۰

وجود خانه‌های سالمندان نتیجه جدایی دین از زندگی است

آیت‌الله جوادی آملی گفت: هر کس پدر و مادرش را دوست دارد اما یک مختصری خسته شد ببرد خانه سالمندان این جدایی دین از زندگی است، ما ملسمانیم بندگی و زندگی‌مان جدا است، مردان الهی بندگی‌شان در زندگی بود و احترام به والدین در ردیف برجسته‌ترین ویژگی انبیای الهی آمده است.
کد خبر: ۴۷۹۵۰
۰۹:۵۸ - ۱۴ آذر ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از رسا، آیت‌الله عبدالله جوادی آملی، روز دوشنبه در مسجد اعظم به تفسیر آیات ابتدایی سوره عنکبوت پرداخت.

وی با قرائت آیه «مَن کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ اللَّـهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّـهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» گفت: در بسیاری از آیات ذات اقدس اله با اسماء حسنی خوانده شده است، در بعضی از روایات دارد که خدای سبحان را به این صفات نگویید، این روایات ناظر به وصف کردن خدای سبحان به اوصاف زائد بر ذات است، نگوییم الله علیم بالعلم است که برخی اهل سنت می‌گویند، این وصف موجودات امکانی است، بلکه باید گفت الله بالذات علیم است، خطبه اول نهج‌البلاغه شاهد خوبی برای جمع این روایات و آیات است، خطبه اول نهج‌البلاغه صدر و ذیلش وصف خداست و در همان خطبه می‌گوید که کمال اخلاص نفی صفات از خداوند است، در آنجا دو دلیل ارائه می‌شود این‌‌که هر صفتی که شهادت می‌دهد که غیر موصوف است پس خداوند را نمی‌توان وصف کرد، چون هر موصوفی شهادت می‌دهد که غیر صفت است پس خداوند را نمی‌توان وصف کرد؛ وقتی گفتیم که خداوند علیم است اگر این علم زائد بر ذات بود و محمول بالضمیمه بود این قضیه همسایه و مجاور را نشان می‌دهد، و آن روایاتی دارد که خداوند را به عظمت وصف نکنید،‌ یعنی به عظمتی زائد بر ذات وصف نکنید، این آیاتی که صفات خدا را می‌آورد، اوصاف ذاتی هستند و آنان عین ذات هستند.

این استاد عالی حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: در آیه 7 خداوند می‌فرماید «وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ» یعنی این‌که ما همه اعمالشان را به حساب احسن می‌آوریم و پاداش می‌دهیم یا این‌که احسن آن است که برجسته‌ترین اعمالشان را به عنوان نمونه پاداش می‌دهیم یعنی شامل اعمال حسنه میانی نیز می‌شود؛ مشابه این تعبیر در سوره مبارکه فصلت درباره تبهکاران آمده است: «فَلَنُذِیقَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا عَذَابًا شَدِیدًا وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ» این «اسوأ» اگر به این معنا باشد که ما همه اعمال آنها را به حساب بدترین کار آنان پاسخ می‌دهیم با عدل الهی سازگار نیست، در سوره قصص آمده است که خداوند حسنه را به بهتر از آن جواب می‌دهد اما سیئه را به همان اندازه جواب می‌دهد، کیفر که بدتر از گناه نخواهد بود از نظر عقلی و با «جَزَاءً وِفَاقًا» و با «جَزَاءُ سَیِّئَةٍ بِمِثْلِهَا» از نظر نقلی سازگار نیست، ما اینها را به اسواء الذین کانوا یعملون کیفر می‌دهیم یعنی این‌که یکی این‌که اسوأ به معنای افعل تفضیل نیست بلکه به معنای سیئه است و دیگر این که این آیه ناظر به بدترین عمل است و به اعمال عادی‌شان نظر ندارد؛ این به آن معنا نیست که ما تمام اعمالشان را برابر بدترین عملشان کیفر می‌دهیم.

وی گفت: جهاد اکبر در آن حدیثی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) گفت جهاد اکبر نسبی است و جهاد اوسط است و پیش ما جهاد اکبر محسوب می‌شود و این جهاد میان عقل و نفس است، عقلی که «عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان» و نفسی که به رذیلت دعوت می‌کند، اما در جهاد اکبر عقل با قلب درگیر است؛ قلب می‌گوید من می‌خواهم ببینم اما عقل می‌گوید همین فهمیدن کافی است، او به دنبال معقول می‌گردد و این به دنبال مشهود است، آیات سوره تکاثر ناظر به این است که اگر به علم الیقین برسید زمینه است که معقول تان را به مشهود تبدیل کنید و اگر مردید همین شهود شما به شهود برتر می‌رسد؛ علم‌ الیقین، عین‌ الیقین و حق الیقین قابل تشکیک است، اگر کسی پنج برهان بر مطلبی ارائه کرده فرق می‌کند با کسی که یک برهان دارد، علم‌ الیقین، عین‌ الیقین و حق الیقین شدت و ضعف دارد.

 آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به آیه «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصَّالِحِینَ» خاطرنشان کرد: خداوند می‌فرماید اگر کسی ایمان بیاورد؛ حسن فاعلی داشته باشد و عمل صالح انجام دهد؛ حسن فعلی داشته باشد او را با صالحان محشور می‌کنیم، بین «عملوا الصالحات» یعنی کسانی که در مقام فعل کارهای صالح انجام می‌دهند با صالحان متفاوت است، صالحان کسانی هستند که به گوهر ذاتی رسیده‌اند که آن گوهر ذات صالح است، درباره حضرت ابراهیم(علیه السلام) آمده است که «وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ».

وی خاطرنشان کرد: برخی‌ها ذات آنان صالح است و غیر از صالح از آنان صادر نمی‌شود، خلاف کسانی که در مقام عمل صالح هستند و لغزش‌ هایی از اینان صادر می‌شود، ذات اقدس اله کسانی را که حسن فاعلی و حسن فعلی داشتند فرمود اینان را در فیامت در زمره بندگان صالح قرار می‌دهیم، اما من الصالحین شدن کار ساده‌ای نیست، داخل در طایفه صالحین شدن وعده‌ای برای اینان است؛ درباره این گروه می‌فرماید که ما اینان را در زمره صالحین قرار می‌دهیم نظیر آنچه در سوره نساء گذشت‌ که متقیان و مؤمنان را «مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّـهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ...» ما این گروه در زمره آن بزرگان قرار می‌دهیم نه از آنان، بین «عملوا الصالحات» با «الصالحین» فرق است؛ همچنین میان «فی الصالحین» و «من الصالحین» فرق است.

پدر و مادر مجرای فیض خالقیت هستند

مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به آیه «وَ وَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا وَإِن جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» گفت: اسلام دین ‌جهان‌شمولی است یعنی برای همه برنامه دارد اگر بعضی موحد اهل کتاب بودند برای آنان برنامه دارد، برای ملحدان و مشرکان برنامه دارد، اسلام «کَافَّةً لِّلنَّاس» و «نَذِیرًا لِّلْبَشَرِ» است ما مسلمانان می‌خواهیم با سایر مردم زندگی کنیم،‌ و اسلام برای گروه‌های مختلف برنامه دارد؛ برنامه‌های بین‌المللی اسلام غیر از برنامه‌های محلی است، محلی همان نماز و روزه و احکام است، برنامه‌های منطقه‌ای همان مشترکات با اهل کتاب است؛ اما در برنامه‌های بین‌المللی فرمود هر کس که دینی ندارد باید با او این طور برخورد کنید، فرمود پدر و مادر شما چه مسیحی چه مشرک پدر و مادر هر گیری دارند احترام آنان را باید حفظ کرد و این جزو برنامه‌های بین‌المللی اسلام است، در جریان به وفای عهد و ادای امانت، صدق و امنیت و امانت اسلام برنامه‌های بین‌المللی دارد و دستور به رعایت این موارد شده است.

وی با بیان این‌که ذات اقدس اله در سوره مبارکه اسراء نیز سخن از دستور به احسان به پدر و مادر آورده است، گفت: اینان چون مجرای فیض خالقیت هستند، احترام به والدین را در کنار توحید ذکر می‌کند؛ یکی از علمای بزرگوار وجیه ‌المله بود مردم کمک کردند، یکی گفت برای سالمندان خواستیم کمک جمع کنیم اما مردم حاضر نشدند کمک کنند؛ مردمی که حاضر نیستند توی شهرشان خانه سالمندان باشد، این‌ها برکت است،‌شرف یک ملت این است که پدر و مادرش را حفظ کند، چه توقعی است الان که بچه‌ها توی مهد کودک می‌روند در نهایت والدین را به خانه سالمندان نسپارند؛ بچه‌ای که عاطفه ندید پدر و مادر را به خانه سالمندان می‌برد، این هفت سالی که بچه بزرگ می‌شود یک دانشکده عاطفه است.

 آیت‌الله جوادی آملی بیان داشت: توحید محترم و احترام پدر و مادر هم محترم است، در سوره اسراء این احترام پدر و مادر را در کنار توحید ذکر می‌کند، برای این است که آنان مجرای فیض خالقیت هستند این اختصاص به یهودیت و مسیحیت و دیگر آیین ها ندارد، حتی اگر مشرک هستند نباید بگوییم آنان را باید به خانه سالمندان تحویل دهیم البته اگر اصرار دارند که از توحید دست برداریم نباید به فرمان آنان گوش دهیم؛ «وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا» این بیان نورانی پیامبر(صلی الله علیه وآله) که فرمود: «لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق» نه قابل تخصیص است نه قابل تقیید فرمود در صدر اسلام برخی از جوانان اسلام را پذیرفته بودند و پدر و مادر اصرار داشتند که باید از دین دست برداری اما هم خداوند و هم پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود که لازم نیست حرف اینان را گوش دهی.

وی ادامه داد: اگر اینان پیر شدند «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا» با آنان با احترام رفتار کن، آیاتی که در زمینه احترام به پدر و مادر است چند قسم است، یک طایفه صرف احسان به والدین را دستور می‌دهد، طایفه دیگر آیاتی است که می‌گوید آنان در دوران کودکی تلاش کردند و به او شیر و غذا دادند و نیازهای شما را برطرف کردند نتیجه هر دودسته آیات این است که احترام آنان را حفظ کنیم؛ خداوند انبیاء را که می‌ستاید می‌فرماید یحیی(علیه السلام) کسی بود که نسبت به مادرش احترام می‌کرد، عیسی(علیه السلام)  کسی بود که نسبت به مادرش احترام می‌کرد، در سوره مبارکه مریم(علیها السلام) آیه 32 درباره حضرت عیسی( علیه السلام) می‌فرماید: «وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا » احترام به پدر و مادر در ردیف برجسته‌ترین ویژگی‌های انبیاء آمده است.

انجام توقع زائد والدین واجب نیست

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اظهار داشت: هر کس پدر و مادرش را دوست دارد اما یک مختصری خسته شد ببرد خانه سالمندان این جدایی دین از زندگی است، ما ملسمانیم بندگی و زندگی‌مان جدا است، مردان الهی بندگی‌شان در زندگی بود، حرف زدن‌های ما اسلامی نیست؛ بندگی ما در زندگی نیست آن که می‌گوید « قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ » یعنی به صورت بنده زندگی می‌کنم.

 آیت‌الله جوادی آملی خاطرنشان کرد: عاق اسم فاعل است یعنی عاصی، عاق والدین شدن یعنی معصیت کردن که گناه کبیره است، پدر و مادر می‌گوید فلان کار را انجام بده اما این کار را انجام نمی‌دهد؛ این معصیت کبیره است، اطاعت از پدر و مادر واجب است، مورد نیاز است، یک وقت پدر و مادر خواهش بی‌جا و تمنای بی‌جا دارد در آن‌جا اطاعت لازم نیست اما گاه در موردی که نیاز دارد به پسر گفته فلان کار را برای من انجام بده و نمی‌رود و پدر را می‌رنجاند یک وقت رنجیده خاطر می‌شود آن می‌شود معصیت کبیره، عقوق والدین از معاصی کبیره است؛ انجام توقع زائد واجب نیست.

وی خاطرنشان کرد: در آیه مورد بحث هم گفتند اگر فرزند از نظر اعتقاد با پدر و مادر هماهنگ نباشد بی‌احترامی نکند و در عین حال به حرف آنان گوش نسپارد؛ در صدر اسلام عده‌ای مبتلا به این موضوع شدند، «وَإِن جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا» اگر بخواهی حرف اینان را در مسائل اعتقادی گوش کنید، تو دلیل نداری نه تنها تو دلیل نداری بلکه احدی دلیل ندارد: «مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ » این قضیه هم شخصی است و هم به صورت یک موجبه کلیه مطرح می‌کند، قرآن یک حرف جهانی می‌زند اصلا شرک برهان‌پذیر نیست، «وَمَن یَدْعُ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکَافِرُونَ».

انتهای خبر/ ف . ک
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: