SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز»، پس از قيام مقدس حضرت ابا عبدالله الحسين (علیه السلام) و شهادت جانسوز وي و يارانش به دست سپاهيان يزيد بن معاويه در سرزمين كربلا و افشاگري اسيران واقعه كربلا در ايام اسارت و روشنگري آنان بر ضد خلافت يزيد بن معاويه، يك حالت ندامت و پشيماني در شيعيان و محبان اهل بيت (علیهم السلام) به ويژه اهالي عراق و شهرهاي بصره و كوفه به وجود آمد و به تدريج در طول چهار سال و اندي، به يك قيام بزرگ تبديل گرديد.
پيشواي اين قيام را سليمان بن صرد خزاعي بر عهده داشت و در نخستين روز ربيع الثاني سال ۶۵ قمري با حركت از كوفه، مخالفت خويش را با دستگاه جبار اموي آشكار كرد.
در آن هنگام، خلافت امويان را مروان بن حكم بر عهده داشت و جنايت كار بزرگ كربلا، يعني عبيدالله بن زياد، عامل وقت يزيد در كوفه و بصره و آتش افروز اصلي واقعه كربلا، در شام به سر ميبرد و حكومت مروان را تقويت و پشتيباني مينمود.
بدين جهت، گروه توابين پس از خروج از شهر كوفه، در آغاز وارد سرزمين كربلا شده و پس از چند روز عزاداري و توبه و استغفار، به عزم نبرد با دست اندركاران اصلي جنايت كربلا، به سوي شام ره سپار شدند.
شاميان كه از خروج توابين با خبر شده بودند، سپاهي سنگين به فرماندهي عبيدالله بن زياد براي نبرد با توابين به سوي عراق اعزام كردند و دو سپاه در سرزمين عين الورده با هم رو به رو شده و در ۲۲ جمادي الاولي، سال ۶۵ قمري نبرد خونيني ميان آنان واقع گرديد.
سليمان بن صرد خزاعي، پيش از آغاز نبرد، سپاهيان و ياران خود را براي جنگ آماده و آنان را به حيات طيبه اخروي و دل نسپردن به مظاهر دنيوي و گرفتن انتقام از قاتلان كربلا ترغيب و تشويق كرد و به آنان گفت: اگر براي وي اتفاقي افتاد، فرماندهي سپاه را مسيب بن نجبه فزاري، پس از او عبدالله بن سعد ازدي، پس از او عبدالله بن وال تميمي، و اگر او نيز كشته شود، رفاعة بن شداد بجلي بر عهده خواهند داشت.
آنگاه دستهاي از توابين به فرماندهي مسيب بن نجبه فزاري با دستهاي از سپاهيان شامي به فرماندهي ابن ذي الكلاع درگير شده و شاميان را متحمل شكست سخت و سنگيني نمودند.
عبيدالله بن زياد، كه فرماندهي كل شاميان را بر عهده داشت، بيدرنگ حصين بن نمير را در رأس دوازده هزار مرد جنگي تازه نفس به نبرد توابين فرستاد.
در اين هنگام، توابين با روحيهاي سرشار از پيروزي، از شاميان درخواست كردند كه دست از جنگ برداشته و تنها عبيدالله بن زياد و ساير جنايت كاران واقعه كربلا را به آنان تحويل دهند، تا آنها از اين جنايت كاران انتقام گيرند. شاميان از اين أمر سرباز زده و در مقابل، از توابين درخواست نمودند كه خود را تسليم شاميان نموده و با خليفه وقت، مروان بن حكم بيعت كنند.
طرفين از درخواستهاي خويش كوتاه نيامده و در نتيجه، بار ديگر نبرد خونين و بيأماني ميان آنان آغاز گرديد و از دو طرف، تعداد بيشماري كشته و زخمي گرديدند و تا شب اين درگيري ادامه يافت.
در اين نبرد، ميدان داري و غلبه نسبي با عراقيان مجاهد و توابين مبارز بود ولي تاريكي شب، دو طرف را به استراحت و تجديد قوا وادار نمود. در بامداد روز بعد، ادهم بن محرز باهلي با ده هزار نيروي شامي به سوي توابين هجوم آورد و آنان را از هر سو مورد تاخت و تاز خويش قرار داد.
در ميان روز، سليمان بن صرد خزاعي مورد اصابت تير يزيد بن حصين بن نمير قرار گرفت و در حالي كه به مانند مولايش اميرمؤمنان (علیه السلام) در آخرين ساعات عمرش ميگفت: «فزت و رب الكعبه»؛ در ميدان نبرد به شهادت رسيد. پس از او، مسيب بن نجبه فزاري پرچم خونين توابين را به دست گرفت و سپاهيان عراقي را فرماندهي كرد، ولي ساعاتي بعد، او نيز شهيد شد و پس از شهادت وي، عبدالله بن سعد فرماندهي توابين را بر عهده گرفت. او نيز پس از مبارزاتي شديد، به شهادت رسيد و عبدالله بن وال تميمي پرچم توابين را برگرفت و به نبرد ادامه داد. او كه از فقها و مفتيان ديني بود و در واقع، فقه را در عمل به كار بسته بود، پس از ساعاتي مبارزه، به دست ادهم بن محرز باهلي به شهادت رسيد و فرماندهي توابين به رفاعة بن شداد بجلي رسيد و او نيز مبارزه را ادامه داد، تا تاريكي شب فرا رسيد.
تعداد اندكي از توابين، باقي مانده و اكثر قريب به اتفاق آنان كشته و يا زخمي و از كار افتاده شده بودند.
رفاعة بن شداد، آنان را در تاريكي شب گرد آورد و درباره ادامه مبارزه به مشورت و گفتوگو پرداخت و پس از شنيدن ديدگاههاي گوناگون، به اين نتيجه رسيد كه مبارزه و ادامه نبرد را در اينجا متوفق كرده و به شهرهاي خويش بازگردند، تا با تجديد قوا و تجهيز نيروي بيشتر، بار ديگر به سوي شام هجوم آورند. بدين جهت از تاريكي شب استفاده كرده و به سوي كوفه برگشتند.
هنگامي كه به شهر «هيت» رسيدند با سعد بن حذيفة بن يمان روبرو شدند كه با سپاهي از اهالي مدائن به ياري توابين حركت كرده بود. سعد بن حذيفه، آنان را تسليت و تعزيت گفت و با آنان هم دردي نمود و به مداواي زخميانشان همت گماشت و آنان را كمك و ياري نمود، تا به شهرهاي خود برگردند.
بدين سان، سعد بن حذيفه و لشكريان او به مدائن و رفاعة بن شداد و بازماندگان توابين به سوي كوفه برگشتند و منتظر قيام ديگري ماندند، تا بار ديگر بر خلافت سراسر جور و ستم امويان بتازند و در ياري اهل بيت (علیه السلام) جهاد و از جان گذشتگي كنند.
اين فرصت براي آنان در قيام مختار بن ابي عبيده ثقفي فراهم گرديد و با پيوستن به او، عاقبت الأمر انتقام شهداي كربلا را گرفته و جنايت كاران واقعه كربلا را به سزاي اعمالشان رسانيدند. (۱)
۱- البداية و النهاية (ابن كثير)، ج۸، ص ۲۵۳ و ص ۲۷۸؛ مروج الذهب (مسعودي)، ج۳، ص ۱۰۰؛ تاريخ الطبري، ج۵، ص ۵۵۱؛ مقتل الحسين (علیه السلام) (ابومخنف ازدي)، ص ۳۰۰؛ روزشمار تاريخ اسلام - ماه ربيع الاول و ماه ربيع الثاني - (سيد تقي واردي)، ص ۱۷۸
منبع: حج
انتهای پیام/ ح . ا