به گزارش «شیعه نیوز»، یوسف القرضاوی در سال 2008 رویکرد تبعیض آمیز خود بر ضد شیعیان را مطرح کرده و در ادعایی نسبت به تلاش ها برای انتشار تشیع در کشورهای آفریقایی ابراز نگرانی کرد. در پی این اظهارات اتحادیه علمای مسلمان اوضاع این کشورها را تحت نظر قرار داده و در سال 2011 گزارش میدانی ویژه از توسعه تشیع در آفریقا منتشر کرد.
این گزارش از طریق تیمی بسیار ویژه براساس اظهارات یوسف قرضاوی تهیه شده است. مبنای ورود به این گزارش این است که تشیع در چارچوب اقدامات سازماندهی شده ایران توسعه پیدا می کند. تیم مذکور با گفتمان تحریک آمیز به عنوان یک مبنای علمی رفتار کرده و در این رابطه مدعی می شود که ایرانی ها به دنبال رسیدن به اهدافی هستند که برای آن برنامه ریزی کرده اند. آنها در چارچوب این اهداف پول زیادی هزینه کرده و عناصری را آماده کرده و مؤسساتی را تأسیس کردهاند.
با این وجود نتایج گزارش مذکور مقدمات مبالغه آمیزی که مطرح شده بود را رد کرد، مطالعات میدانی تیم مذکور که آن را دقیق و موضوعی می نامیدند، تأکید کرد که تنها در چهار کشور آفریقایی از مجموع 32 کشور ، اقلیتی از شیعیان وجود دارند. این کشورها نیجریه ، غنا، کنگو و تا حدی تونس هستند که حدود 12.5 درصد آنها شیعهاند.
نتایج این بررسی مشخص کرد که نیجریه از نظر میزان انتشار تشیع در آن در میان کشورهای آفریقایی رتبه اول را دارد. نویسنده این گزارش به خانه ها و مراکز شیعیان که به آتش کشیده شدند، اشاره کرد و خرسندی خود از این موضوع را مخفی نکرد. در نتیجه این گزارش بود که کشتار به عنوان ابزاری برای توقف گسترش تشیع در نیجریه به کار گرفته شده است.
بعد از انتشار نتایج گزارش مذکور، سرکوب روشمند شیعیان در نیجریه با علت و بی علت آغاز شد. ارتش اقدامات گسترده ای نظیر بازداشت گروهی مردم برای زمان طولانی بدون محاکمه را در دستور کار قرار داد. افراد بازداشت شده تحت شکنجه قرار گرفتند و کشتار گسترده بدون پوشش دستگاه های قضایی در این کشور به افتاد. همچنین گروه تروریستی بوکوحرام نیز که از سوی عربستان تأمین مالی می شود، اقدامات گسترده ای را بر ضد شیعیان آغاز کرده و وعده محو تشیع در این منطقه داده است.
واقعیت این است که نگاه به شیعیان در نیجریه بیش از اینکه یک نگاه اعتقادی باشد، نگاهی سیاسی است. در این چارچوب گزارش مذکور به آنچه که خطرات ارتباط بین تشیع مذهبی و سیاسی نامیده، اشاره کرده و می نویسد: خطرات موجودیت تشیع تنها منحصر به ابعاد اعتقادی نمی شود، بلکه در ابعاد سیاسی نیز قابل بررسی است ، چرا که کسانی که رویکردهای مذهبی خود را تغییر می دهند، رویکردهای سیاسی خود را نیز عوض می کنند.
نکته قابل توجه در این جاست که مهم ترین مواضع سیاسی جنبش اسلامی نیجریه به رهبری شیخ زکزاکی قطع مناسبات بین دولت نیجریه و اسرائیل است. در چارچوب همین مناسبات ویژه بود که ارتش نیجریه ، راهپیمایی روز قدس شیعیان در سال 2014 را سرکوب کرد. اقدامی که در نتیجه آن 33 نفر از جمله سه تن از فرزندان شیخ زکزاکی به شهادت رسیدند. در اواخر سال 2015 رهبر جنبش اسلامی نیجریه نامه ای را برای دولت این کشور ارسال کرده و بار دیگر بر مطالبات خود در زمینه قطع مناسبات با اسرائیل تأکید کرد. پاسخ دولت نیجریه به این نامه با خون حدود 1000 شهید و تخریب کامل حسینیه بقیة الله در منطقه زاریا ممهور شد. نکته قابل توجه در این میان این بود که پیشتاز برقراری مناسبات عربستان با اسرائیل اندکی پیش از انجام این حملات ، به نیجریه سفر کرده و با مقامات دولتی این کشور دیدار کرد.
رسانه های خارجی با این کشتار با بی مبالاتی رفتار کردند، گزارش های مطبوعاتی رسانه های غربی اخبار این کشور را به صورت ملموسی بایکوت کردند و گزارش های سازمان دیده بان حقوق بشر در این زمینه را نادیده گرفتند. این در حالی است که در گزارش سازمان مذکور به نقل از مدیر آن آمده است که روایت ارتش نیجریه از اتفاقات موجود در این کشور منطقی نیست ، به ویژه اینکه حمله به زاریا از سه نقطه مختلف صورت گرفته است. این سازمان حقوق بشری همچنین فعالیتهای خود در نیجریه را به علت تکرار تجاوزهای بوکوحرام متوقف کرده است.
گزارش اتحادیه علمای مسلمان در رابطه با گسترش تشیع در غنا و کنگو مدعی است که شیعیان در این دو کشور حضور دارند و مؤسسات و مراکز آنها فعالیت کرده و در حال افزایش است. این گزارش در عین حال میافزاید که در غنا برخی تلاشها صورت گرفته که باعث تضعیف این فعالیتها شده است.
واقعیت این است که ما اطلاعات زیادی از این افراد نداریم ، چرا رسانههای بینالمللی در اوج فعالیتهای رسانهها توجهی به این موضوعات نمیکنند؟ چرا رسانههای غربی جنایتهای انجام شده در این کشورها را پوشش نمیدهند؟ این در حالی است که آنها تمامی تمرکز خود را برای کشته شدن دو نفر در کالیفرنیا یا سه نفر در فرانسه معطوف میکنند.
پاسخ به این سوال را میتوان در اظهارات شیخ زکزاکی دریافت کرد که می گوید: بوکوحرام و گروه های شبیه به آن دستپرورده غربی هستند که تشنه نفت این کشور است. پاسخ دیگر به این سوال در ماهیت مناسبات ویژه دولتهای آفریقایی با عربستان سعودی نهفته است که از موقعیت حرمین شریفین و چاه های نفت این کشور سود می برد.