوریت قسط و عدالت اجتماعی استوار میگردد و ظلم و نابرابری، مهمترین عامل تهدیدکننده عدالت محسوب میشود، اسلام برای رسیدن به صلح عادلانه، مبارزه با ظلم را تجویز میکند. اسلام به طور کلی مخالف با اصل برتری طلبی در صحنه روابط اجتماعی و به تبع آن در روابط بینالملل میباشد و از آنجایی که برتری طلبی منجر به ایجاد و استقرار ظلم در نظام بینالملل میشود به دنبال این موضوع بنیادی میباشد که روابط بینالملل باید به گونهای سامان دهی شود تا در آن امکان تعریف و کاربرد ظلم به حداقل ممکن برسد. خلاصه کلام آن که ظلم نکردن، مقابله با ظالم و حمایت از مظلوم اصل اولیه در تقویت سرمایه اجتماعی در عرصه بینالمللی به شمار میآید و اهمیت این عنصر تا بدانجاست که خداوند متعال شرط اصلی پدید آمدن ایمنی از ناحیه ایمان را عدم آلوده شدن ایمان به ظلم میداند.
امروزه جهان با بحرانی شدید رو به روست؛ بحرانی که امنیت و صلح جهانی را به مخاطره انداخته، مشکل را به جایی رسانده است که میتوان ادعا کرد، در هیچ عصری از تاریخ بشریت روابط انسانها تا این حد کینه توزانه نبوده است.
مسلمانان سدههای اولیه با الهام از دستورات متعالی قرآن، تلاش و پشتکار، اعتماد به نفس، وحدت و یکپارچگی، وجود نیازها و احساسات دینی و عاطفی و همچنین با بهرهگیری از تجربیات و دستاوردهای جوامع گوناگون که به آیین اسلام گرویدهاند، توانستند به تمدن عظیمی دست یابند.
دین اسلام نه تنها منشأ پیدایش تمدن اسلامی بود، بلکه درخت تمدن غرب را نیز آبیاری کرده است. به اعتراف دانشمندان مغرب زمین، جهان غرب تمدن خویش را مرهون تمدن مسلمین است.
عنصری که ادیان ابراهیمی را به هم گره زده و باعث صلح بین ادیان، ملتها، اقلیتها و گروههای مذهبی شده، عنصر دین و یکتاپرستی است. علیرغم تمام هجمهها و تلاشهای دین ستیزان در عصر حاضر، در بررسیهای موردی از دین شاهدیم عنصر دین نه تنها باعث همبستگی بین ملل و مذاهب اسلامی شده بلکه باعث بیداری میان ملتهای ستم دیده از سوی نظامهای مستبد و خودکامه پادشاهی شده.
از سوی دیگر نگاهمان را به سوی فرازها و فرودها و تکفیر در ادیان منوط کرده و به دین مبین اسلام میپردازیم.
همانطور که شاهد هستیم در سالهای اخیر رشد روزافزون تروریسم در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا موجب بی ثباتی در این منطقه پر آشوب شده.
در این میان اروپا هم از خلا امنیتی و جابجایی قدرت و فقدان حکومت مرکزی به وجود آمده در منطقه، ناشی از کوچ امنیتی ایالات متحده آمریکا و ایجاد حفرههای امنیتی و بی ثباتی در حوزه قدرت در خاورمیانه و شمال آفریقا استفاده کرده و در کنار کشورهای همسو با آمریکا، بر این هستند که با تبلیغات وسیع، وهابیت و سلفیگری علیالخصوص با کمک عربستان و هم پیمانان منطقهای و فرا منطقهای، دین را مورد تهدید جدی قرار داده و به جهت تشویش اذهان، اسلام را به عنوان یک دین وحشی و خشن معرفی کنند.
لذا این طور میتوان تشریح نمود که در مقطع کنونی قرآن، دین و افراط گرایی در میان فرق مختلف اسلام منشا اختلاف معرفی شده.
چرا اسلام مورد هجمه وسیع ترور و تخریب قرار گرفته؟
چرا ادیان یهود و مسیح در مجامع بینالمللی این چنین مورد حمله قرار نمیگیرند؟
حال میبایست بر این شد که از خود بپرسیم به چه طریق میتوان بین این سه دین ابراهیمی اتحاد، صلح، آشتی و مودت به وجود آورد.
ارتباط و تعاون بینالمللی در تأمین نیازمندیهای بشر همواره مورد توجه جوامع بشری بوده است. در عصر حاضر نیز لوایح متفاوتی از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر به تصویب جامعه بینالملل رسیده، اما متأسفانه این لوایح در حد قرارداد اخلاقی بوده و هیچگونه تعهد الزام آوری برای حکومتها ندارد. این در حالی است که رعایت «عدالت اسلامی» در اندیشه سیاسی اسلام، به عنوان اساسیترین اصل در روابط دولتها و ملتها منظور گردیده و به همین دلیل، در حقوق اسلامی از فرصتهای مناسب برای برقراری و تحکیم پیمانهای صلح در روابط خارجی بهرهبرداری میگردد.
اسلام برای تحقق بخشیدن و گسترش صلح در میان ملتها و جلوگیری از بروز روابط خصمانه، ملتها و دولتهای دیگر را به انعقاد پیمانهای صلح دعوت کرده و به جامعه اسلامی توصیه نموده است که در این زمینه، همواره پیشرو باشد؛ چرا که اسلام، ارتباط و همزیستی با ادیان و ملل را به صورت «اصل» و «قاعده اساسی» در نظام تشریع خود در نظر داشته است.
تاریخ روابط بینالملل اسلام گواه صادقی بر قدمت نظام حقوق بینالملل اسلامی است و میزان گرایش جامعه اسلامی به ایجاد روابط بینالمللی و احترام به مقررّات حاکم بر آن را نمایان میکند. از اینرو بحث از رابطه، همکاری، تعاون، روابط مسالمتآمیز، وحدت، همگرایی و دستیابی به صلح عادلانه در قاموس اسلامی گسترده است.
طرح اسلام برای نظام بینالملل، رسیدن به امت واحده جهانی است. این طرح با فدراسیون جهانی یا جامعه مدنی جهانی متفاوت میباشد، زیرا بر محور روابط عادلانه، بر پایه وحدت عقیده استوار است. در قرآن آمده است: «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّه واحِدَه وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ». امت از ریشه امّ گرفته شده و به معنای قصد است و به جماعتی اطلاق میشود که افراد آن دارای یک مقصد و هدف باشند و این مقصد واحد، رابطه واحدی میان افراد باشد. با نگاهی اجمالی به هدف از خلقت انسان و بعثت انبیا و ارسال پیامبران الهی و امامان -علیهم السلام- مشخص میشود که انسان جهت پرستش خدای یگانه خلق شده و رسولان الهی جهت نجات بشر از ظلمت و مسیر باطل فرستاده شدهاند و این امر، خاص یک سرزمین یا قوم خاص نیست. بر این اساس، اقامه دین خدا، دعوت به همزیستی مسالمتآمیز، رفع ظلم و ستم، گسترش ارزشهای الهی انسانی و برقراری قسط و عدل از اهداف اسلام در چارچوب امت واحده جهانی است و برای دست یابی به جامعه جهانی صلحآمیز، رفع تعصّبات نامعقول، جهالتها و ارتقای دانش و معرفت انسانها ضروری است.
بنابراین همه ادیان آسمانی و پیامبران الهی مروج توحید و منجی بشریت و منادی صلح، امنیت و رفتار محبتآمیز نسبت به پیروان دیگر ادیان و مذاهب میباشند؛ ولی پیروان ادیان با گذشت زمان و در اثر دوری از رهبری اولیای خدا، به تدریج انحرافاتی را پذیرا شده و گاه تحت تأثیر ملل دیگر، منکر و مانع ارتباط با پیروان دیگر ادیان و مذاهب شدند؛ چنان که پیروان دین یهود و مسیحیت به نژادپرستی رو آورده و در این راستا جنگهای بسیاری به راه انداختند و انسانهای فراوانی را به قتل رساندند، که البته در این زمینه یهودیان شدت عمل بیشتری داشتهاند و در این قوم، تضاد با حقوق بینالملل به وضوح مشاهده میشود. آنان علاوه بر این که معتقد به برتری نژاد خویش میباشند، دیگر ملل را در خدمت خود میانگارند. اما از نظر اسلام، ارتباط مسالمتآمیز مسلمانها با عقاید و مذاهب گوناگون، یک ارزش و هدف است، و اعلامیه جهانی اسلام آیه ۶۴ سوره آل عمران میباشد که میفرماید:«قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَه سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ». با این بیان، مقاله حاضر با رویکرد نظری و اسنادی و با استناد به منابع اصیل اسلامی ثابت میکند که اصل در ارتباط مسلمانان با سایر ادیان و مذاهب بر «عدالت» استوار بوده و به عبارت دیگر دین اسلام منادی همزیستی مذهبی با پیروان سایر ادیان بر اساس عدالت اسلامی میباشد.
گفتمان اسلامی روابط بینالملل، رابطه امت اسلامی با دیگر واحدهای سیاسی را بر پایه اصل صلح قرار میدهد. اسلام، دین صلح و همزیستی مسالمتآمیز است و از این رو، امت اسلامی امت صلحجو و زندگی مسالمتآمیز میباشد. بر اساس اصل عدالت، تمامی رفتارهای امت اسلامی در تعامل با امتهای دیگر باید بر اساس معیار عدالت تنظیم شود.
کلمه «سلم » به معنی صلح آمده است بنابراین، حقیقت دین، تسلیم و اخلاص در برابر خدا و سلم و صلح در برابر خلق است. دین اسلام هم به این نام نامیده شده زیرا حقیقت دین الهی را که مشترک میان همه انبیای الهی است به طور کامل یکجا در خود گرد آورده است.
دبیرکل سابق سازمان ملل متحد از منشور ملل متحد به عنوان مذهب من یاد میکند، درروابط و حقوق بینالملل هیچ گونه تعریف قابل قبول عامی از مذهب نداریم، کمیته حقوق بشر در بند دوم نظریه تفسیری شماره ۲۲ خود در سال ۱۹۸۱ یادآور میشود که حقوق مورد حمایت در بند یک حقوق مدنی و سیاسی قبول وجدان و پذیرش مذهب را بیان میکند. کمیته حقوق بشر مذهب را به عنوان باورهای خداباورانه یا غیرخداباورانه یا ضدخداباورانه مطرح میکند و این مربوط به مذاهب سنتی و باورهای ویژهای که باعث نهادینه شدن آن میشوند، نیست.
اصول حسن نیت که بر اساس اصول انسان دوستانه از تعالیم مذهبی الهام گرفته است، اندیشههای مذهبی رشد موارد حقوق بینالملل را تشویق کردهاند. به نظر میرسد تمام بنیانهای مذهبی به دنبال تشکیل حقوق بشر هستند. مذهب با نگرش جدید به زمینه سازی به توسعه حقوق بشر بینالمللی کمک کرده است.
تاریخ روابط و حقوق بینالملل شاهد رابطه تنگاتنگ مذهب، اخلاق، روابط و حقوق است و از میان این حلقهها مذهب، روابط و حقوق بینالملل روابط خاصی دارند که هر چند کهنه و دیرینه است اما امروزه کماکان تازگی دارد و این تازگی به خاطر ارزشهای مشترک آنها است. مذهب، روابط و حقوق بینالملل منطبق با هم به نظر میرسند با این حال گاهی در تعارض قرار میگیرند.
در اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل کاملا مشهود است که دست اندرکاران آن به اندیشههای مذهبی در وضع این قوانین توجه داشتهاند، البته نظرات آنها در وضع این قوانین دلیلی بر جامعیت آنها نیست و هدف تنها کاربرد خلاق مذهبی در نظام حقوقی بینالمللی است.
نهادهای مذهبی میتوانند در حفظ صلح و برقراری نظم جهانی نقش میانجیگرایانه داشته باشند. آنها میتوانند پایمردی را مبذول داشته تا طرفین اختلاف را به دور هم جمع کنند یا به طور مستقیم در اختلافات بینالمللی میانجیگری کنند، البته این نقش همیشه به طور مسالمت آمیز پایان نیافته است.
بشر امروز در سراسر دنیا تشنه صلح و امنیت و معنویت است. از پاریس تا بلژیک تا منهتن آمریکا و … در سرزمینهای اسلامی و هر جایی که بویی از کشتار و خشونت میآید بشر بیشتر تشنه امنیت و معنویت میشود.
علاوه بر این، امروز بحث صلح به یک بحث جدی در دنیا تبدیل شده و چنانچه ما بتوانیم صلح را در دنیا ایجاد و نهادینه کنیم در گذری کوتاه از زمان و بازه زمانی کوتاه مدت خشونت و حتی مباحث جرم و جنایت و …. در دنیا کاهش خواهد یافت.
امروز منطقه ما از عراق تا شام کانون تولید خشونتهای مختلف شده است؛ داعش و جبهه النصره و … اما براساس روایات در عصر ظهور همین نقطه کانونی خشونت، کانون صلح و امنیت و مهربانی خواهد بود.
از این سو نیز جاهلانی به نام داعش پیدا شدهاند که به دنیا ثابت میکنند اگر در عالم سینما، بازی و فضای مجازی چنین چیزی از اسلام میبینید در واقعیت نیز همین است. آنها به دنبال این هستند که القائات هالیوودی را در عالم واقع نیز به مردم نشان دهند که با نام اسلام و با شعار "الله اکبر”، انسانها را سر میبرند. همه این اعمال به اسلام هراسی هر چه بیشتر دامن زده است. در مقابل این اسلام هراسی ما باید رسالت خود را ادا کنیم.
یکی از وظایف مهم ما این است که چهره صلح محور امام زمان (عج) را به دنیا معرفی کرده و بگوییم که دوره ظهور دورهای است که در آن «یذهب الکلب؛ سختیها میرود» یعنی سختیها و دشواریها در عصر ظهور از تمام دنیا رخت بر میبندد. ما باید به دنیا بگوییم که وقتی او بیاید آن چنان در دنیا صلح و انسان دوستی حکمفرما میشود که یک زن میتواند به تنهایی از عراق تا شام را بپیماید بدون این که خطر و آسیبی او را تهدید کند.
نخستین رسالت ما این است که آن چهره رحمانی و صلح طلب و صلح جوی ائمه علیهم السلام را به دنیا معرفی کنیم. این مفهوم و واقعیت را به دنیا برسانیم که آنها تمام تلاششان بر این بود که هرگز در هیچ شرایطی خونی از انسانی ریخته نشود. آنها حتی برای حشرات و درختان حرمت قائل بودند.
ما معتقدیم که قبل از ظهور حضرت حجت (عج) باید زمینه و زمانه را آماده کنیم و یکی از شاخصهای حکومت ایشان این است که صلح و امنیت در دنیا پایدار خواهد بود و برای رسیدن به ثبات و صلح باید از همین الان زمینهها را فراهم کرد.
بنده و اساتید حوزه و دانشگاه و به طور موردی علمای دین و عالمان علم سیاست و روابط بینالملل بر این باوریم که تنها با پرهیز از افراط گرایی در هر سه دین ابراهیمی، میتوان به یک الگو و پارادایم اجرایی در روابط بین ادیان و ملتها رسید البته باز تاکید میکنیم با اعتدال و پرهیز از افراط گرایی میتوان به صلح و صلح پایدار رسید و این امر مححق میشود به شرط اجرا و پایبند بودن به پرهیز از افراط و یکجانبه گرایی.
و در پایان اینطور یادآور میشوم که چنانچه صلح را مقولهای فراتر از نبودن جنگ میان ملتها بدانیم و صلح واقعی را از اعماق قلب خود سرچشمه کرده و به رابطه صلح آمیز میان اعضای خانواده بپردازیم، در این حالت فرد به فرد افراد جامعه به تاسی از ساختار صلح جو بودن خانواده، اجتماع و ملت در جامعه هم از صلح دوستی و صلح جویی خانواده الگو برداشته و صلح دوست و صلح جو، صلح طلب میشوند که در این حالت صلح عمومی و فراگیر و با تداوم بین ملتها به وجود میآید.
بنابر این بایستی صلح طلبی، انسان دوستی، روابط بشر دوستانه، و حقوق بشر و صلح دوستی را از درون خود و زندگی روز مره خود آغاز کنیم و در هر لحظه از حیات و در هر نفس زندگی، سفیری انسان دوست و نوع دوست برای صلح و تداوم صلح پایدار برای ملت خود و دیگر ملتهای جهان باشیم. البته یاد آوری این نکته بسیار ضروری است که صلح همراه با امنیت پایدار به معنای واقعی صلح است که نیاز به دو عنصر اساسی دارد: ۱-تربیت انسان که منشاء همه گونه توسعه پایدار است و ۲- تبدیل هنجارهای ضد امنیت به امنیت. و این معنا جز با تربیت و تهذیب نفوس صورت نمیپذیرد که هردو در حوزه رسالت انبیاست و این مهم جز با ظهور منجی موعود که در رسالت جهانی و تاریخی آن حضرت از جایگاه ویژهای برخوردار است، امکان پذیر نیست. و اما ما بنا به تصریح قرآن: "لایکلف الله الا وسعها” به قدر همت و توان خود در این راستا موظف به تبیین، تنویر و کوشش هستیم.