به گزارش سرویس سیاسی «
شیعه نیوز»، دکتر عبدالصاحب یادگاری کارشناس مسایل سیاسی (استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی) در گفتگو با خبرنگار شیعه نیوز از بازگشت مجمع الجزایر بحرین به آغوش میهن خبر میدهد . متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:
البوکرک ملاح پرتقالی در سده شانزدهم عقیده داشت «سلطه بر تنگه هرمز و بندر عدن بمثابه سلطه بر جهان است»
این نگاه استراتژیک البوکرک به موقعیت سوق الجیشی تنگه هرمز و بندر عدن، رهیافتی شد بر دیدگاه امپریالیزم انگلستان که پس از حل اختلافات و مناقشات خود با رقیب اروپائی (فرانسه) و عقد پیمان پاریس در 1763 که به اخراج نیروهای نظامی فرانسه از شبه قاره هند و کانادا و انتقال سلطه کامل انگلستان برد و جزیره قبرس و مالت منجر شد، حکومت لندن، این بار به اندیشه استیلا بر کشور آسیائی، سنتاً با نفوذ در شبه قاره هند یعنی ایران که به دلیل هماهنگی نژادی و سلطه فرهنگی، ایران همواره، هند را عمق استراتژیکی خود تلقی می کرد و چند سال پیش از سیطره انگلیس بر هندوستان، نادر شاه هند را اشغال کرده بود و دستور نصب علامت مرزی ایران را در میانه رود سند صادر کرده بود، با این پیام «این علامت مرزی، حد فاصل مرز ایران و هندوستان محسوب می شود»
این احساس خطر انگلستان از جانب ایران، به ویژه پس از عقد قرارداد فین کنشتاین بین ایران فتحعلیشاه قاجار و فرانسه ناپلئون بوناپارت که در آرزوی سلطه بر شبه قاره هند بود و ایران را راهکاری استراتژیکی تلقی می کرد، افزایش یافت که لرد کرزن فرماندار انگلیس بر هندوستان اعلام داشت «همه چیز علیه ایران و به سود هر کشور دیگر» که کشور دیگر امپریالیزم روس بود، که این دو کشور، مشترکاً به سرکوب ایران پرداختند و از شمال و جنوب اراضی زرخیری از خاک میهن ما را تجزیه کردند، که مجمع الجزائر بحرین مصداقی دیگر از این یغماگری بوده است.
مجمع الجزایر بحرین، که در فاصله 32 کیلومتری عربستان سعودی در خلیج ایران واقع است، پس از خیانت محمد رضا پهلوی در واگذاری این مجمع الجزایر به انگلستان، به دستور کشور اخیر، و با سرمایه گذاری دولت وهابی سعودی (که اقامه دولت سعودی در شبه جزیره العرب رهن اراده امپریالیزم انگلستان است که به وسیله فیلپی جاسوس انگلستان در سطح جامعه عربستان مطرح شد) پلی به طول 32 کیلومتر بین منامه مرکز بحرین و ساحل سعودی ساخته شد.
و با این ترتیب بحرین عملاً، امتداد عربستان سعودی شد که اخیراً نظامیان حکومت وهابی سعودی، با عبور از این پل به کشتار مردم آزادیخواه بحرین می پردازند.
مجمع الجزایر بحرین با مساحت 706 کیلومتر مربع شامل سه شهر عمده منامه، محرق و ستره است و نیز یازده شهر کوچک این مجمع الجزایر در جنوب غربی ایران و در غرب کشور قطر واقع است.
دو سوم از مردم این مجمع الجزایر ایرانی، مسلمان جعفری و تا پیش از به اصطلاح استقلال در 1971 به زبان فارسی سخن می گفتند و با اینکه سیاستهای فرهنگ استعماری کوشیده است تا فرهنگ عرب و زبان عربی را (که زبان رسمی شده است)، معمول کند اما مردم بحرین هرگز هویت ملی تاریخی خود را فراموش نکرده و در عمق وجدان خود ایران را فریاد می کشند.
تاریخ جهان نشان می دهد که مجمع الجزایر بحرین (که مساحت واقعی آن از بندر بصره تا قطر امتداد داشته) از دوران باستان، بخشی از ایران بوده است و از جمله پایگاه های دیدبانان نیروهای دریایی ایران، به منظور حراست خلیج فارس و پیشگیری از تهاجم اعراب شبه جزیره العرب به خاک آریائی ها بشمار می رفت، که آرنولد ویلسون مولف کتاب «خلیج فارس» به یکی از تهاجم اعراب که به سوراخ شدن شانه های اعراب مهاجم به دستور شاپور ذوالاکتاف ساسان منجر شد اشارت برده است .
به این ترتیب متوجه این واقعیت تاریخی می شویم که مجمع الجزایر بحرین که امروزه به وسیله آل خلیفه از قبیله عتبه در منطقه نجد عربستان که یکی از عوامل انگلستان هستند، با پشتیبانی حکومت عربستان سعودی اداره می شود، از دو هزار و پانصد سال تا نیمه اول سده بیستم، رسماً جزئی از خاک ایران بوده است، که حتی مورخین غربی و به ویژه انگلیسی از وابستگی بحرین به ایران مطلب نوشته اند.
آنچه به اینجانب با استناد به دیدگاه استراتژیک خود، این ادعا را که در عنوان این مقاله منعکس شده است «مجمع الجزایر بحرین سرانجام به آغوش میهن باز خواهد گشت» مطرح کرده ام. به دلیل تحولاتی است که از چند سال گذشته، با سقوط امپریالیزم شوروی در جهان سیاست و روابط بین الملل در حال رویدادن است، که با مقاومت انگلستان و اعزام فراماسونهایی مانند بیل کلینتون و اخیراً باراک اوباما به کاخ سفید، بارها مسکوت ماند، اما به دلیل منطق تاریخ قطعاً احیاء خواهد شد اگر چه با تفاهم و توافق های محرمانه ای با حکومت لندن که امروزه جهان در بستر این تفاهم ها و توافق ها جای دارد، که مصداقش تغییر رژیم هایی است که در کشورهای عراق، مصر، تونس، لیبی، بحرین و اردن هاشمی تحمیل شده و تحمیل می شود تعدیل خواهد شد.
این تحولات عملاً باعث تغییر شرایط موجود و جابجایی کانون های اصلی قدرت در جهان و سقوط برخی قدرتهای جهانی و اعتلای برخی قدرتهای منطقه ای از جمله ایران خواهد شد، به این معنی که بنا است با توافق آمریکا و اروپا به رهبری انگلستان «نظام نوین جهانی» البته همانگونه که در بالا اشارت بردم با تعدیل و حفظ امتیازات انگلستان در رابطه با اوضاع و شرایط منطقه خاورمیانه و حوزه خلیج فارس، سیستمی که نهایتاً به احیای ایران بزرگ در قواره ژئوپلیتیک «فلات ایران» منجر خواهد شد بر پا شود چرا که از سویی رشد همه جانبه چین کمونیست (که رژیم این کشور از لحاظ بینش استراتژیک وارث چنگیز خان مغول است که در صدد سلطه بر آسیا است) و از سوی دیگر روسیه، اگرچه سرکوب شده اما هنوز بلند پرواز و با مدیریت دولتمردان رژیم بلشویک سابق با تظاهر به لیبرالیزم و دموکراسی (که پریماکوف وزیر خارجه سابق روسیه اعلام داشت روسیه هرگز رژیم دمکراتیک نداشته است) که هنوز قفقاز و آسیای میانه را حیات خلوت خود احساس می کند و می خواهد با همراهی رژیم های مناطق مذکور بر نفت و گاز دریای مازندران چنگ اندازد غافل از اینکه آنچه سولژنیتسین نویسنده واقع بین روس در آستانه سقوط شوروی اعلام داشت روسیه باید دست از اراضی مسلمان نشین بردارد در حال تحقق است و با توجه به ضرورت نگهبانی از ثروتهای حوزه خلیج فارس تشکیل ایرانی بزرگ یک ضرورت تاریخی است که در رابطه با همین پندار استراتژیک است که خانم البرایت وزیر خارجه سابق آمریکا اعلام داشت « اقدام آمریکا در واژگون کردن حکومت ملی دکتر مصدق یک اشتباه بود» که این اعتراف خاطره تاریخی مرا به یاد گفته ناپلئون بوناپارت که در جزیره سنت هلن بیان داشت «بی اعتنایی ما به قرارداد فین کنشتاین با ایران باعث شکست فرانسه در روسیه شد» و نیز گفته جک استراو دائر بر اینکه «اعمال سیاستهای ضد ایران از سوی انگلستان در سده نوزدهم یک خطای استراتژیک بشمار می رفت» اگرچه می تواند به مثابه دلجوئی از ناسیونالیسم ایران تلقی شود اما بعد دیگر این اعتراف معرف شناسایی شرایطی است که در آینده دامنگیر خاورمیانه و حوزه خلیج فارس خواهد شد و لزوم پر کردن خلأ قدرت به وسیله ایران بزرگ که حوادث مطروحه در مجمع الجزایر بحرین می تواند زمینه سازی برای ارجاع بحرین به آغوش میهن باشد.
آری، از دیدگاه من تحولات به جای اینکه همچنان محصول توطئه باشد سرانجام محصول تفاهم و منطق روابط بین الملل خواهد گردید، که مصداق این واقع بینی تبدیل ایران به آلمان آسیا است و در قواره ژئوپلیتیک فلات خود.
و نظام های سیاسی ساختگی که در فردای جنگ جهانی اول در شرق سوئز از جمله رژیم عربستان سعودی و آل خلیفه در بحرین و غیره، به عنوان پایگاه دفاعی بریتانیای کبیر بر پاشد، منحل خواهد گردید و به این ترتیب موازنه قوا در آسیا با اعتلای ایران به جایگاه طبیعی و منطقی خود، برقرار خواهد گردید .
با سلام
بزرکترهای خانواده ها عنوان می نمودند استان چهاردهم. ایران
بحرین نامیده می شد
با این تفاصیل و مدارکی که در سازمان ملل متحد هست
چرا کشورهای حاشیه خلیج فارس به این خلیج نام عربی. داده اند
زی ا با احتساب بحرین انسوی خلیج وایران این سوی خلیج
خلیج فارس نامیده می شود
یعنی ان اسناد واگذرای بحرین به کشور دیگر هپانند بندر
هنگ کنگ نبود که مدت زمانی خاص داشته باشد
رژيم حاكم بر بحرين از غيربحرينياني است كه آنجا را اشغال كرده اند
انشاء الله در زماني كه رژيم آل نجس سعودي از بين رفت و مردم بحرين اجازه اظهار نظر پيداكردند
مسلم بدانيد كه با بازگشت خود به خاك ايران موافقت خواهندكرد !
انشاء الله
اللهم عجل لولیک الفرج
وقت بخیر .
به نظر من باید در بحرین رفراندوم الحاق شدن به ایران را هر چه سریعتر با حضور ناظران بین المللی در بین مردم تشکیل بدهند . آن وقت است که مشخص میشود رای مردم بحرین برای وطن اصلی شان یعنی ایران می تپد .
انتظار دارم هر چه سریعتر دست اندرکاران مسائل سیاسی برای برگزاری رفراندوم نهایت تلاش خود را بکنند .
پاینده ایران .
دوستان عزیز مسله ایران و سرزمن های جدا شده از آن و به طور کلی مقوله منطقه ما یک مسئله چند تابعی است و نباید انتظار داشت که صرف خواست مردم آن جا تاثیر بسزایی در چنین موارد داشته باشد .
هرچند که در مورد خواست مردم بحرین برای الحاق مجدد به ایران تردید بسیار جدی وجود دارد.
آمین