به گزارش «شیعه نیوز»، حنی با آن هیکل لاغر و چشم های ناامید ،دو تن از اقوامش را که به تروریست ها پیوسته بودند از دست داده است. او خیلی زود این دو نفر را فراموش کرد اما طولی نکشید که دوباره آنها را به یاد آورد زیرا تلویزیون تونس از مرگ برادر بزرگش خبر داد و تصویر جسد پسرعمویش که در سوریه و در صفوف داعش می جنگید در فیسبوک منتشر شد.
حنی می گوید:" تروریست ها خیلی سعی کردند که من را هم به سمت خودشان بکشانند. یک بار تکه کاغذی در جیبم گذاشتند که در آن وعده بهشت داده شده بود. بار دیگر یکی از آنها سعی کرد که در مسجد با من دوست شود. در حال حاضر تعداد زیادی از آنها در این شهر هستند. از آنها نفرت دارم چون نه تنها من و خانواده ام بلکه سراسر این کشور را نابود کردند". اما حنی چه کار باید بکند؟ چگونه می توان در برابر چنین مشکل قدرتمندی قد علم کرد؟
و این پرسشی است که این روزها دولت و ملت تونس را کلافه کرده است. اززمان حمله سیف الدین رزقوی در هفته گذشته به آن ساحل اختصاصی در شهر سوسه و کشته شدن 32 گردشگر خارجی به دست وی، تونس با بزرگترین بحران خود از زمان انقلاب 2011 مواجه شده است. مردم تونس در آن سال بساط دیکتاتوری زین العابدین بن علی را برچیدند.
آن تصاویر وحشتناک از سوسه نشان می دهد که تونس در چه وضعیت دشوار و پیچیده ای قرار دارد. تونس تا مدت ها تنها کشوری بود که الگوی موفق بهار عربی به شمار می رفت. در همان حال که کشورهای همسایه یعنی لیبی و سوریه در باتلاق جنگ داخلی و هرج و مرج دست و پا می زدند، تونس در ساخت دمکراسی موفق نشان می داد. از پس از پیروزی انقلاب سه انتخابات آزاد در این کشور برگزار شده است و تونس یکی از لیبرال ترین قوانین اساسی را در میان کشورهای منطقه دارد.
اما امروزه همه این موفقیت ها در معرض تهدید افراط گرایی قرار گرفته است. و در این حال روشنفکران تونسی از خود می پرسند:" به چه علت انقلاب ما به جای هنرمند و فیلسوف تروریست تولید کرد؟".
بسیاری از افرادی که برای سقوط دیکتاتور به خیابان ها ریخته بودند هیچ سودی از انقلاب نبردند. اما جوانان تونسی در مناطق جنوبی فقیر و مذهبی این کشور به ویژه مورد توجه شبکه های تروریستی قرار دارند. پس از انقلاب در همان حال که بسیاری از مردم مناطق توریستی و ساحلی از وضعیت نسبتا خوبی برخوردار بودند، فقر در این مناطق جنوبی افزایش یافت . در شهرهای ساحلی و توریستی تونس هنوز هم به نوعی سیستم آموزشی فرانسوی دوران استعمار برقرار است و در این مناطق در مقایسه با دیگر مناطق تونس شمار افراد تحصیلکرده بیشتر و به همان اندازه تعداد بیکاران تحصیلکرده و فارغ التحصیل از دانشگاه ها هم بیشتر است.
گروه های تروریستی از چند سال پیش هزاران جوان تونسی را به سوی خود جلب کرده اند و اسلحه و نفرات خود را از مرزهای تونس عبور داده و به لیبی وارد می کنند یعنی همان کشوری که گروه های تروریستی القاعده و داعش اردوگاه های آموزشی خود را در آن برپا کرده اند. در این میان تونس نه تنها به محلی برای جذب نیروهای جهادی بدل شده است بلکه آن به اصطلاح جنگ مقدس در خود این کشور نیز جریان دارد.
گروه داعش در ماه ژانویه با انتشار یک پیام ویدیویی اعلام کرد که حملاتی را در تونس انجام می دهد. و از آن زمان است که دمکراسی نوپای این کشور به دلیل قتل های تروریستی به شدت تحت فشار قرار دارد. در ماه مارس و طی حمله به موزه ملی تونس 24 نفر کشته شدند. آن مهاجم در سوسه نیز موفق شد که به مدت سی دقیقه و در کمال راحتی رگبار گلوله های کلاشنیکف خود را به سوی گردشگران خارجی شلیک کند و این به معنی ضعف و بی لیاقتی نیروهای امنیتی تونس است.
"بجی قاعد اسبسی" رئیس جمهور تونس در اولین واکنش از "جنگ علیه تروریسم" گفت و نخست وزیر یعنی "حبیب اسید" یک روز پس از آن حمله با انتشار کاتالوگی در مورد اقدامات متقابل اعلام کرد از آن جایی که وعاظ رادیکال به جذب نیروهای فراط گرا اقدام می کنند ، دولت نیز 80 مسجد ثبت نشده را تعطیل و منابع مالی بنیادها را تحت کنترل شدید قرار می دهد. نیروهای ذخیره ارتش برای حفاظت از سواحل به خدمت فرا خوانده شدند و قرار است یک قانون ضد ترور نیز در همین ماه جولای به تصویب برسد. بر اساس قانون جدید می توان افراد مظنون را بدون حکم قضایی به مدت 15 روز بازداشت کرد و بازداشت شدگان طی این مدت از حق برخورداری از وکیل مدافع محروم خواهند بود.
اما این ابزارهای فشار می تواند به رادیکال شدن مردان جوان تونس منجر شده و یا بر شدت آن بیافزاید. مشکل این جا است که دولت هیچ راه حل و پاسخی برای این مشکل و یا پرسش که چگونه می توان چشم اندازی امید بخش به این خیل بیکاران جوان ارائه کرد ندارد.
احمد 31 ساله به دیوار یک خانه تکیه داده و با حالتی عصبی به اطراف خود نگاه می کند. ساعات اولیه شب در محله فقرنشین ملاسین در حومه پایتخت تونس است. خیابان ها پر از زباله و خیل مردان جوانی است که خود را مانند زباله و آشغال احساس می کنند. بر روی صندلی های پلاستیکی نشسته و به ورق بازی مشغولند و برای آنها که کاری ندارند همه ساعت های روز در خواب و خمودگی می گذرد. احمد می گوید:" برای ما دیگر هیچ چیز اهمیت ندارد". و سپس ادامه می دهد:" البته من دلم می خواهد به ایتالیا بروم. همه در این جا دلشان می خواهد به ایتالیا بروند". از قرار معلوم احمد به تازگی اقدام به فرار کرده اما در همان شهرهای ساحلی و بنادر اروپا بازداشت و به تونس بازگردانده شده است. او همسر و فرزندی هم ندارد:" چگونه می توانم همسر و فرزند داشته باشم؟". احمد از راه جمع آوری بطری و کارهای روز مزد و گاه جیب بری زندگی اش را اداره می کند. یکی از دوستان احمد می گوید:" سه امکان بیشتر برای ما وجود ندارد: رفتن به ایتالیا از راه دریا، فروش و مصرف مواد مخدر و پیوستن به داعش".
این مردان جوان برای ما تعریف می کنند که در روزهای اخیر بر نگرانی هایشان افزوده شده است زیرا ماموران پلیس شمار زیادی از ساکنان این محله را بازداشت و مورد بازجویی قرار داده و می دهند. اگرچه که پس از انقلاب تونس روسا و فرماندهان نیروهای امنیتی و وزارت کشور تغییر کردند اما خشونت در دستگاه پلیس ادامه یافت و نیروهای امنیتی به مانند گذشته و دوران بن علی با مردم خشن رفتار می کنند. به گفته این جوانان، حاکمان تونس و نیروهایشان همچنان مردان جوان محله های فقیرنشین را برای ماه ها در بازداشتگاه ها حبس می کنند تنها به این جرم که مثلا در گوشه ای دست به یک تجمع کوچک زده اند ، تجمعاتی که البته اکثر آن با محافل اسلام گرا و سلفی بی ارتباط نیست.
گروه داعش رسما اعلام کرده است که مسیر جهاد از تونس آغاز و از لیبی و ترکیه گذشته و به سوریه می رسد. آنها بارها اعلام کرده اند که برای ساختن کشوری جدید در سوریه نیاز به افراد متخصص دارند، متخصصانی که بتوانند تاسیسات برق و آب آن کشور جدید را راه اندازی کنند.
"علیا علانی" کارشناس امور تروریسم بر این عقیده است که داعش بسیار گمراه کننده و فریب دهنده عمل می کند و به این جوانان وعده چیزهایی را می دهد که دقیقا دولت تونس از برآورده کردن آن ناتوان است یعنی شغل، مسکن و البته احساس سودمند و مفید بودن. به گفته علانی تا به امروز سه هزار مرد تونسی برای پیوستن به داعش کشور خود را ترک کرده اند و از این نظر تونس رکورد دار است. علانی همچنین ادعا می کند که در حال حاضر 15 هزار نفر در تونس آماده پیوستن به داعش هستند.
در این میان البته چند صد نفر از این مردان داعشی به تونس بازگشته اند. گفته می شود که سیف الدین رزقوی یا همان مهاجم سوسه نیز یک دوره آموزشی در صبراته واقع در شمال لیبی را گذرانده بوده است. او در شهر قیروان که زمانی کانون مذهبی مغرب به شمار می رفت تحصیل و سپس با چند سلفی در یک آپارتمان زندگی می کرد. ماموران امنیتی عقیده دارند که رزقوی همدستان زیادی داشته و معتاد به مواد مخدر بوده است. البته گروه داعش طی اعلامیه ای همه این ادعاهای تشکیلات امنیتی تونس را تکذیب کرده و اعلام می کند که رزقوی پیش از این در همان هتل کار می کرده است.
از سوی دیگر باید گفت که تروریسم در تونس در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه پدیده ای جدید محسوب می شود. سابقه عملیات تروریستی تا قبل از انقلاب در این کشور به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسید و تنها در سال 2002 حمله ای تروریستی در جزیره توریستی جربا انجام گرفته بود.
بسیاری از نیروهای سکولار تونس حزب اسلام گرای نهضت را مسئول وضعیت کنونی در این کشور عنوان می کنند. اعضای این حزب که در دوران بن علی در تبعید خارج از کشور بسر می بردند پس از انقلاب به تونس بازگشتند و از جمله آنها می توان از رشید الغنوشی یا همان سیاستمداری یاد کرد که در سال 1981 حزب نهضت را تاسیس کرده بود. حزب نهضت در اولین انتخابات آزاد تونس که در سال 2011 برگزار شد اکثریت آرا را از آن خود کرد. در همان دوران حکومت این حزب گروه های سلفی به تاسیس بی شمار مساجد و سازمان های خیریه اقدام کردند و برخی از این سازمان ها با القاعده روابط نزدیکی داشتند. مخالفان حزب نهضت عقیده دارند که این حزب در طول دوران سه ساله حکومت خود تقریبا هیچ اقدامی در جهت جلوگیری از رادیکال شدن مردم توسط سلفی ها انجام نداد و از همان آغاز کار پرچم های سیاه داعش برافراشته و بر فراز مساجد تونس به اهتزاز درآمد.
پس از برگزاری انتخابات پارلمانی در اکتبر سال گذشته، حزب نهضت همراه با حزب سکولار ندای تونس ائتلافی بزرگ با شرکت نمایندگان رژیم گذشته تشکیل داد. به قدرت رسیدن حزب ندای تونس از دیدگاه بسیاری از روشنفکران این کشور به معنای بازگشت الیت قدرت سابق بود.
رهبری حزب نهضت همچنان خود را حزبی معتدل می داند و تاکید می کند که هیچ ارتباطی با گروه های افراطی و بنیادگرا ندارد. رهبران نهضت نیز به مانند بسیاری از مردم این کشور از خط مشی سخت گیرانه دولت فعلی حمایت می کنند و حتی "یسرا الغنوشی" سخنگوی حزب و دختر نخست وزیر پیشین از این خط مشی به عنوان "اقدامات فوری و ضروری" یاد می کند. از نظر آنها این خط مشی برای بهتر شدن وضعیت امنیت کشور لازم است. شرکت در دولت ائتلافی تونس برای این گروه از اسلام گرایان میانه رو کار آسانی نیست زیرا پایگاه این حزب در جنوب کشور قرار دارد و بسیاری از نیروهای نهضت در جنوب از مدت ها پیش اعلام کرده اند که هر گونه مشارکت در دولت فعلی به معنای همکاری با نیروهای سیستم گذشته است، همان نیروهایی که زمانی مردم را سرکوب می کردند. در حال حاضر شمار کسانی که در پایتخت نیز از این نظر ناراضی نشان می دهند رو به افزایش است. "حجمی لورمی" 53 ساله در دفتر خود واقع در ساختمان مرکزی حزب نهضت در پایتخت نشسته است. او نماینده مردم سوسه در پارلمان تونس است و خود در آن شهر متولد و در روز حمله نیز در سوسه بود و بر بالین مجروحین در بیمارستان حضور یافت. او نیز از این حمله به عنوان یک جنایت وحشتناک یاد می کند.
لورمی با دست های خود کراواتش را لمس می کند و ریشی مرتب و آنکادر شده دارد. او البته می خواهد آرامش خود را حفظ کند اما با تصمیم های اخیر دولت اصلا موافق نیست. به نظر لورمی تعطیلی آن مساجد اقدامی غیر منطقی است:" اگر در یک مشروب فروشی دو نفر کشته شوند باید آن مشروب فروشی را تعطیل کرد؟". لورمی به گفته خودش قصد دارد که از قربانی شدن دمکراسی به بهانه تامین امنیت جلوگیری کند. او در دوران بن علی 16 سال در زندان بود و به مانند دیگران مورد شکنجه قرار می گرفت:" من با هر دیکتاتوری جدیدی در این کشور مبارزه خواهم کرد". به گفته لورمی مردان جوان تنها از طریق مساجد جذب داعش نمی شوند بلکه اینترنت در این مورد نقش بیشتری دارد.
از زمان حمله همه جانبه پلیس تونس علیه بنیادگرایان، بخش بزرگی از این به اصطلاح صحنه نمایش در واقع به فضای مجازی منتقل شده است. اگرچه که تصاویر آن مردان ریشو از تابلوهای شهرها پاک شده است اما این به معنای آن نیست که از شمار مردان آماده جنگ کاسته شده باشد.
اسکندر مستیری 41 ساله در کنار آن نخل ها نشسته و به منظره دریا نگاه می کند. سه شنبه شب است و پنج روز از حادثه سوسه می گذرد و مستیری بر روی بالکن هتلی پنج ستاره نشسته که مدیریت آن را بر عهده دارد. هتل المرضا در یکی از حاشیه های مرفه تونس قرار گرفته است و استخری تمیز و زیبا دارد و از لابی آن نوای پیانو به گوش می رسد. در این هتل ثروتمندانی رفت و آمد دارند که به زبان فرانسوی با یکدیگر گفتگو می کنند. هزینه یک شب اقامت در این هتل بیش از درآمد یک ماهه یک تونسی طبقه متوسط است. آقای مستیری هم دو سال پیش از ریویرای فرانسه به کشورش بازگشت زیرا نه تنها می خواست با اداره این هتل باشکوه درآمد و موقعیت بهتری داشته باشد بلکه به کشورش افتخار می کرد زیرا تونس مهد بهار عربی بود:" اما در حال حاضر به سرمایه بیشتری نیاز داریم".
از زمان آن حمله تروریستی نزدیک به سی نفر رزرو خود را باطل کرده اند. مستیری در حالی که سیگاری آتش می زند می گوید:" امنیت، امنیت، امنیت". و در همان حال با حالتی عصبی روی میز ضرب می گیرد. :" تونس به یک بیماری و یک غده سرطانی مبتلا شده است". به عقیده آقای مستیری بالاخره باید تصمیمی عاقلانه برای اداره کشور گرفته شود. از او می پرسیم که نظرش در مورد ماموران پلیس و ارتش که در کنار ساحل مستقر شده اند چیست؟ و او در حالی که ابرو بالا می اندازد می گوید:" شرمنده ام اما این ماموران به لعنت سگ نمی ارزند. باید کارهای امنیتی و اطلاعاتی و مخفی بیشتری صورت گیرد و تخصصی تر عمل شود. به عقیده من تونس باید چهره جدیدی پیدا کند و صنعت توریسم خود را احیا کرده و پول به کشور بیاورد. در این صورت مشکل بیکاری هم حل می شود".
به عقیده آقای مستیری تروریست ها به تنهایی نمی توانند همه چیز در تونس را خراب کنند. با این حال حملات سوسه تیری بود که درست بر وسط قلب اقتصاد این کشور فرود آمد. پنجاه درصد از سفرهای رزرو شده لغو شد و تصاویر خونین قربانیان و توریست های فراری در آن ساحل تا سال ها وجهه توریسم تونس را خدشه دار خواهد ساخت. در این میان وضعیت بازار کار نیز وخیم تر شده و به نوعی تونس در یک دایره بسته گرفتار آمده است.
آن جوانک یعنی حنی همچنان در آن خیابان شهر قصرین در غرب تونس ایستاده و ترانه رپ می خواند. چند جوان دیگر به دور او جمع شده و به آوازش گوش می کنند. حنی می گوید:" این جا چیزی وجود ندارد". او از زمان مرگ برادرش ترک تحصیل کرده است زیرا قدرت تمرکز ندارد.
بر روی یکی از دیوارهای شهر با خطی بچه گانه این جمله به زبان انگلیسی نوشته شده است:" ما انقلاب هستیم". کوه های خامبی از پشت خانه های مسطح شهر پیدا است، همان منطقه کوهستانی که منطقه نظامی و حفاظت شده محسوب می شود. در این منطقه گروه های مختلف تروریستی فعالیت دارند و برخی از آنها به داعش پیوسته اند.
و سپس یعنی قبل از آن که خاطره آن اقوام کشته شده از ذهن حنی پاک شود ، ناگهان این جوان ترکه ای با صدای بلند می خواند:" لعنتی به من یک سلاح بده تا همه آنها را قتل عام کنم!".
انتهای پیام/654