۵

"اشهد أن علیاً ولی‌الله"چرا به اذان اضافه شد

زمانی که معاویه، لعن بر علی(علیه السلام) را بر بالای منبرها و مأذنه‌ها علنی کرد، شیعه امامیه، به این فکر افتاد که برای جلوگیری از این بدعت، ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و شهادت به ایشان را به قصد تبرک، در اذان‌ها اعلام کند.
کد خبر: ۴۳۵۵۶
۱۰:۴۴ - ۱۹ مهر ۱۳۹۱

فارس، همزمان با آغاز ایام حج بیت‌الله الحرام و حضور عاشقانه و عارفانه حاجیان در سرزمین وحی، خوب است نگاهی دوباره به سنت حضرت رسول صلی الله علیه و آله در خصوص مسئله اذان، وضو و نماز داشته باشیم و بدعتی که متأسفانه پس از رحلت آن حضرت در این مسائل به وجود آمد.  

بخش نخست این نوشتار به موضوع اذان پیامبر(صلی الله علیه و آله) اختصاص دارد.

* برداشت اول/ سنت

اذان، یکی از نشانه‌های دین الهی است که از سوی خداوند متعال بر رسول‌الله صلی الله علیه و آله نازل شده است و جبرئیل امین، اصل، جزئیات، شیوه و سبک آن را به ایشان آموخته و روشن است که هیچ فردی در پیدایش آن دخالت نداشته، در کاستن یا افزودن آن نیز کسی حق تصرف نداشته است.

اذان هجده فصل دارد که عبارتند از: 4 تکبیر، 2 شهادت بر توحید، 2 شهادت بر رسالت، 2 بار حی علی الصلاه، 2 بار حی علی الفلاح، 2 بار حی علی خیر العمل، 2 تکبیر و 2 تهلیل(لا اله الا الله). 

* برداشت دوم/ بدعت

دو بدعت در اذان شکل گرفت؛ حذف «حی علی خیر العمل» در تمام اذان‌ها و اضافه‌ کردن «الصلاة خیر من‌النوم» در اذان صبح!

1. حذف؛ حافظ علوی، یکی از عالمان مشهور غیر‌ شیعه نقل می‌کند که خاندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر وجود «حی علی خیر‌العمل» در اذان اتفاق نظر دارند و اذان‌گویان در دوران خلافت ابوبکر نیز به همین شیوه اذان می‌گفتند؛ اما وقتی عمر، زمام خلافت را به دست گرفت، گفت: «گفتن حی علی خیرالعمل را ترک کنید تا مردم به بهانه این که نماز، بهترین عمل است، جهاد را ترک نکنند». او نخستین فردی بود که این فصل از اذان را ترک کرد!

2. اضافه؛ خلیفه دوم، در اذان صبح پس از «حی علی الفلاح» جمله «الصلاة خیر من النوم» را افزود که این افزوده را «تثویب» می‌نامند. به گفته مالک، پیشوای فرقه مالکیه، هنگامی که مؤذن، نزد عمر آمد تا فرا رسیدن وقت نماز صبح را به او اعلام کند، عمر خواب بود و او فریاد بر آورد: «الصلاة خیر من‌النوم». عمر، این جمله را پسندید و به او دستور داد تا از این پس، این عبارت را در اذان صبح قرار دهند. ابن‌حزم، دانشمند معروف سنی، ضمن نفی «الصلاة خیر من النوم»، مدعی است که این جمله، از سنت‌های رسول خدا (ص) نیست.

* برداشت سوم/ درنگ

1. کسانی که به اذان دستبرد زدند و بانی کاستی و فزونی اجزای آن شدند، برای توجیه علمکرد خود، این گونه وانمود کردند که صورت اذان را «عبدالله بن زید» در خواب دید و آن را به رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) گزارش کرد و این شیوه اذان، به تأیید پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسید!

در سستی این ادعا، باید بر این نکته تأکید کرد که امور شرعی مهمی چون نماز و اذان، از وحی سرچشمه می‌گیرند. امام صادق(علیه السلام)، ضمن نقد این فکر سست، فرمود: «وحی بر پیامبر شما نازل می‌شود؛ حال گمان می‌برید که او اذان را از عبدالله بن زید ستانده است»!

2. «حی علی خیرالعمل»، در دوران رسول‌الله (صلی الله علیه و آله)، جزو اذان و اقامه بوده است و منابع شیعه و سنی، بر آن هم‌داستان هستند؛ اما متأسفانه به دلیل بروز بدعت‌هایی پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، این بخش از اذان حذف شد و اعتراض بسیاری از اصحاب را نیز به دنبال داشت.

الف) دانشمند سنی، معروف به سیاغی (متوفای 1221 ق) در کتاب «الروض النضیر» می‌نویسد: صحیح آن است که اذان با «حی علی خیرالعمل» تشریع شده است؛ گذشته بر این، همگان اتفاق نظر دارند که در روز خندق، این جمله، جزء اذان بوده است.

ب) متقی هندی، نویسنده کتاب «کنزل العمال»، چنین نقل می‌کند: بلال در اذان صبح، «حی علی خیر‌العمل» می‌گفت.

ج) مؤید بالله زیدی، در کتاب «شرح تجرید»، از این سخن رسول خدا صلی‌الله علیه و آله یاد می‌کند که فرمود: «بهترین اعمال شما، نماز است» و آنگاه بلال را امر فرمود که در اذان، «حی علی خیرالعمل» بگوید».

د) حافظ علوی زیدی، در رساله خاص خود به نام «الأذان بحی علی خیر العمل»، از ابی‌محذوره، یکی از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل می‌کند که پیامبر به وی اذان را آموخت و یکی از فصول آن، «حی علی خیرالعمل» بود.

ه) امام باقر علیه‌السلام فرمود: «در اذان من و پدرانم، پیامبر و علی و حسن و حسین و علی بن الحسین علیهم‌السلام، «حی علی خیرالعمل»، وجود دارد».

و) اهل‌بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و بسیاری از اصحاب و تابعین، پس از بدعت صورت گرفته، در اذان خود، «حی علی خیرالعمل» را قرائت می‌کردند. قاسم بن محمد، یکی از بزرگان فرقه زیدیه، چنین نقل می‌کند: «اتفاق است بر این که ابن عمر و حسن و حسین علیهما‌السلام و بلال و جماعتی از اصحاب، در اذان خود، «حی علی خیرالعمل» را می‌گفتند». محمد بن سیرین، درباره عبدالله بن عمر، فرزند خلیفه دوم، نقل کرده که او همواره در اذان خود، «حی علی خیرالعمل» می‌گفت.

ز) علاءالدین قوشچی، دانشمند بزرگ سنی مذهب (متوفای 879ق)، از طبری نقل می‌کند که عمر چنین گفت: «سه چیز در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وجود داشته که من حرام‌کننده آنها و عقوبت کننده بر مرتکبان آنها هستم؛ متعه حج، متعه نساء و حی علی خیرالعمل در اذان». قوشچی پس از نقل این سخن، به عذر تراشی برای اقدام بدعت آمیز عمر دست می‌زند و آن را اجتهاد می‌شمارد! او می‌نویسد: چنین کاری از سوی عمر، سبب سرزنش او نمی‌شود؛ زیرا مخالفت یک مجتهد با دیگری در مسائل اجتهادیه، بدعت نیست!

ح) این ابی‌عمیر می‌گوید: از امام رضا (علیه السلام) درباره علت حذف «حی علی خیرالعمل» سؤال کردم و امام فرمود: علت ظاهری، به دلیل آن بود که مردم با توجه بسیار به نماز، جهاد را رها نکنند؛ اما علت باطنی آن، این است که بهترین عمل، ولایت است و کسی که امر به حذف «حی علی خیر‌العمل» نموده، قصدش دور کردن مردم از ولایت بوده است.

3. وجود «الصلاة خیر من النوم» در میان اذان صبح، ادعایی بی‌دلیل و بدعتی در کنار بدعت‌های دیگر بوده است و عالمان سنی نیز در اصل و شیوه «تثویب»، هم‌نظر نیستند و بین آنان، اختلافات زیادی است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

الف) شافعی، تثویب را مکروه می‌داند و مدعی است که اگر مجاز بود، ابومحذوره بدان اشاره می‌کرد؛ زیرا او اذان‌گوی نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) بود و به تمام فصل‌های اذان اشاره کرده بود.

ب) ابوبکر رازی حنفی (متوفای 370 ق)، «الصلاة خیر من النوم» را جزء اذان نمی‌داند.

4. فقهای شیعه، شهادت سوم (اشهد ان علیاً ولی‌الله) را جزو اذان نمی‌دانند و فتوا می‌دهند که اگر فردی، این شهادت را به عنوان جزئی از اذان بگوید، کار حرامی مرتکب شده و گناه کرده است. این شهادت، بدون قصد جزئیت در اذان، جایز و یا مستحب است و مبنای این استحباب، آن است که علی(علیه السلام) به حکم قرآن و حدیث رسول گرامی(صلی الله علیه و آله)، ولی خداست و مفسران، اذعان دارند که قرآن مجید با نزول این آیه، بر ولایت امام علی(علیه السلام)، تصریح کرده است: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ؛ تنها ولی و سرپرست شما، خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همان کسانی که نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع، زکات می‌دهند».

عبدالمحسن عبدالله سراوی، دانشمند سوری، در کتاب «القطوف الدانیة» می‌نویسد: شیعه در اذان، شهادت به ولایت را به قصد جزئیت نمی‌گوید؛ بلکه از زمانی که معاویه، لعن بر علی‌بن ابی‌طالب (علیه السلام) را بر بالای منبرها و مأذنه‌ها علنی کرد، شیعه امامیه، به این فکر افتاد که برای جلوگیری از این بدعت و پنهان شدن ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، شهادت به آن را به قصد تبرک، در اذان‌ها اعلام دارد؛ همان گونه که خداوند متعال، این امر را کتمان نکرده، در قرآن کریم، به ولایت امام علی(علیه السلام) اشاره کرده است.

از این رو، فقیهان شیعه، بر این نکته تاکید دارند که این شهادت، شعار شیعه است و نباید آن را به قصد جزئیت در اذان ذکر کرد؛ وگرنه بدعت است. شهید اول (متوفای 786 هجری) می‌نویسند: «شهادت به ولایت علی(علیه السلام)، از احکام ایمان است؛ نه از الفاظ اذان».
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۵
نظرات بینندگان
1001
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
شهادت ثالثه از اذان بیرون نبود که بخواهد به آن اضافه شود ..
رکن اذان است.. رکن دین است.. اصلا بدون آن دینی وجود ندارد و اسلام بدون اقرار به ولایت اسلام مورد رضایت خداوند نیست چنانچه خداوند در سوره مائده آیه 3 می فرماید:
امروز (با ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام) از دین شما راضی شدم ..
الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا ..
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
اشهد أن علیاً ولی‌ الله از همان زمان پيامبر صلي الله عليه و آله در اذان بوده و اصحاب سالم و نزديکان پيامبر آنرا در اذان ميخواندند. عالم بزرگ اهل سنت شیخ عبد الله مراغی مصری در کتاب خويش السلافة في امر الخلافة دو روايت از ابو ذر غفاري و سلمان فارسي نقل مي کند: 1) أخرج أن رجلا دخل على رسول الله (صلى الله عليه واله وسلم) وقال : يا رسول الله إنّ أبا ذر يذكر في الأذان بعد الشهادة بالرسالة الشهادة بالولاية لعلى عليه السلام . قال رسول اللّه‏(صلي الله عليه وآله وسلم ) كذلك ، أو نسيتم قولي في غدير خم : من كنت مولاه فعلي مولاه ) ؟ . السلافة في أمر الخلافة، ص 32. شخصي به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده و گفت اي رسول خدا ابو ذر در اذان بعد از شهادت به رسالت شهادت به ولايت علي مي دهد؛ رسول خدا فرمودند: همين است، آيا کلام من را در روز غدير خم فراموش کرديد که « هرکس که من مولاي اويم پس علي مولاي اوست »؟ 2) دخل رجل على رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ، فقال : يا رسول الله ! إني سمعت أمرا لم أسمع قبل ذلك ، فقال صلى الله عليه واله وسلم : ما هو ؟ قال : سلمان قد يشهد في أذانه بعد الشهادة بالرسالة ، الشهادة بالولاية لعلي (عليه السلام) ، قال (صلي الله عليه وآله وسلم ): سمعت خيرا. السلافة في أمر الخلافة، ص 32. شخصي به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده و گفت : اي رسول خدا، چيزي را شنيدم كه تا كنون نشنيده بودم؛ رسول خدا ص فرمودند: آن چه چيزي است؟ پاسخ داد ‌سلمان در اذان خويش بعد از شهادت به رسالت، شهادت به ولايت علي عليه السلام مي دهد؛ پس حضرت فرمودند: چيز نيكويي را شنيده اي! از همه اينها جالبتر اينه که شهادت به ولايت و وصايت امير المومنين عليه السلام در تشهد نماز هم از همان ابتدا مرسوم بوده: روى محمد بن سليمان الكوفي القاضي ، المتوفّى بعد الثلاثمائة هجري قمري في كتابه مناقب أمير المؤمنين ( عليه السلام ) قال : حدّثنا محمد بن منصور ، عن عثمان بن أبي شيبه ، عن جرير عن المغيرة ، عن سمّاك بن سلمة قال : دخلتُ على كدير الضبّي حين صلّيت الغداة فقالت لي امرأته : ادنوا منه ؛ فإنّه يصلّي فسمعته يقول : سلام على النبي والوصي ، فقلت : لا والله ، لا يراني الله عائداً إليك. مطلب زياده اما در خانه اگر کس است يک حرف بس است...
سربازگمنام امام زمان عج
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
السلام علیک یااباصالح المهدی
باعرض سلام خدمت تمامی دوستان امیدوارم زیرسایه مولامان مهدی فاطمه عج همیشه موفق باشید .در این نظر می خواهیم اثبات کنم که شیعه برحقه دلایل امامت : یکی ازمسائل مهمی که ازصدراسلام همواره مورداختلاف مسلمین بوده وهست انتخاب پیامبروامام مسلمین است بحث دراین است که چه کسی می تواندوحق داردخلیفه پیامبرراتعیین وبه مسلمانان معرفی کند؟آیادرشناخت ونصب امام نیازبه رهنموده های الهی می باشد یااین کاربه امت واگذارشده است ؟ شیعه می گوید: جزخداوپیامبرص هیچ کس نمی تواندامام رابشناسد ومعرفی کندبنابراین امام منصوب ازجانب خداوپیامبرص است ولی اهل سنت می گوینددرتعیین خلیفه نیازی به نصب ومعرفی پیامبرص نداریم بلکه شناخت وانتخاب اوبرعهده مسلمانان نهاده شده وصلاحیت آن رادارند شیعه معتقده است که امام ازعلوم واطلاعات پیامبربرخورداربودامااهل سنت چون علم وعصمت راشرط ضروری خلیفه نمی دانند عقیده دارند که مسئله خلیفه به مردم واگذار شده است هرکس رامردم انتخاب وباوبیعت کردندخلیفه پیامبر ص وواجب الا طاعه می گردد دراین باره سه شیوه رامشروع می دانند اول اجماع مردم چنان که درخلافت ابوبکرچنین شد دوم استخلاف خلیفه غیرمعصوم پیشین چنان که ابوبکربه هنگام وفات عمربه عنوان خلیفه خودمعرفی نمود سوم انتخاب شورای رجال وبزرگان چنان که درانتخاب عثمان چنین شد .حال از شماسنی ها می پرسیم که می گویید درانتخاب خلیفه بعداز پیامبرص ماانسانها که پراز خطاهستیم چطور می توانیم خلیفه بعداز پیامبرص روانتخاب کنیم یعنی می گویدنعوذبالله خداوند حکمت ما انسانها رو نمی دانه اما ما انسانها که پراز خطاییم می دانیم کاش یه کم فکرمی کردید.
سربازگمنام امام زمان عج
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
می گویندکه درزمانهای قدیم یک روحانی بزرگ شیعه بایک سنی بحث درمورد خلافت بعدازپیامبرص می کندتاروحانی شیعه می گوید توراست می گویی ومی رود صبح روزبعداین سنی می رود پیش آن روحانی شیعه وبه اومی گویدچرادیشب گفتی من راست می گویم .آن روحانی شیعه می گوید : قبل ازاینکه ابوبکر وفات کنه اوعقلش رسید که بعدازخود خلیفه انتخاب کنه اما رسول خدا پیامبرص نعوذبالله عقلش نرسیدکه بعدازخود جانشین انتخاب کنه .وقتی سنی این حرفها روشنیدرفت غسل کرد وآمدگفت : اشهدان علی ولی الله
محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
روایتی هم از پیامبر صلی الله علیه وآله هست بدین مضمون که هر وقت نام من برده شدکنار نام من اسم برادرم علی علیه السلام را هم ببرید