به گزارش «شیعه نیوز»، در سالهای اخیر اغلب از آسیای مرکزی به عنوان صادرکننده تروریسم یاد میکنند چرا که افراد مشکوک به انجام حملات تروریستی بزرگ مانند ماجرا تیراندازی در کلوپ شبانه «استانبول»، زیر گرفتن عابران پیاده با کامیون در «استکهلم» و انفجار در مترو «سنپترزبورگ» از شهروندان این منطقه هستند.
«ادوارد لیمون» و «جون خیزرشوی» محققان اروپایی در مقاله مشترکی که در سایت Open Democracy منتشر شده به بررسی این موضوع پرداختند.
در حالی که برخی از مردم آسیای مرکزی به جنبش «طالبان» و نظایر آن در افغانستان پیوستند، بسیاری هم به سمت «داعش» رفتند.
براساس ارزیابیهای مختلف 2 تا 4 هزار شهروند آسیای مرکزی در سوریه و عراق به عضویت گروههای افراطی در آمده اند.
شبهنظامیان این منطقه در حمله به فرودگاه بینالمللی «آتاتورک» در استانبول هم شرکت داشتند و جالب اینجاست که اینها، اولین نشانههای گسترش جهادگرایی جهانی در آسیای مرکزی نیستند.
در آسیای مرکزی تروریسم بسیار کم است. بین سالهای 2001 تا 2015 بیش از 85000 حادثه مرتبط با تروریسم به ثبت رسیده که تنها 62 مورد از آنها در 5 کشور پساشوروی رخ داده است.
در آسیای مرکزی، برخلاف دیگر مناطق دنیا سازمانهای افراطی رادیکال سازمانیافته وجود ندارند.
ایالات متحده 61 گروه تروریستی را شناسایی کرده که از میان آنها تنها 2 گروه «جنبش اسلامی ازبکستان» و «اتحاد جهاد اسلامی» با آسیای مرکزی در ارتباط هستند.
دادههای مربوط به این گروهها و حوادث روی داده از سال 2001 تا سال 2010 بسیار ناقص است.
در نهایت اینکه در آسیای مرکزی، هیچ فضایی برای خلافت رو به کاهش «داعش» وجود ندارد. گروهکهای تندرو در منطقه توسعه ضعیفی داشتند.
از طرفی شواهد کمی هم در مورد تمایل مسلمانان محافظه کار از لحاظ اجتماعی به افراطگرایی نسبت به مسلمانان سکولار وجود دارد.
تعداد کمی از تروریستهای آسیای مرکزی دارای تحصیلات مذهبی رسمی هستند.
به عنوان مثال والدین «اختم عالموف» شبهنظامی داعش و بومی تاجیکستان زمانی که پس از دیدن ویدئوی منتشر شده در اینترنت در سپتامبر سال 2014 متوجه شدند که پسرشان در مرز سوریه و عراق بازداشت شده است، شوکه شدند.
آنان معتقد بودند که پسرشان برای کسب درآمد به روسیه رفته است.
همسایگانشان هم تأیید کرده بودند که عالموف قبل از سفرش به روسیه هیچگاه ریش نمیگذاشت و حتی به طور منظم نماز نمیخواند.
مظنونین حملات تروریستی در استکهلم و سنپترزبورگ نیز خانههای خود در قرقیزستان و ازبکستان را ترک کرده بودند و هیچ شواهدی دال بر افراط گرایی آنها قبل از خروج از کشور وجود ندارد.
پس از بررسی پروفایل اینترنتی «اکبرجان جلیلوف» مظنون به حمله تروریستی در سنپترزبورگ مشخص شد که وی پس از نقل مکان به روسیه در سال 2011، راننده شده است.
وی یک فرد مذهبی نبود، آشپز و عاشق هنرهای رزمی بود، به ندرت نماز میخواند و هرگز به مسجد نمیرفت.
جلیلوف در شبکههای اجتماعی روحیات و احساسات افراطی از خود نشان نداده بود.
به نظر میرسد که دین، فقر یا حتی سرکوب نقش بسیار محدودی را در زندگی وی ایفا کردند.
در اینجا این سوال مطرح میشود: پس چه چیز ساکنان آسیای مرکزی را به افراطگرایی وامیدارد؟
در جواب باید گفت که هیچ عاملی، دلایل یک فرد برای ورود به یک گروه افراطی را توضیح نمیدهد.
داستان زندگی هر فرد منحصر به فرد است، بسیاری از آنان به دلیل انزوا، جدایی از خانواده یا صدمه شخصی در مقابل وعدههای استخدامکنندگان تروریستی آسیب پذیر شدهاند.
همه برای ورود به این گروهها تحت فشار نبودند، بسیاری از آنان تنها به دنبال ماجراجویی بودند.
در اینجا 2 عامل مهاجرت و انزوا را میتوان مجزا کرد، اقتصاد قرقیزستان و تاجیکستان بیشترین وابستگی را به درآمد مهاجران دارد.
استخدامکنندگان گروههای افراطی بر روی شهروندانی متمرکز شدند که در خارج از کشور کار میکنند.
5 تا 7 میلیون نفر از شهروندان قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان در روسیه کار و زندگی میکنند.
با توجه به اطلاعات رسمی وزارت کشور روسیه در این کشور بیش از 3.5 میلیون مهاجر کاری از قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان حضور دارند.
آنان اغلب جوانی خود را دور از خانه گذرانده و هر روز با مشکلات اقتصادی، تبعیض نژادی و ظلم و ستم از جانب دولت دست و پنجه نرم میکنند.
حدود 80 درصد از شبه نظامیان داعشی بومی تاجیکستان زمانی که در روسیه مهاجران کاری بودند در این سازمان تروریستی استخدام شدند.
بیش از 50 درصد شبهنظامیان، فارغ التحصیلان دانشگاههای سکولار هستند.
به عنوان مثال، «نسیم نباتوف» قبل از آنکه ترک تحصیل کند و در آوریل سال 2015 به سوریه برود، در دانشگاه دولتی «مسکو» اقتصاد میخواند.
بر اساس گزارش بانک جهانی در سال 2016، 69 درصد از 3803 شبهنظامی داعش حداقل تحصیلات متوسطه داشتند.
تأمین فرا ملی امنیت توسط روسیه و کشورهای آسیای مرکزی میتواند دلیل مستقیم افراطگرایی باشد.
این روش دولتهای آسیای مرکزی بر روی دشمنان سیاسی متمرکز شده، صرف نظر از اینکه آنان مذهبی یا غیر مذهبی، صلح طلب یا خشونت طلب هستند و همچنین در جهت تأمین امنیت رژیم و نه امنیت بینالمللی و جلوگیری از تروریسم در خارج از کشور است.
تجزیه و تحلیل پایگاه اطلاعات مخالفان سیاسی در خارج از کشور نشان میدهد که سرویس امنیتی دولتی تاجیکستان و ازبکستان در اقدامات خود در خارج از کشور فعالتر و خشنتر هستند.
این موضوع میتواند گروههای منزوی مردان جوان را برای پیوستن به سازمانهای افراطگرا برانگیزد.
اما هنوز صحبت در مورد هرگونه تأثیر این روش بر جهادگرایی زود است، اگر چه این فرضیه محتملتر از استدلالهای مربوط به کنترل ناکافی و دولت ضعیف است.
در نتیجه میتوان گفت که نقل مکان و انزوای مهاجران جوان و سرکوبها آنان توسط دولتها میتواند پاسخگوی دلیل صدور تروریسم توسط آسیای مرکزی باشد.
با این حال، لازم به ذکر است که این پدیده بسیار نادر بوده و اطلاعات بسیار کمی در مورد آن وجود دارد و مطالعات صورت گرفته در این حوزه کافی نبوده و اغلب منقضی هستند.