به گزارش «شیعه نیوز»، جعفر بای آسیب شناس اظهار
کرد: یکی از اشکالاتی که در روابط خانوادگی بعضی افراد وجود دارد ناتوانی
در بیان احساسات و عواطف است و هیچ ایرادی ندارد به عنوان مثال پدر به
فرزندش بگوید من تو را دوست دارم ولی بسیاری از پدرها از بیان این جمله
پرهیز میکنند و زمانی متوجه ضرو رت بیان این جمله میشود که خیلی دیر است
و به دوستیهای خیابانی روی میآورند.
وی افزود: استدلال جوانان امروزه دور این محور میچرخد که باید پیش از ازدواج شناخت داشته باشند.
آسیب
شناس تصریح کرد: دختران و پسرانی که بر اثر آشنایی در خیابان با محیطهای
دیگر و ایجاد و علاقه و دوستی بین آنها، به ازدواج اقدام میکنند، گاهی در
زندگی آینده دچار بی اعتمادی میشوند.
وی در پایان گفت: زمانی که
خانواده و جامعه نقش اساسی خود را جهت یاری دادن به نسل جوان برای یافتن
هویت سالم، مثبت به خوبی ایفا نکنند نسل جوان با آشفتگی هویت و خلاء وجودی
مواجه میشود و برای کاهش اضطراب و رهایی از بحران هویت به این دوستیها تن
میدهد.
انتهای پیام/980
با سلام
زیاد از زمان گذشته که دور باشد سخن نمی گویم تا چند سال قبل در خانواده ها بویژه خانواده های ایرانی که انشا الله هم همانگونه امروز باشد علاوه بر اینکه والدین وقت زیادی را با فرزندان می گذراندند پدر بزرگها و مادربزرگها هم به نوبه خود پای دردل انها هم می نشستند و هم انان را رهنمودی سودمند می نمودند هرچند که ان جوان در حال حاضر ان را یک راهنمایی مهم در زندگی اینده اش تلقی نمی نمود اما وجود ان بزرگان نعمتی محسوب می شود و می شد که با هیچ جایگزینی نمی توانیم انان را مقایسه نماییم هر چند که هنگامی که بار سفر بستند و عازم شدند و به اخرت رفتند دانستیم که گنجی در برابرمان بود ما غافل بودیم.
اگر مادر دست از اینستاگرامش که چند کیک و شیرینی را تدارک دیده دستش درد نکند با عمه ام ساعتها درباره طرز پخت و تهیه مواد ان از فروشگاههای مختلف شهر که حسابی باید دونده ماراتن بود تا ان قلم از ایکس و ان قلم دیگر ایگرگ را از شرق تهیه نمود که لااقل از غرب با حساب ترافیک دوساعت زمان می برد
و یا پدر تا اینکه از برنامه های روزانه بورس درباره قیمتها سر بر ندارد ابدا متوجه صبحانه اش نیست که
ایا از دهن افتاده یا نه و با خواندن نشریات در سر میز صبحانه مدام موبایلش را چک می کند امروز قیمتها بر روی چه عددی ثابت خواهد ماند
من و خواهرم ماندیم که ایا چه هنگام پدر و مادر متوجه می شود که خواهرم در کلاس تابستان خیاطی را با مهارت خوب نه عالی گذرانده و یا من در شنای کرال .
دور باشد که ان نوع احساسات جوانی را که باطبع و مقتضای سنمان بر هر جوانی غلیان می اورد بازگو نماییم
زیرا ما ایرانیان که انشا الله انگونه باشد شرم و حیا را در سخن و نگاه و با پیرامون خود حفظ کرده ایم که جای بسی شکر است
در قصه های مادر بزرگم یک دختری بود سنگ صبوری داشت هر موقع غصه دار می شد با ان سنگ صحبت و در دل می کرد در اخر داستان من همیشه غمگین از رویدادهایی که برای او اتفاق می افتاد بودم اما
افرین بر فرهنگ و فولکلور غنی ما زیرا بیشتر طالب شادی مخاطبان از نسلها پیش بودند او وقتی سخنش را با سنگ تمام می نمود
می گفت ای سنگ صبور من بشکنم یا تو و سنگ صبور بیچاره همیشه با ترکی بر دل میشکست و دختر از غم و مردن رهایی می یافت
ایا امروزه اولیا ما سنگهای صبوری بر فرزندان خویش هستند !!!!!!!!!!!!!!