۱۷
در آستانه‌ی غدیر

چرا کتبی ننوشتند؟

کد خبر: ۴۳۸۰۰
۰۷:۱۸ - ۲۳ مهر ۱۳۹۱

SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز :

چرا حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) به صورت کتبی نوشته هایی به امام علی (علیه السلام) ندادند تا بعد ازایشان به امامت برسند؟
 
دوران پیامبر گرامی اسلام دوران عجیبی بود و منافقان بسیار. در پاسخ به سؤال شما باید بگوییم:
1-      اعلان رسمی کم تر از نوشته نیست. آن هم اعلانی که در آن(غدیر) بیش از 120000 نفر حضور داشته و آن را مکتوب کنند.
2-      در صورت مکتوب شدن، از بین بردن آن برای مخالفین کاری نداشت. همانطور که:
·         در ماجرای فدک نیز ابوبکر سند رسمی ای که حضرت زهرا(سلام الله علیها) از پیامبر داشتند را پاره کرد و فدک را غصب کرد.
·         حدود یک قرن منع حدیث بود و تمامی احادیث مکتوب سوزانده شد.
·         در هنگامی که قرآن ها برای تهیه بهترین نسخه جمع آوری شدند، قرآنی که امیرالمؤمنین(علیه السلام) به امر پیامبر جمع آوری کرده بودند را نپذیرفتند.
3-      کتاب های تاریخی(سنی و شیعه) امامت حضرت علی(علیه السلام) را تأیید کرده اند و این خود یک سند است.
4-      با این حال پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) در زمان شهادت خود، هنگامی که در بستر بیماری بودند فرمودند: «قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی بنویسم تا بعد از من اختلاف نکنید.» اما عمر گفت: «او تب دارد و هزیان می گوید.» و مانع آوردن کاغذ شد.
5-      در آخر باید بگوییم که ماجرای غدیر آنقدر واضح بود که نیاز به اثبات آن نیست و در آن زمان مردمان نه به خاطر تردید در این امر، بلکه به خاطر کینه و حسادتی که نسبت به حضرت داشتند و یا ترس از حکومت وقت از زیر آن سر باز زدند.
6-      با این حال به‌جهت اینکه نشان داده شود که ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) از طرف خداوند است، لوحی آسمانی از جانب خداوند برای پیامبر آمد که در آن، ولایت امیرالمؤمنین و یازده امام دیگر پس از ایشان به صراحت بیان شده بود. «جابر» این لوح را در زمانی که به دست حضرت زهرا(سلام الله علیها) رسیده بود، مشاهده کرد و از روی آن نسخه برداری کرد که متن آن هم اکنون موجود می باشد. خود لوح نیز در دست حضرت صاحب الزمان(علیه السلام) می باشد. این حدیث، به نام حدیث لوح مشهور بوده و در کتاب اصول کافی موجود می باشد. 
در ضمن می توانید برای کسب اطّلاعات بیشتر به کتاب های «الغدیر» و «شبهای پیشاور» مراجعه کنید.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۷
نظرات بینندگان
سيد دوستدار ولايت
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۳
متشكر شيعه نيوز
به خودم بعنوان يك شيعه مفتخرم كه روزانه با سايت وزين شيعه نيوز يك الي سه ساعت مشغول هستم .
اللهم عجل لوليك الفرج . . . . .
محمد علی
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۳
مطالب تون عالی بود. سپاس.
ناصر
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۵۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۷
جانشيني بلافصل حضرت علي اگر دستوري الهي مي بود ،‌هيچ بني بشري نمي توانست مانع آن شود . پرداختن به اين همه كتاب و نوشته و توجيه،هركدام ترديدهاي بزرگي را به ذهن متبادر مي سازد .
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۷
شما مگه ذهن هم داری؟؟؟
پس احتمالا در مورد کلام خدا هم باید به ذهنت تردید متبادر بشه!چون پیامبر ننوشت و کاتبان وحی و ناقلین اون رو نوشتند.
بگذریم که اربابت دستور سوزاندن کلام خدا رو (به همراه تفسیر و شان نزولش) داد.
اگه با این حساب باشه سنگ رو سنگ بند نمیشه و بقیه روایات و احادیث هم در ذهن ناقص شما تردید رو متبادر میکنه.
شما واسه نحوه نماز خوندن و وضو گرفتنت دستخطی از پیامبر داری؟
برو عمو یه ذره فکر کن تا تردید به ذهنت(!!!) متبادر نشه
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۹:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۷
به نظرم این خیلی ساده است. خدا یه رضا داره و یه اراده... خیلی وقت ها رضایت خدا انجام نمی شه و خدا هم به ما اختیار داده که اگه بخوایم خوبی کنیم و اگه نه بدی.
با این منطقی که شما پیشنهاد می دی:
نماز هم دستوری الهی نیست چون 90 در صد مردم دنیا نماز نمی خوانند.
کلا این که خدا بندگی شود دستوری الهی نیست.
این همی "اتقوا الله" که که در قرآن آمده همه دروغ است چون اگر تقوا کردن دستور خدا باشد هیچ بنی بشری نمی تواند تقوا پیشه نکند.
هرگز کسی به خدا شرک نورزیده.
فکر کنم بسه نه؟
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۷
اقا ناصر o مگر پيامبر اسلام آخرين پيامبر و خاتم انها نيست ؟ مگر قران كتاب خدا نيست و در قران پيامبرش را بر تمام مردم مبعوث نموده و در قران هم كتبا فرموده اطاعت خدا و رسول و صاحبان امر او را بكنيد حالا بگوييد چرا بيشتر مردم دنيا مسلمان نيستند و چرا از ان باقيمانده به ٧٣ فرقه تبديل شدند ؟ و اگر تفسير قران به كلام و حديث پيامبر است چرا به ان عمل نكردند ( اكثر احاديث در ولايت مولا على (ع) از كتب مخالفين استناد ميشود و يك دليل كتابت الغدير هم همين هست ) بنابراين بر ميگرديم به قران و حديث كه فطرت و سرشت و پاكى انسان در قبول و يا رد اوامر الهى موثر است o
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۷
ناصر خان o اكثر اعمالى كه انجام ميدهى مگر در قران هست ! فقط در بعضى موارد نام ان برده شده ولى از شرح و چگونگى ان كه از پيامبر خدا امده عمل ميشود يعنى حديث و در مورد ولايت وصى بلافصل ان حضرت هم علاوه بر ايات قران حديث است كه معنا ميكند o و حتى امام فخر رازى در تفسير خودش در مورد ايه سوره مائده با توجه به علم كلام و صرف و نحو قرانى و غيره نوشته در ايه ( يا ايهاالرسول بلغ ما انزل اليك من ربك ٠٠ ) بايد بعد از ربك اشاره شود به شخص و چيزى كه ان با توجه به مستندات و تاريخ همان كلمه فى على ( در باره على ) است كه عمدا و يا سهوا ؟؟؟ در صدر اسلام انهايى كه قران را جمع كردند ! ان كلمه را برداشته اند ؟  
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۹:۴۸ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۱
آفرین ناشناس، بالاخره قبول کردی که فران هم تحریف شده.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۷
نكته ديگر o در مورد اينكه در جمع اورى قران در صدر اسلام چه شد ؟ فقط ميشود گفت بايد صبر كرد تا ظهور يا هنگام ورود به عالم برزخ و قيامت o حال در تفسير فتح القدير شوكانى ج٣ص٥٧ و جلال الدين سيوطى در تفسير الدر المنثور ج٣ص١١٧ به نقل از ابن عباس كه ما در زمان رسول خدا (ص) اين ايه ابلاغ را چنين مى خوانديم ( يا ايهالرسول بلغ ما انزل اليك من ربك - ان عليآ مولى المومنين - و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس ) يعنى ( اى رسول ما ، انچه را كه از سوى پروردگارت نازل شده به مردم ابلاغ كن كه همانا على مولا و سرور. مومنان است و اگر چنين نكنى رسالتت را ابلاغ نكرده اى و خداوند تو را از شر مردم مصون مى دارد ) o !؟
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
دوست عزیز شما آمدید ثواب کنید کباب کردید
این موضوعات را مرحوم علامه طباطبایی و دیگران مفصلا جواب داده اند و قبل از ظهور علت آن را توضیح داده اند
بیشتر مطالعه بفرمایید و بعد به میدان بیایید
البته من به همه کامنتهایتان مثبت دادم
ناشناس
United States
۰۳:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
بشین تا ظهور کنه مسلمان بی عقل وبی منطق.شماها برده های عرب هستید
اولا
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
1- دوستان شیعه در جوابهایی که می نویسید دقت کنید که دقیق و کامل باشند و جواب همان اشکالی باشند که مستشکل بیان کرده است و در مقام بحث علمی توهین و عجله نکنید همانطور که روش علمای اعلام ما بوده و هست که ساعتها با کمال متانت می شنوند و می گویند و به این ترتیب هزاران غیرشیعه از جمله اهل تسنن را به مذهب حق شیعه اثنی عشری هدایت کرده اند.
البته عزیزانی که در صدد بحث علمی نیستند اظهار برائت و تنفرشان خوب و بجا هم هست ولی در مورد پاسخ دهندگان علمی ممکن است کارشان را کم اثر یا بی اثر کند.
ثانیا
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
2- دوستان شیعه نیوز حتما کارشناسان ورزیده ای را برای پاسخ جامع و کامل و واضح به شبهات استفاده کنند زیرا تجربه نشان می دهد که افراد زیادی از اهل تسنن به این صفحات سر می زنند و البته شبهه های بیجواب یا با جوابهای نامناسب حتی برای افراد مذهبی خودمان هم که فرصت تحقیق ندارند مضر است چه رسد به منحرفین
ضمنا این کد امنیتی نظراتتان خراب است و گاهی تا چهار بار مانع از ارسال پاسخ می شود و خیلی ها ممکن است بتوانند جواب کامل بدهند ولی این اشکالات سایت و کمبود وقت اجازه نمی دهد و اینطور کارها را نمی توان مثل کشاورزی دیمی انجام داد کشورهایی مانند سعودی در این راهها البته در جهت باطل میلیونها دلار خرج می کنند بهتر است ما هم قدری از اینهمه موسسه عریض و طویل با ساختمانهای کذایی در قم و جاهای دیگر بهره ببریم ضمنا شما به اطلاع علمای بزرگواری که برای این موسسات هزینه های سنگین می کنند بفرمایید مدتهاست که میدان تلاقی اندیشه ها به دنیای مجازی کشیده شده برای اینجا هم قدری هزینه بگذارند
ناصر
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۹
جواب به ناشناسان : خداوند پيامبر اسلام را در كتابش بصورت كاملا مشخص و به زبان ساده ( محمد رسول الله و الذين معهم ... ) ،‌معرفي كرد و حال اگر كساني مطيع نشدند حسابشان جداست .امادر مورد جانشين آن حضرت ،‌آيه كاملا مشخصي وجود ندارد . هر چه هست تاويلات و برداشتهاي شخصي شما و متقدمانتان است كه نمي تواند براي شخص مستقل ،‌حجت باشد . و اينكه قبلا در آيه تبليغ،نام حضرت علي بوده و بعد توسط مخالفان ،‌نقض شده است ،ايرادي اساسي به آيه : انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون ،‌وارد مي كند .در كل ،‌هر توجيه و تاويلي بياوريد ،‌تشكيكات و سوالات چالشي ديگر پشت سر آن مطرح خواهد شد .
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۳۰ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۶
اگر قران نمی خوانید لااقل در مورد ان نظر ندهید
دهها ایه قران بنابر منابع روایی خودتان در باره شخص امیرالمومنین و اهل بیت ان حضرت نازل شده و دلالت بسیاری از انها انها بر جانشینی بلافصل کاملا واضحست
می توانید کاملا بیطرفانه و بدون تعصب نظر مفسرین هر دو طرف را مطالعه کنید و نتیجه بگیرید ولی یک تذکر را بازم می دانم برای رفع تعصبات و پیشداوری هایتان که مانع از دیدن حقیقت می شود بنویسم و ان اینکه مخالفان ان حضرت در صدر اسلام اگر چه برای خود خلود در عذاب را کسب کردند ولی در این دنیا چند روزی به مطامعشان رسیدند ولی آنها که امروز بعد از قرنها هنوز از آن جنایات بر خاندان رسالت هواداری می کنند قطعا خسرالدنیا والاخره اند
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۱
اگر در مورد حضرت على (ع) ايه نيست ايا در مورد ابوبكر و عمر و عثمان ايه بوده كه انها را خليفه خود انتخاب كرديد ؟ و ثانيا به چه دليل ميگوييد قران را قبول داريم ولى احاديث پيامبر خدا (ص) را بى اعتنا هستيد مگر قران كتاب شده از عرش به زمين امده بود يا اينكه مانند حديث از لسان پيامبر خدا انهم طى ٢٣ سال بر مردم توسط ان بزرگوار نازل شد و يكى را ميفرمودند وحى جبرائيلى و ديكرى را حديث و با توجه به همان ايه قران پيامبر تمام حرف و سخنش از منبع وحى است نه هوا و هوس و غيره حالا هر كس فطرتا رسول خدا را قبول كرده به وعده خدا راه حق را پيدا خواهد كرد و ثالثا با كسى بحث و جدل نداريم كه قران فرموده كه هر كسى با فطرت خودش راه خود را ميرود و در صدر اسلام اكثريت نتوانستند به بيعت و اقرار خود با رسول خدا پايبند باشند و ايشان را باور نكردند و متفرق شدند حالا كه جاى خود دارد و رابعا از ناچارى رواياتى كه از مخالفين تشيع امده را نقل ميكنيم و اگر نه ملاك ما روايات تمام مستند شيعه و كتب اربعه است و لى بدبختى اينجاست كه اگر حديثى از كتب شيعه گفته شود مورد تخطئه قرار ميگيرد ولى اگر از مخالفين گفته شود فقط به مغلطه اندازى اكتفا ميكنند و در اخر با توجه به قران هر كسى بايد در دينش تحقيق كند و ديكر با خداست كه همانطور كه در قران خطاب به پيامبر خود فرموده كه هر كسى را كه من بخواهم هدايت مي كنم ( يعنى كسى را كه در گمراهيست اگر قابليت داشته باشد را هدايت ميكنم ) حالا به قول شاعر ( رگ رگ است اين آب شيرين آب شور ؛؛ با خلايق مى رود تا نفخ صور o 
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
من از دوستان شیعه سه تا سؤال می کنم امیدوارم منطقی به سؤالاتم جواب دهند:
سؤال أول: چرا در قرآن کريم حتی یک آیه صراحتا(عرض کردم صراحتا) به موضوع امامت ائمه شما اشاره نکرده است؟ زیاد زحمتتان نمی دهم، آيه صریح در باره اثبات أئمه ی اثنا عشر ویا حتی آیه صریح در باره امامت حضرت علی علیه السلام نمی خواهم. (همه اینها پیشکش خودتان) فقط آیه ای را ذکر بفرمایید که صراحتا اشاره کرده باشد که پیامبر لازم است بعد از خود جانشین انتخاب کند، واعتقاد به اصل امامت یکی از ضروریات دین است، و اگر کسی به آن معتقد نباشد، کافر است یا حد اقل گمراه است. امیدوارم رکعتهای نماز و طریقه وضو و... را بهانه نکنید چون کلیات همه اینها در قرآن آمده است، وپیامبر تنها به جزئیات آن اشاره فرموده اند.دوازده امام شما بماند، فقط بفرمایید فقط کلیات اصل امامت شما در کدام آیه صریحا آمده است، (نه با تفسیر شیعه)بطوری که هر آدم بی طرف وقتی قرآن را بخواند،خودبخود متوجه بشود، که پیامبر باید جانشین تعیین کند؟(باز هم تکرار می کنم آیه ی صریح) آيا ممكن است که قرآن در باره مسئله ای مانند استئذان و وارد شدن فرزندان به اتاق پدر و مادر بصراحت سخن بگوید، اما در باره مسئله سرنوشت سازی مانند امامت سخن نگوید، یا حد اقل در لفافه سخن بگوید، که فقط شیعیان متوجه منظور آن شوند. نکند خدا هم - معاذالله- از ابوبکر و عمر بیم داشته که در لفافه سخن گفته است!!!!!

سؤال دوم: شما چگونه تناقض اصل امامت را با ختم نبوت پیامبر حل میکنید؟ توضیحا اینکه امامت در نزد شما ادامه اصل نبوت است منهای وحی، در حالی که عملا در نزد شما بین پیامبر ومثلا امام جعفر صادق در حجیت فرقی نیست، یعنی به همان نسبت که کلام پیامبر حجت است، به همان نسبت هم کلام امام صادق در نزد شما حجت است. حال با توجه به این مسئله شما چگونه ختم نبوت را توجیه می کنید؟ بالاخره امام یا شارح است یا شارع. اگر شارح است عصمتش برای چیست؟چون لازمه عصمت حجیت قول اوست. واگر قول او مثل پیامبر حجت باشد، ختم نبوت زیر سؤال می رود. واگر شارع است پس ختم نبوت چه می شود؟ چون لازمه ختم نبوت این است که بعد از پیامبر شارعی نیاید.

سؤال سوم: چرا تعیین جانشین برای پیامبران پیشین مورد سؤال واقع نمی شود، برای مثال با وجودی که فاصله زمانی بین حضرت عیسی وحضرت محمد بیش از 550 سال بوده است، اما ثابت نشده که آنحضرت برای خود کسی را به عنوان جانشین قرار داده باشد.چرا برای حضرت عیسای غیر خاتم، عدم تعیین جانشین قبیح نیست، اما برای پیامبر خاتم قبیح است؟ در حالی که پیامبران پیشین از آنجا که خاتم النبیین نبوده اند، تعییین جانشین برای آنها توجیه دارد،(شايد توجیهش این باشد که جانشین هر پیامبر، حلقه اتصال بین او و پیامبر بعدی است) بلکه با توجه به منظق شما ضروری نیز است، اما برای پیامبر پایانبخش تعیین جانشین را لازم می دانید در حالی که با توجه به خاتم النبیین بودنش تعیین جانشین توجیهی ندارد.

باور کنید اگر به این سه سؤالم جواب قانع کننده بدهید، قسم می خورم که خود را معرفي نموده ودر تلویزیون ایران يا هر جاي ديگر تشیع خود را به ایرانیان وجهانیان اعلام کنم. ولی جواب قانع کننده...
متشکرم