به گزارش «شیعه نیوز»، در میان سیاستمداران عرب، جبیر شاید تنها کسی نباشد که مسئول وضعیت کنونی و نگرانکننده خاورمیانه معرفی شود؛ بیشک شرکای دیگری هم دارد. اما تعمد و اصرار برای ایراد سخنانی تحریککننده، اتخاذ مواضعی تند و جلو انداختن خود در هر موضوعی، تا حد زیادی این دیپلمات عرب را مسئول همه اتفاقات نشان میدهد. البته نزدیکان او میگویند جبیر بهمانند محمد بن سلمان که مسئول اصلی اتفاقات است ولی چهره خود را آشکار نمیکند، زیرک نیست. بعضی دیپلماتهای اروپایی مقیم ریاض نیز گفتهاند «نمیتوان آینده را پیشبینی کرد. اما اگر شرایط خاصی بوجود بیاید که کنار زدن چهرههای جنجالی مطرح شود، جبیر میتواند یک قربانی باارزش باشد».
در ارزیابی دیپلماسی سعودیها و به تبع آن دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس، درست یا غلط متاسفانه، همه جنبههای خاص سیاستهای اعراب، از زاویهای که صرفا مربوط و معطوف به ایران میشود مورد توجه قرار میگیرد که از جنبه ارزیابی تاکتیکی تا حدی درست، اما از جنبه استراتژیکی نگاه دقیقی نیست. نوع دیپلماسی شورشگرایانه اعراب نشان میدهد، استراتژی بلندمدت آنها، تنها منحصر و مربوط به ایران نمیشود. البته موضوع توافق اتمی ایران این ویژگی را داشت که نشان داد آنها چه ایرانی و با چه ویژگیهایی را مطلوب خود میدانند: «ایرانی محدود، تحریمشده، وابسته به اقتصاد عربی در منطقه و سرخورده و هراسناک». و الا دلیلی نداشت در حالی که با روی کارآمدن حسن روحانی و تشکیل دولتی متفاوت و واقعبین که آرامش و همکاری منطقهای و بینالمللی را سرلوحه خود قرار داده اینگونه برخورد کنند.
اما واقعیت دیپلماسی عربی در خلیج فارس فراتر از اینهاست اما توافق اتمی شرایطی را بوجود آورد که موجب شد پرده مخالفتها و تنازعهای درونی اعراب با متحدان قدرتمند و سنتیشان بالا برود. منازعاتی خفته و فراتر از موضوع ایران. مواضع تند و نه چندان معمول، تهدید و حتی تحقیری که طی تقریبا دو سال گذشته نسبت به متحدان سنتی بهویژه مانند ایالات متحده شنیده ودیده شده، فکر میکنم جنبههای وسیعتری از سیاستهای اعراب را نمایان ساخت که با یک آیندهنگری، اگر چارچوب محدودکنندهای برای آن تعریف و ایجاد نشود، با تکیه اعراب به منابع بیحدوحصر مالی و نیز نفوذ انکارناپذیرشان بر گروههای مذهبی، در آیندهای نهچندان دور ثبات و آرامش منطقه و صلح بینالمللی توسط آنان با مخاطرهای جدی روبرو خواهد شد.
تا آنجا که به تحولات خلیج فارس و منطقه دریای سرخ (محور امنیت و ثبات) مربوط میشود، عدم تمایل اعضای شورای همکاری در مذاکره با تهران بیمیلی آنها برای ورود به هرگونه فرآیند مذاکرهیی را افشا میکند (حال به هر دلیل)، اما متقابلا اصرار و تاکید بر توسعه اقدامات نظامی مانند آنچه در یمن دیده میشود موجب نگرانیهای فزآیندهای شده. این وضعیتیست که قدرتهای جهانی و مشخصاً ایالات متحده را علیالقاعده باید متقاعد کرده باشد که تداوم این وضع نه به نفع ثبات و امنیت استراژیک منطقه است ونه به نفع هیچ طرف عرب و غیر عرب دارای منافع در منطقه.
عادل جبیر در یک تغییر تهدیدگونه سیاسی، به روسیه پیشنهاد رشوهای کلان داده است. او به طرفهای روس خود گفته گاوصندوق خلیج فارس را در ازای دست کشیدن از بشار اسد و فاصله از تهران به روی مسکو باز خواهد کرد. پارهای ناظران سیاسی و امنیتی منطقه میگویند «سعودیها با این تاکتیک شکننده و کشاندن پای روسها به منطقه آنهم با پول، در کنار تهدید ایالات متحده همزمان با سیاست محدود کردن و مهار ایران، تغییر موازنه قوا به نفع خود را دنبال میکنند».
ریاض موفق خواهد شد؟ فعلا مشخص نیست، کما اینکه استراتژی بلندمدت روسها در منطقه نیز روشن نیست؛ تنها جنبه خندهدار موضوع پیشنهاد و مکانیزم رشوهدهی ریاض و قیمتگذاری روی سیاست امنیتی و نظامی روسهاست. جبیر اما سه نکته را ظاهراً مورد توجه قرار نداده است.
1- استراتژی روسیه در شرق مدیترانه و خاورمیانه عربی و خلیج فارس چندان ارتباطی با سرنوشت اسد ندارد که بود و نبود او در تحلیل نهایی برایشان مهم باشد. مهم، خود سوریه است که بهای آن، گاوصندوق نیست.
2- مشکل روسها در منطقه بیشتر تروریسم هدفمند ایدئولوژکیست که این کشور را نشانه گرفته. روسها هنوز تهدید شاهزاده بندر بن سلطان خطاب به آقای پوتین در سوچی در دسامبر سال 2013 را فراموش نکردهاند.
3- سوم از جنبه اخلاقی این نوع رشوهدهی اساساً موجب تحقیر و توهین روسها شد؛ آنهم از سوی کشوری که آشکارا پنج سال است با آنها در منطقه میجنگد و به متحد سنتی خود هم بددهنی و هم خیانت میکند.
البته روسها در برخورد یا نحوه رابطه با عربستان دلایل و منافع خاص خود را دنبال خواهند کرد. اما ماهیت رابطه آنها با عربستان در مسیری نیست که بخواهند استراتژی منطقهای خود را با آنها هماهنگ کنند. شاید با هیچ کشوری در منطقه چنین مناسباتی را دنبال نکنند، اما چه میتوان کرد؟ نمیدانم. ولی این را بهخوبی میدانم که نحوه برخورد و استراتژی ایران در منطقه و همکاریهای همهجانبه بینالمللی و منطقهای با نیروهای اصلی تاثیرگذار (یعنی همان خواست و تصویری که رئیسجمهور روحانی و دستگاه دیپلماسی اواز ایران برای جامعه جهانی ترسیم کردهاند) نقش مهمی در کنترل عربستان و متحدان او ایفا خواهد کرد.