۰
پنجم اسفند روز خواجه نصيرالدين طوسي

چه کساني شاگرد خواجه نصير بودند

به مناسبت پنجم اسفند، روز بزرگداشت خواجه نصير الدين طو سي در گفتگو با حجت الاسلام محمد صفر جبرئيلي، نيم نگاهي به حيات علمي و خدمات مرحوم خواجه که به القابي چون محقق طوسي، استاد البشر و خواجه شهرت دارد پرداخته شده است.
کد خبر: ۳۱۹۰۹
۰۰:۵۷ - ۰۵ اسفند ۱۳۹۰
SHIA-NEWS.COM شيعه نيوز:

ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن معروف به خواجه نصير الدين طوسي در سال 597 در طوس متولد شد و در سال 672 به هنگام سفر دومش به بغداد در آنجا رحلت کرد و بنا بر وصيت او جنازه‌اش را به کاظمين بردند و بعد از تشييع جنازه با حضور بزرگان و عالمان شيعه و سني بدن او را در سمت پايين پاي دو امام بزرگوار دفن کردند . خواجه نصير الدين طوسي با همه شهرتي که دارد، اما نقاط مجهول زيادي در زندگي ايشان مشهود است، حتي در زادگاه ايشان اختلاف است، برخي زادگاه او را توس و برخي قم گفته‌اند؛ برخي زادگاه خواجه را جهرود قم مي‌دانند البته قول حق اين است که ايشان اصالتاً اهل خراسان هستند و شايد اصالت آبا و اجدادي ايشان از قم بوده است، کما اينکه سيد حسين نصر در تاريخ فلسفه اسلامي ج 3 ص 14 همين مطلب را مي‌گويد و بعضي مي‌گويند " جهرود " درست است، اما جهرود در خراسان و توس واقع شده است و از اين اختلافات هست، آنچه يقيني است اين است که خواجه ايراني است و در محيط شيعه بزرگ شده است و اگر بگوييم خواجه اصالتاً اهل قم هستند، مويد کلام ماست که ايشان شيعه بوده است و قم از شهرهايي بوده که از ابتدا شيعه نشين بوده است . نقطه مجهول ديگر از زندگي خواجه زندگي علمي ايشان است، براي ما مشخص نيست ايشان نزد چه کساني درس خوانده‌اند؛ از چه کسي تأثير پذيرفته است . حتي در نحوه وفات ايشان اختلاف شده است.

* آيا در مذهب خواجه هم شاهد اختلاف هستيم ؟

در مذهب خواجه نيز اختلاف نظر وجود دارد، مثلا اسماعيليان او را اسماعيلي مذهب مي‌دانند، البته درست اين است که او شيعه است و اصل امامت در آثار او فراوان به چشم مي‌خورد؛ عده‌اي مي‌گويند : "کان اسماعيلياً و صار شيعيا اماميا " البته خواجه مدت‌ها با اسماعيليان زندگي کرده است و حتي برخي از آثار خود را براي آنها نوشته است، اما آنچه مهم است اين که آثار او با عقائد شيعه همراه است .

* چطور شد که خواجه سر از قلاع اسماعيليه درآورد ؟

درباره چگونگي حضور خواجه در قلاع، اسماعيليان مي‌توانيد به کتاب‌هاي اعيان الشيعه ج 9 ص 415 الي 416؛ احوال و آثار خواجه نصير الدين طوسي ص 7-12، مقدمه استاد مجتبي مينوي بر اخلاق ناصري ص 31؛ و تفصيل بيشتر بحث را در « مجموعه مقالات مقاله اسماعيليه»: «خواجه نصير الدين طوسي و اسماعيليان» ببينيد و مطلب را دنبال کنيد .خواجه از اينکه مجبور بوده است در قلعه اسماعيليه به سر ببرد، از جهات مختلفي رنج مي‌برد و لذا مخفيانه نامه‌اي براي علقمي وزير شيعي معتصم عباسي ارسال کرد تا او در زمينه رهايي وي از قلاع اسماعيليه فراهم آورد؛ اما علقمي حسادت کرد و ترسيد که با آمدن خواجه به دربار عباسي، منزلت خودش نزد خليفه تنقيص شود، لذا بر عکس خواسته خواجه قضيه را به محتشم، امير اسماعيلي گزارش داد و تاکيد کرد که از خواجه بيشتر مراقبت کند، محتشم نيز او را حبس کرد .

* معاصرين خواجه چه کساني بودند ؟

 خواجه با بزرگان زيادي معاصر بوده است؛ خواجه وزير و شخصيت علمي بود و در مراغه کتابخانه و رصدخانه‌اي تاسيس مي‌کند؛ علماي زيادي از شيعه و سني را به آنجا دعوت مي‌کند؛ مؤيّد الدّين عرضي دمشقي که در مراغه بوده است مي‌گويد : با اينکه خانواده ما در دمشق بودند، اما انس با خواجه براي ما آنقدر لذت بخش بود که فقدان زن و فرزند را حس نمي‌کرديم .
* همانطور که اشاره کرديد: نقطه مجهول ديگر زندگي خواجه، زندگي علمي ايشان است و گفتيد : براي ما مشخص نيست ايشان نزد چه کساني درس خوانده است؛ از چه کسي تأثير پذيرفته است ؟ لطفا اين مطلب را بيشتر توضيح دهيد ؟
 من بيش از چند استاد و شاگرد براي ايشان نمي‌شناسم، البته خواجه نسبت به برخي از شاگردانش نسبت استادي و شاگردي دارد، مثلا خواجه از ابن ميثم بحراني فقه و او از خواجه علوم عقلي آموخته است يا علامه حلي استاد فقه خواجه هست و خواجه استاد رياضيات و علوم عقلي علامه مي‌باشد .

* مهم‌ترين شاگردان خواجه چه کساني بودند؟

 او در رشته‌هاي مختلف شاگردان زيادي تربيت کرده است؛ فضلا و محققان براي فهم مطالب علمي در محضر او فروتنانه مي‌نشستند، بزرگان و فحول علم راي کسب مسائل فقهي و اصولي در حضورش پيشاني ادب به درگاهش مي‌گذاشتند که مهم‌ترين ايشان قطب الدين شيرازي، علامه حلي، و ابن ميثم بحراني را مي‌توان نام برد .

* مهمترين آثار کلامي خواجه نصير الدين طوسي را نام ببريد ؟

خواجه نصيرالدين گذشته از مقامات علمي که داشته و تصانيف گرانبهائي که در علوم مختلف پرداخته است ‚ وجودش منشاء خدمت بسيار مهمي به معارف بشري بوده است، بدين شرح که : به مناسبت نفوذش در دربار هلاکوخان مقدار معتنابهي از کتب نفيس عهد خويش را که در معرض دستبرد و در شرف تلف شدن بود فراهم آورد و در کتابخانه اي نگهداري کرد. تعداد کتبي را که در اين کتابخانه به سعي و همت خواجه فراهم آمده بود تا چهارصد هزار مجلد نوشته اند. همچنين نفوذ و منزلت وي باعث نجات جان بسياري از فضلا و علماي عهد‚ از تيغ خونريز مغول شد. اما عمده ترين آثار کلامي او عبارتند از : تجريد الاعتقاد، فصول النصيريه، تلخيص المحصل، قواعد العقائد، آغاز و انجام، رسالة الامامة، رسالة اقل ما يجب الاعتقادية، رسالة العصمة، رسالة برهان في اثبات الواجب، رسالة افعال الله بين الجبر و التفويض و ...

* روش خواجه در مباحث کلامي چگونه بود ؟

روش او در مباحث کلامي و فلسفي روش تازه و نويي است، تا قبل از خواجه دو روش را شاهد بوديم «الف» روش نص گرايي شيخ صدوق و پيروانش «ب» روش عقل گرايي شيخ مفيد و پيروانش، اما خواجه رويکرد سومي را تاسيس کرد.
" خرد گرايي فلسفي " يا "کلام فلسفي " از نو آوري‌هاي خواجه مي‌باشد؛ شيخ مفيد عقل گراست، اما فلسفي نيست و در واقع موسس کلام فلسفي خواجه است، البته مشهور اين است که کلام در نزد اهل سنت توسط غزالي و فخر رازي زودتر فلسفي شد، اما نظر درستي نيست، خواجه نصير «کلام فلسفي» را مدون کرد و بعد از او همه تحت تأثير روش خواجه مي‌باشند .

* آيا اصطلاح کلام فلسفي صحيح است ؟

کلام فلسفي يعني استفاده از قواعد و مباني فلسفي در انجام وظائف کلامي؛ خواجه تجريد را نوشت و در مقصد اول و دوم مباني فلسفي را آورد و از آن مباحث در مقصد سوم استفاده کرد و گفت : وجوب الوجود يدل علي......و از همين مطلب بيست و چهار صفت اثباتي و نفيي براي حق متعال اثبات مي‌کند . لذا خواجه کلام را فلسفي کرد و قبل از او اين امر سابقه نداشت، لذا خواجه عقل گرايي قبل در کلام شيعه را با استفاده از قواعد و مباني فلسفي و کشف و شهود تلطيف کرد .

* آيا خواجه اشراقي مشرب نبود ؟

بعيد نيست؛ خواجه مريد ابن سينا است او از حکمت ابن سينا دفاع مي‌کند، اما خود او اشراقي است .

* اصول فکري خواجه را بيان کنيد ؟

يکي از اصول فکري خواجه شريعت مداري است، از ديگر اصول فکري خواجه رهبر مداري معصوم است، لذا خواجه نمي‌تواند شيعه اسماعيليه باشد و بر همين اساس بحث امامت را بيان مي‌کند، نگاه کاربردي به دين از ديگر اصول فکري خواجه مي‌باشد : خواجه چون در دربار حاکمين بوده است، ابعاد اجتماعي اسلام را ملموس‌تر درک کرده و در تاليفاتش نشان داده است از جمله خواجه در شرح تجريد بحث ضرورت بعثت انبيا را مطرح مي‌کند، آيت الله جوادي آملي در کتاب "نياز بشر به دين" با همين کلام خواجه، مطلب خود را شروع کرده است، لذا از اصول فکري خواجه، نظام کارکردي به دين است .

* از خدمات علمي و فرهنگي خواجه نصير الدين طوسي چند نمونه ذکر کنيد ؟

خواجه با کارهاي بزرگي که انجام داده است، به جهان اسلام خدمات زيادي نمود؛ نخست فلسفي کردن کلام که چند فائده دارد، اول برهاني شدن کلام : امروزه برخي معتقدند «کلام» جدلي است نه «برهاني» و مي‌گويند : «عقل کلامي»، عقل جدلي است و اين حرف درستي نيست، بلکه کلام شيعه برهاني است، البته از جدل هم استفاده مي‌کنيم، خواجه با برهاني کردن کلام؛ کلام فلسفي و برهاني شيعه را نهادينه کرد . به ياد داشته باشيم در عصر خواجه حيات شيعه و سني در جامعه در هم تنيده شده بود و اينکار در جهان اهل سنت در حال انجام بود لذا خواجه کار کرد تا کلام بيش از آنچه بود برهاني شود، دوم اينکه خواجه نفوذ و تأثير معتزله را در تشيع از بين برد . و اين مطلب را بايد نشان دهيم، البته معتزله امتيازات و اشکالاتي دارد، اگر به کتب کلامي قبل از خواجه سري بزنيد کتاب‌هاي کلامي ما تمايل به معتزله دارد، مثلا محقق حلي کتابي به نام " المسلک " دارد و در ابتداي کتاب خود مي‌نويسد ديدم روش معتزله از همه روش‌ها بهتر است و من کتاب خود را بر اساس نهج معتزله پيش رفتم و خواجه روشي تاسيس کرد که نفوذ معتزله را قطع کرد، سوم تأثير بر کلام اهل سنت : خواجه تجريدي نوشت که بعد از او اهل سنت از روش او پيروي کردند يا بر کتاب او حاشيه و شرح نوشتند و باعث شد کلام شيعه هيمنه اي پيدا کند . چهارم اينکه خدمت جهاني خواجه احيا و ابقا تفکر کلامي و فلسفي است، در زماني که در جهان اسلام اشاعره دمار فلسفه را در آورده بودند و امثال غزالي و فخر رازي و شهرستاني عليه فلسفه کتاب‌هاي«تهافت الفلاسفه»؛ «مصارعة الفلاسفه» و «شرح فخر بر اشارات» را نگاشته بودند؛ خواجه بر کتاب شهرستاني کتاب «مصارع المصارع» را نوشت و نقد کلام فخر شرح بر شرح فخر رازي بر اشارات و المحصل نوشت و تفکرات فلسفي فخر رازي را نقد کرد، پنجم تنظيم جديد علم کلام : قبل از خواجه کتاب‌هاي کلامي ما نظم مشخصي ندارد، خواجه در تجريد چينش منظمي را ايجاد کرد و نوع کتاب‌هاي کلامي متاثر از روش کلامي خواجه هستند .

* به برخي از نوع آوري‌هاي خواجه در علم کلام اشاره‌اي داشته باشيد ؟

 خواجه متکلم و فيلسوف است و نوآوري‌هاي زيادي دارد و با مباني خود بسياري از اشکالات کلامي را رفع کرد، از آثار ارزشمند و ماندگار خواجه رساله کوتاهي درباره امامت است، او با سبک ابتکاري که برخاسته از روش منطقي – فلسفي است، مباحث امامت را در پنج مسئله تنظيم و طرح کرده است، متکلمان بعدي و حتي معاصرينش از او الگو گرفتند البته اجمال اين قضيه در «الاقتصاد» شيخ طوسي است، اما نه با اين تنظيم و خواجه فلسفه امامت را در اين رساله بسيار عالي نوشته است، اين رساله در پنج محور " ما الامام " تفسير و شرح معناي امام از نگاه عرف و اصطلاح؛ " هل الامام " ضرورت وجود هميشگي امام، "لم الامام "چرايي و چيستي وجود امام " کيف الامام " ويژگي و شرايط امام و " من الامام " تعيين شخص امام در شريعت اسلام پرداخته است . ‌
منبع:حوزه نيوز
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: