به گزارش «شیعه نیوز»، حاکم دوم، پسر عبدالرحمان،
در دوران امامت خود ( در اسپانیا) با کمال بصیرت از پنجاه سال حکومت
مدبرانه پدر نتیجه گرفت. دوران حکومت وی از خطر خارجی و شورش داخلی آسوده
بود و او همه کوشش خود را به تزئین قرطبه و دیگر شهرها به کار برد؛ مسجدها،
مدرسه های بزرگ، بیمارستان ها، بازارها، حمام های عمومی و نوانخانه ساخت،
دانشگاه قرطبه را بزرگترین مرکز تعلیمات عصر خود کرد و صدها شاعر، هنرمند و
دانشور را صله داد.
اگر امیران مسجدهایی مجلل تر و وسیع تر از کاخ
های خود می ساختند، مردم زندگی پرتجمل آنها را نادیده می گرفتند. رومی ها
در قرطبه معبدی برای یانوس (یکی از خدایان روم باستان با دوچهره تصویر می
شد) داشتند که مسیحیان به جای آن کلیسای بزرگی بنیاد کرده بودند. وقتی
عبدالرحمان اول به خلافت رسید کلیسا را از مسیحیان خرید و ویران کرد و به
جای آن مسجد ارزق بساخت.
وقتی اسپانیا قلمرو مسیحیان شد، به سال 636
ه.ق/1238م، مسجد را مبدل به کلیسا کردند. بدین سان مقیاس تقوا و صداقت و
جمال به اقتضای حوادث جنگ تغییر می یابد. عبدالرحمان بنای مسجد را در ایام
کدورت مایه تسلیت خود کرده بود و از قصر ییلاقی به قصر شهری آمد تا شخصا
مراقب پیشرفت کار باشد و آرزو داشت عمرش وفا کند و در آن مسجد مجلل، به
شکرانه توفیق نماز جماعت بگزارد ولی به سال 172ه.ق/788م، که دوسال از پی
ریزی بنا می گذشت، چشم از جهان فروبست و پسرش هشام کار پدر را دنبال کرد.
مدت
دو قرن خلفا هرکدام چیزی بر مسجد افزودند تا به دوران منصور، وسعت آن به
225 متر در 145 متر رسید. یک دیوار بلند آجری و سنگی که زیبایی و ارتفاع در
آن روزگار نظیر نداشت و آن را یکی از عجایب بی شمار جهان به شمار آوردند.
مسجد نوزده در داشت که بر هر یک طاق نماهایی نعلی بود و سردری که با کتیبه
های سنگی زیبای منقش به تصویر و گل و اشکال هندسی آراسته بود.
نمای بیرونی مسجداز
در مسجد به محل خاص وضو که اکنون نارجستان نام دارد می رسیدند. در این
محوطه چهارگوش، زمین را با موزاییک فرش کرده بودند و چهار آب نما بود که
هرکدام را از ینگ مرمر یکپارچه تراشیده بودند، برای حمل این سنگ ها از
معدن، هفتاد گاو به کار رفته بود. مسجد مجموعه ای از 1290 ستون داشت که
محوطه داخلی را به یازده ایوان و بیست و یک دالان تقسیم می کرد. روی ستون
ها طاق های مدور و ضربی و تعلی بود و قطعات سنگ قرمز و سفید به تناوب در آن
به کار رفته بود. ستون ها چنان زیاد بود که بیننده را متحیر می کرد،
چنانکه می پنداشت مسجد انتها ندارد، بر سقف چوبی مسجد آیه های قرآن و
تزئینات دیگر بر کتیبه ها نقش شده بود. دویست جار به طاق آویخته بود که هفت
هزار قندیل داشت و با روغن معطر می سوخت و از مخزن هایی که از ناقوس های
مسیحی ساخته و از طاق آویخته بودند روغن می گرفت.
زمین و دیوارها را
با موزاییک و معرق کاری فرش و تزئین کرده بودند که قسمتی از آن آبگینه
میناکاری با رنگ های درخشان بود و قطعات نقره و طلا در آن به کار رفته بود.
هنوز این تزئینات از پس هزار سال چون جواهر در دیوارهای کلیسا می درخشند.
قسمتی از مسجد بست بود، زمین آن را با نقره و قطعات کاشی میناکاری فرش کرده
بودند، درهای زیبای خاتم کاری داشت و سه گنبد روی آن برآورده بودند و
حایلی چوبین با نقش های زیبا داشت.
محراب و منبری که هنرمندان همه
مهارت خود را در آراستن آن به کار برده بودند در همین محوطه بود، محراب یک
فرورفتگی هفت ترکی بود که با طلا و موزاییک میناکاری تزئین یافته بود و در
زمینه ای قرمز و کبود نقش های طلایی زده بودند و بالای آن یک رشته ستون
زیبا و طاق نماهای بدیع بود که در شیوه گوتیک زیباتر از آن چیزی نبود.
منبر
از همه منبرهای جهان زیباتر بود و از 37 هزار قطعه عاج و چوب های گرانقیمت
چون آبنوس و اترج و عود و صندل قرمز و زرد ساخته شده بود و همه قطعات با
میخ و طلا و نقره به هم پیوند گرفته و مرصع به جواهر بود. روی منبر صندوقی
مرصع بود که پوششی از حریر قرمز زربفت بر آن کشیده بودند و یک قرآن به خط
عثمان خلیفه در آن بود که نشان خون خلیفه نیز به هنگام قتل بر آن نمایان
بود.
انتهای پیام/ 852