- فرهنگی و اجتماعی
- حوزه و مرجعیت
- دین و اندیشه
- سياسی
- اقتصادی
- بیوگرافی
- فناوری
- تاریخی
- حوادث
- عکس
- رپورتاژ
- صوت
- طنز
- روانشناسی و مشاوره
- بهداشت و سلامت
- آشپزی و آشپزخانه
- تکنولوژی و فناوری
- مباحث زناشوئی
- کودک و خانواده
- اخلاق اهل بیت
- احکام اسلامی
- سبک زندگی
- دین و مذهب
- گردشگری
- اجتماعی
- گوناگون
- علمی
- سیستان و بلوچستان
- خوزستان
- تهران
- کردستان
- آذربایجان غربی
- فارس
- گیلان
- مازندران
- البرز
- همدان
- ایلام
- کرمانشاه
- خراسان
- هرمزگان
- کرمان
- گلستان
با سلام
در دبستان در کتاب فارسی ماجرای پسر فداکاری را با نام پطرس در سالهای گذشته خوانده بودم به نظر می رسید در کلاس سوم باشد.این داستان از کشور هلند بود.
شاید همه ما شنیده باشیم هر چند که ما هم انسانهای فداکار بیشمار در فولکلور و ادبیات داشتیم و داریم .
پدر پطروس یکی از نگهبانان سد بود روزی پطرس به درخواست مادر برای کاری به روستای نزدیک خود می رود و در بازگشت متوجه می شود سوراخ و روزنهای در سد ایجاد گردیده او چون هم کودک بود و هم از اهمیتی که این سد برای مردم داشت اگاه .چارهای جز این پیدا نکرد انگشت دستش را در روزنه قرار دهد تا سیل و خرابی رخ ندهد و خانواده هم اسوده که پطرس شب را در نزد اقوامش در ان روستا مانده. او تا صبح در کنار سد ماند بشدت سرمای هوا و برودت اب پشت سد دستان اورا بی حس و کرخ کرده بود تا صبح بستگان و پدر و دیگر روستاییان او را می یابند و از او هر جند کمک کوچکی کرده بود اما در واقع با کار اندکش به همگان این را یاد
داد که هر شخص به اندازه توانش هر چند ناچیز می تواند از خطرات سهمگین دیگران را برهاند.
این داوطلبانی که از نیروهای مردمی بودند که با گذشتن از تمامی جان از مردم و دین دفاع کردند.
خدایا با فرج اقا حضرت مهدی صاحب الزمان عجل اللع تعالی فرجه الشریف علیه السلام
ظالمان و خونریزان تکفیری را مجازات و عقوبت شقاوتشان برسان.