به گزارش «شیعه نیوز»، در هفته های گذشته اخبار زیادی از کشته شدن فرماندهان ارشد گروه های تروریستی در سوریه منتشر شد و از همین رو بسیاری آن را نشانه ای از نابودی قریب الوقوع گروه هایی چون داعش دانستند.
در ماه گذشته، آمریکا ۱۲ تروریست بدنام فعال در سازمانهای مختلف در سوریه را به هلاکت رسانده است. این مبارزین، کهنه سربازان جنگهای بسیاری از دهه ۸۰ در افغانستان، مصر، سوریه، چچن و عراق بودهاند. هدف قرار دادن این تعداد مامور بلند مرتبه در نقاط مختلف کشور و در مدت زمان کوتاه نشان میدهد که سوریه چگونه تبدیل به یک بوته محک برای حرکتهای به اصطلاح جهادی در پنج سال گذشته شده است.
اخیرا دو مبارز مشهور مصری با حملات هوایی آمریکا در ادلب در خودروی خود کشته شدند. یکی از آنها رفاعی طه المصر، یکی از پایه گذاران یک گروه بنیادگرا به نام جماعت اسلامی بود که متهم به کشتار الاقصر در ۱۹۹۷ هستند که ۶۰ گردشگر خارجی قتل عام شدند.
دومین نفر، ابو عمر المصری، کهنه سرباز جنگ چچن و از نزدیکان ثامر صالح عبدالله ملقب به عمر خطاب است. او با همرزم قدیمی خود در چچن، مسلم ابو الولید، سیف الله و صلاح الدین به سوریه سفر کرده بود.
به گفته خالد القیاسی، یک متخصص عراقی درباره گروههای منطقه، رفاعی چند روز قبل از کشته شدن خود به سوریه آمده بود تا اختلافات بین فرماندهان جبهه النصره را سامان دهد و بین گروههای تروریستی سوریه، اتحاد ایجاد کند.
اختلافات بین خطهای ملیتی، یکی از سرمنشاءهای اختلافات گروههای بنیادگرای کشور بوده است. یکی از اختلافات بین فرماندهان اردنی در مورد جبهه النصره بوده که بسیاری معتقدند این گروهها به ویژه در جنوب سوریه، کنترل میکنند.
سخنگوی جبهه النصره، ابو فارس السوری نیز در ۴ مارس در حملات هوایی کشته شد
ابو فارس، اهل مضایا نزدیک دمشق بعد از چندین بیانیه علیه برخی در احرار الشام و جبهه النصره که خواهان جدایی از القاعده بودند نزاع بین گروهها را تشدید کرد. ابو فارس این حرکت را از طرف کشورهای منطقه برای تفرقه انداختن در گروه میدانست و بیانیههای او را چیزی غیر از نگاههای داعش نسبت به گروههای منطقه که سعی در تمایل به نظم ژئوپولتیک منطقه دارند، نمیدانند.
همچنین آمریکا کشته شدن ابو عمر الشیشی را در ۱۴ مارس اعلام کرد، هر چند این خبر هنوز تایید نشده است. ابوعمر معروفترین فرمانده خارجی در داعش بود که رهبری بسیاری از مبارزات در شرق سوریه را پس از عضویت در این گروه در ۲۰۱۴ برعهده داشت.
ابو عثیر العبسی، مردی که به خاطر نگاههای سختگیرانه حتی در بین زندانیان صیدنایا قبل از درگیریهای سوریه شناخته میشد؛ او در ۲۰۱۱ در بین صدها نفر مانند خود آزاد شد و در ۲۰۱۳ گروهی مستقل را تشکیل داد که بعدها به داعش پیوست. او یکی از فرماندهان اصلی در یاری رسانی به فرمانده داعش، ابوبکر البغدادی در اواخر ۲۰۱۲ در کنار زدن رهبر جبهه النصره، ابو محمد الجولانی بوده تا بتواند حکومت خود را در سوریه گسترش دهد.
مهمترین فرد در بین کشتههای گزارش شده، عبد الرحمان مصطفی القادولی است که بیشتر با نام جنگی خود، ابو علاء العفری، ابو علی الانباری یا حاج ایمان شناخته میشود. مقامات عراقی چهار بار و مقامات آمریکایی دو بار مرگ او را اعلام کردهاند اما احتمالا این بار موثق است چون برخی حامیان داعش نیز در شبکههای اجتماعی برای او عزا گرفتهاند. پنتاگون در ۲۵ مارس کشته شدن او را گزارش داد.
اطلاعات کمی از العفری در دست بود و بسیاری از اطلاعات درباره وی نادرست از آب درآمد. متخصصین امنیتی او را با یک افسر سابق رژیم صدام حسین اشتباه گرفته بودند اما او یک مبارز تروریستی از دهه ۸۰ در عراق بوده است. در ۱۹۹۸ او از شهر ةلعفر در نزدیکی موصل به افغانستان رفته بود و در ۲۰۰۴ به القاعده در عراق پیوست.
او از سال ۲۰۰۴ به عنوان مسوول عالی شریعت در این سازمان به شکلهای مختلف فعالیت داشته است.
در چند سال گذشته، او امیر ولایت، یا ایالت شده و از ۲۰۱۴ فرماندهی دستگاه امنیتی را بر عهده داشته است. شایعات زیادی بوده که او سال قبل به لیبی رفته است. ابو علی الانباری، یکی از نامهای جنگی اوست که به اشتباه به عنوان فرد دیگری تلقی میشده است.
از آن زمان، او یک فرد کلیدی در شکلدهی تفکر داعش به شکلی که امروز آن را میشناسیم بوده است. او در قریب به ۴۰ سخنرانی برای مفتیهای این گروه که نگاههای سختگیرانه داعش را دارند، کرده است و از رد دموکراسیهای مردن تا تخریب مکانهای مقدس برای صوفی و شیعه تا منع نماز خواندن پشت سر امامی در هر کجای دنیا گفته است. سخنان او پنجرهای به چگونگی منطق قبولاندن این دیدگاهها به اعضای گروه نشان میدهد که حتی برخی مبارزین نیز این دیدگاهها را قبول ندارند.
سازمانهایی مانند القاعده و داعش از حیث سازمانی توانستهاند بعد از هدف قرار گرفتن فرماندهان به حیات خود ادامه دهند. بیشتر اعضا و رهبران نیز قابل تعمیم بوده و گروه میتواند بدون آنها ادامه دهد.کشتن رهبران بلند پایه در ماههای قبل تاثیر قابل توجهی در میدان مبارزه نداشته است. هر چند ممکن است تاثیری بر تغییر تفکر گروه داشته باشد، به ویژه که اهداف عمدتا از چهرههای ایدئولوژیک گروه بودهاند.