SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز :
آن
چه در پی میآید، بخشی از گفتگوی دکتر محسن کمالیان مدیر سابق مؤسسه ی
امام صدر در تهران و مدیر پایگاه فرهنگی روایت صدر، با یکی از روزنامههای
کثیرالانتشار کشور است که در روایت صدر منتشر شده است. متن کامل مصاحبه طی
روزهای آینده منتشر خواهد شد. به خاطر اهمیت تحولات این روزهای لیبی و
خصوصاً نظر به سرعت آن ها، سایت «روایت صدر» صرفاً جهت اطلاع خوانندگان
محترم ثابت خود نسبت به انتشار برخی بخشهای گفتگو پیشدستی کرده است و
امام صدر نیوز آن را بازنشر می دهد.
سؤال: امروز قذافی و رژیم او دیگر وجود ندارند. انتظار دارید در پروندهی امام صدر چه تحول مهمی رخ دهد؟
پاسخ: من خیلی خوشبین
هستم که مسألهی امام صدر انشاءالله به زودی زود ختم به خیر شود. یعنی
محل نگهداری آن بزرگوار کشف و امام صدر با همراهانشان آزاد شوند.
سؤال: با مرگ قذافی آیا این نگرانی وجود ندارد که حقایق مربوط یه پروندهی امام صدر برای همیشه از دست رفته باشد؟
پاسخ: به نظر من، نه.
قذافی همهی حقیقت را میدانست. اما او قطعاً تنها کسی نبود که همهی حقیقت
را میدانست. قذافی همدستانی داشت؛ هم در داخل لیبی و هم در خارج از آن.
این افراد اکنون غالباً در قید حیات هستند و دیگر وقت آن است که نگاهها
متوجه آنها شود.
سؤال: در داخل لیبی چه کسانی ممکن است از جزئیات پروندهی امام صدر با اطلاع باشند؟
پاسخ: عبدالسلام جلود
مرد شمارهی دو لیبی در زمان ربودن امام صدر، همه چیز را میداند. مصطفی
الخروبی از رؤسای دستگاه اطلاعات و امنیت قذافی در سال ربودن امام صدر، هم
خود در ماجرا نقش داشت و هم اطلاعات کافی دارد. عبدالله السنوسی باجناق
قذافی و رئیس سابق دستگاه اطلاعات و امنیت لیبی که اکنون فراری است، همه
چیز را میداند. موسا کوسا رئیس اسبق دستگاه اطلاعات و امنیت لیبی که یکی
از مسئولان مذاکره با ایران در خصوص مسألهی امام صدر بود، همه چیز را
میداند. احمد قذافالدم پسر عمو و محرم اسرار قذافی که یکی دیگر از از
مسئولان مذاکره با ایران در خصوص مسألهی امام صدر بود، نیز همه چیز را
میداند. سعد مجبر آخرین سفیر لیبی در ایران که اخیراً بدون هیچ مانعی از
کشور ما خارج شد، نیز قطعاً همه چیز را میداند. سیفالاسلام پسر قذافی نیز
حتماً همه چیز را میداند. البته توجه دارید که وقتی میگوییم امثال این
چند نفر خاص همه چیز را میدانند، هرگز به معنای آن نیست که اگر از آنها
سؤال شود، لزوماً حقایق بازگو گردد.
سؤال: اکنون چند هفته است که از سقوط شهر طرابلس و عملاً رژیم قذافی سپری شده است. چرا تاکنون خبر موثقی دریافت نشده است؟
پاسخ: حداقل به دو
دلیل: اول اینکه کسانی که امروز در شورای انتقالی حضور دارند، اگرچه بعضی
از آنها مثل خود آقای عبدالجلیل از وزرا و نزدیکان قذافی بودهاند، اما
هیچکدام در دایرهی افراد محرم اسرار قذافی قرار نداشتند و لذا عملاً از
حقیقت مسألهی امام صدر بیاطلاع هستند. حقیقت مسألهی امام صدر را تنها
خود قذافی میدانست، همدستان او میدانند و نیز تعدادی خیلی محدود از افراد
محرم اسرار او؛ یعنی همان کسانی که برای شما نام بردم.
سؤال: دلیل دوم چیست؟
پاسخ: ببینید!
گزارشهایی که طی هفتههای اخیر و خصوصاً پس از سقوط طرابلس دریافت گردیده،
حکایت از آن دارد که رژیم قذافی صدها پادگان نظامی، زندان و خانههای امن
در احتیار داشته که زندانیان خود را در آنجا نگاه میداشته است. بسیاری از
این مراکز هنوز حتی کشف نشدهاند! شاید کمتر هفتهای هست که اعلان نشود،
زندان جدیدی در اعماق زمین شهرهای بنغازی و طرابلس کشف گردیده و برخی
زندانیان مفقود الاثر در آنجا پیدا شدهاند. تازه این احبار تنها به این
دو شهر بزرگ مربوط بوده است. قطعاً تمام سرزمین وسیع لیبی، اعم از شهرهای
بزرگ و کوچک آن، از جمله سَبها، سِرت، کُفرا و حتی نقاط پرت و دورافتاده در
دل بیابانها و صحراها، چنین وضعیتی دارند و طبیعتاً باید مورد جستوجو
قرار گیرند. بدیهی است که این عملیات جستوجو ممکن است هفتهها به طول
انجامد. به نظرم آقای سید حسن نصرالله در مصاحبهی اخیر خود با شبکهی
تلویزیونی المنار درست گفته است که «ما در برابر روزها یا هفتههای
سرنوشتسازی برای شناخت سرنوشت امام موسی صدر قرار داریم.»
سؤال: طی روزها و هفتههای اخیر اخبار مختلفی دال بر شهادت امام صدر منتشر گردید. تحلیل شما چیست؟
پاسخ: باز مایل هستم به جملهای دیگر از آقای سید حسن
نصرالله در مصاحبهی اخیر وی با شبکهی المنار ارجاع دهم که «هیچ اطلاعات
دقیقی که بتوان به آن استناد کرد، وجود ندارد»! معنای این سخن آن است که
تمامی اخبار مبتنی بر شهادتی که موضوع سؤال شماست، فاقد مستندات و لذا غیر
قابل اطمینان است. حقیقت آن است که من شخصاً از خواندن اخبار شهادت امام
صدر غالباً روحیه گرفتهام و بلکه انتشار آنها را نوعی لطف خفیهی الهی
میدانم. برای اینکه وقتی آنها را کنار هم قرار میدهم، خیلی تابلو است که
همه دروغ هستند. هر کدام، آنهای دیگر را نقض و رسوا میکند. یکی امام صدر
را در اسید حل کرده است! دیگری آن بزرگوار را به قعر اقیانوس فرستاده است!
دیگری پیکر آن بزرگوار را ۳۳ سال تمام در سردخانهی یکی از بیمارستانهای
طرابلس نگه داشته است! یکی دیگر امام صدر را در مزرعهای در جنوب طرابلس
دفن کرده است! دیگری پیکر امام صدر را با هواپیما به شهر سبها در جنوب لیبی
منتقل و سپس خود خلبان هواپیما را نیز به منظور دفن اطلاعات نابود کرده
است. و قس علی هذا … . هیچکدام این روایات شهادت با هم قابل جمع نیستند.
آخر مگر حقیقت میتواند بیش از یک روایت باشد؟!
سؤال: در بارهی حیات امام صدر چه اخباری دارید؟
بدست
آمده است که بر حیات و حتی رؤیت امام صدر دلالت داشتهاند. منظور من البته
روایاتی است که ارزش نقل و بررسی داشتهاند. و نکتهی جالب این است که اغلب
این روایات با هم قابل جمع بودهاند.
سؤال: اگر ممکن است، برخی از این اخبار را بازگو کنید.
پاسخ: خانوادهی محترم امام صدر اغلب این اخبار را طی
مصاحبههای سالها و ماههای اخیر خود بیان کرده است. من نیز اغلب این
روایات حیات را طی یادداشتها و مصاحبههای گذشتهی خود نقل کردهام و به
سبب احتراز از تکرار اجازه میخواهم از آنها بگذرم .
سؤال: لااقل برخی از اخبار پنهانی را که دریافت داشتهاید، برای اطلاع خوانندگان مطرح بفرمایید:
پاسخ: در دیداری که
زمستان سال ۱۳۸۰ به اتفاق خانوادهی محترم امام صدر با آقای سید حسن
نصرالله داشتیم، ایشان تعریف کردند که اخیراً ایمیلی را از یک شهروند تونسی
دریافت داشتهاند. این شهروند تونسی خود را از مزدوران رژیم قذافی معرفی
کرده بود که سالها در گردان حفاظت از امام صدر خدمت کرده و شب و روز آن
بزرگوار را زیر نظر داشته است.
سؤال: دیگر چه اخبار پنهانی از این دست دارید؟
پاسخ: باز چهار پنج
سال پیش در جلسهای در منزل داماد محترم امام صدر از آقای ابویاسر –
نمایندهی حرکت امل در تهران – شنیدیم که دو شهروند فلسطینی مزدور رژیم
قذافی از لیبی گریخته و به امید ملاقات با سفیر وقت ایران به آلمان آمده
بودند. این دو فلسطینی نیز خود را از جمله سربازانی معرفی کرده بودند که
سالها در گردان حفاظت از امام صدر فعالیت کرده و از وضعیت آن بزرگوار
اطلاعات دست اول داشتهاند. آنها پس از استقرار در هتل با یک تاجر ایرانی
که دوستشان بود تماس گرقته بودند تا به واسطهی او به دیدن مقامات مسئول
سفارت ایران بروند. به هنگام صحبت با دوست ایرانی خود بسیار نگران و مضظرب
بودند؛ چرا که رد پای عوامل امنیتی رژیم قذافی را در اطراف خود حس کرده
بودند. وقتی تاجر ایرانی صبح روز بعد بر حسب قرار به هتل محل اقامت این دو
فلسطینی میرود، جمعیت مردم را مشاهده میکند که جلوی هتل اجتماع کرده
بودند. یکی از دو شهروند فلسطینی از بالای هتل به پایین پرتاب و در جا کشته
شده بود. فلسطینی دوم نیز متواری و اثری از او بر جای نمانده بود.
سؤال: آخرین خبر پنهانی که بدست آوردهاید، چه است؟
پاسخ: برخی مقامات سابق
رژیم قذافی که طی ماههای اخیر از او جدا شدند و نمیخواهم از آنها نام
ببرم، چند هفتهی پیش از طریق یک دولت غربی به مقامات لبنان و خانوادهی
امام صدر اطلاع دادهاند که امام صدر زنده است و شخصی در شهر سرت که آدرس و
مشخصات او را نیز دادهاند، از محل نگهداری امام صدر خبر دارد.
سؤال: خود شما امروز با توجه به آخرین تحولات در صحنهی لیبی چه جمعبندی در مورد حیات یا شهادت امام صدر دارید؟
پاسخ: جمعبندی من تا این لحظه همان جمعبندی
خانوادهی محترم امام صدر است. به عبارت دقیقتر بسیار به حیات امام صدر
امیدوار هستم و حقیقتاً هیچگاه مثل امروز امکان آزادی و بازگشت ایشان را
چنین قوی و نزدیک حس نکردهام. چند روز پیش که با آقای سید صدرالدین صدر
فرزند ارشد امام صدر در بیروت تماس تلفنی داشتم، تأکید ایشان آن بود که
تمام شواهد و قرائنی که طی ماهها، هفتهها و روزهای اخیر بدست آوردهاند،
جملگی مؤید همان جمعبندی پیشین خانواده است که امام صدر در قید حیات و در
کشور لیبی در بند رژیم قذافی زندانی هستند.
سؤال: چند ماه قبل
گروهی به نام «یاران صدر» خبری را منتشر کرده بودند مبنی بر آنکه امام صدر
دو ماه قبل از آن تاریخ در لیبی رؤیت شده بود.
پاسخ: متأسفانه آن خبر
حعلی بود. برخی دوستان در پاریس و ژنو خبر را ریشهیابی و بطلان آن را
ثابت کردند. باند قذافی برای آنکه اخبار حیات امام صدر را لوث سازد و
افکار عمومی را بیاعتماد کند، در زمان حیات قذافی گاهی اوقات اخبار
بیپایهای را نیز جعل میکرد. این خبر نیز جعلی بود و متأسفانه در بررسی و
نقل آن، توسط دوستان دقت کافی صورت نگرفته بود. حتماً اطلاع دارید که
سایتهای اطلاعرسانی خانوادهی امام صدر در لبنان و ایران نیز که حتی
کوچکترین اخبار قابل اعتنا را رصد و گزارش میکنند، این خبر را منعکس
نکردند.
سؤال: برخی سؤال میکنند که قذافی چرا باید امام صدر را ۳۳ سال تمام در زندان نگاه دارد؟ آخر او از این کار چه منفعتی میبرد؟
پاسخ: پاسخ این سؤال
امروز دیگر بسیار روشن است. زندانهای طویلالمدت تؤام با بیخبری بستگان
زندانی از وضعیت حیات و ممات او، در رژیم قذافی اصلاً یک روش جاری بود.
حتماً یادتان هست که سال ۲۰۰۰ یا ۲۰۰۱ – کمدقتی از من است – سیفالاسلام
قذافی یک مرتبه تعداد ۱۱۷ زندانی سیاسی و مفقودالاثر را آزاد کرد که
کمترین مدت زندان آنها ۱۸ و طولانیترین آن ۳۳ سال بود. در تمامی این
سالها وقتی بستگان زندانیان به دوایر حکومتی رژیم قذافی مراجعه و از وضعیت
عزیزان خود کسب اطلاع میکردند، با پاسخ منفی و عدم اطلاع مواجه میشدند.
اما این خانوادهها پس از چند دهه ناامیدی، یک مرتبه یک روز صبح اول وقت
عزیزان خود را در آستانهی درب خانه یافتند! این واقعه نشان داد که قذافی
مخالفان خود را تنها با اعدام مجازات نمیکند. بالعکس؛ زندانهای طویلمدتی
که بستگان زندانی از وجود و وضعیت او بیخبر باشند، یکی دیگر از روشهای
جاری قذافی در مجازات مخالفان خود بود. خُب، وقتی قذافی با صدها و بلکه
هزازان تن از مخالفان خود چنین برخوردی داشته است، چه اصراری هست که با
امام صدر حتماً غیر از این عمل کرده باشد؟
سؤال: همانطور که
اطلاع دارید، اخیراً هیأتی دونفره از وزارت وزارت خارجهی لبنان عازم لیبی
گردید تا سرنوشت امام صدر را پیگیری کند. کمیتهی پیگیری مسألهی امام صدر
در مجلس شورای اسلامی نیز قرار است طی روزهای آینده هیأتی را به همین منظور
راهی لیبی کند. تا چه حد به نتایج احتمالی این سفر این دو هیأت امیدوار
هستید؟
پاسخ: ببینید! کسانی
که امروز در شورای انتقالی حضور دارند، هیچکدامشان در دایرهی افراد محرم
اسرار قذافی قرار نداشتند. بنابراین همهی این افراد از محل استقرار امام
صدر و حقیقت مسألهی ایشان بیاطلاع هستند. حقیقت مسألهی امام صدر را
امروز که دیگر قذافی وجود ندارد، تنها همدستان او میدانند و نیز تعدادی
خیلی محدود از افراد محرم اسرار او؛ یعنی همان کسانی که پیشتر نام بردم.
میخواهم این نتیجه را بگیرم که حل مسإلهی امام صدر، یعنی کشف محل استقرار
و انشاءالله آزادسازی ایشان، به احتمال قریب به یقین مستلزم انجام
تحقیقات و مطالعات میدانی مفصل است. اینطور نیست که محل استقرار امام صدر
معلوم باشد و هیئتی از ایران یا لبنان به لیبی بروند تا بلافاصله امام صدر
را تحویل بگیرند. به همین دلیل است که من نگرانیهایی دارم. مثلاً نگران آن
هستم که سفر هیئت پارلمانی ایران به لیبی مانند سفر هیئت وزارت خارجهی
لبنان به آن کشور صرفاً سفرهایی نشریفاتی و تبلیغاتی باشد که طی آنها طبق
معمول بر ضرورت حل مسألهی امام صدر و همچنین بر نقش شورای انتقالی در حل
این مسأله تأکید شود. البته یک نگرانی مهمتر نیز وجود دارد و آن این است
که مسئولان شورای انتقالی شنیدههای خود از امثال آقایان عبدالسلام جلود و
عبدالمنعم الهونی را تحت عنوان حقیقت به میهمانان خود تحویل دهند و به نوعی
در پی آن باشند تا با اعلان رسمی شهادت امام صدر مسأله را مختومه و خود را
خلاص کنند.
سؤال: به نظر شما چه باید کرد؟
پاسخ: اجازه دهید بیتعارف بگویم: میزان
اهتمام شورای انتقالی لیبی به پیگیری مسألهی امام صدر بیشک تابع دو عامل
مهم خواهد بود. اول میزان اهتمامی است که در خود مسئولان ایران و لبنان
برای حل این مسأله مشاهده میکنند. به هر حال آنها هیچگاه دایهی مهربانتر
از مادر نخواهند شد! دوم حجم امیدی است که مسئولان دو کشور برای حیات امام
صدر قائل هستند. میزان اهتمام و حجم امید مسئولان ایران و لبنان نیز از
سطح هیئتهایی نمودار خواهد شد که برای پیگیری مسألهی امام صدر به لیبی
گسیل داشتهاند. دو هیئتی که در بالا از آنها سخن رفت، با توجه به سطح
آنها، انگیزهای در مسئولان شورای انتقالی لیبی پدید نخواهند آورد. به نظر
من خانوادهی امام صدر باید بدون فوت وقت خود دست به کار شود و بدون توجه
به تشریفات دیپلماسی، یک هیئت عالیرتبهی مشترک ایرانی، لبنانی و حتی
عراقی را برای آزادسازی امام صدر سازماندهی و راهی لیبی کند.
سؤال: چه کسانی را پیشنهاد میکنید که عضو این هیأت باشند؟
پاسخ: خود آقای سید
صدرالدین صدر به عنوان فرزند ارشد امام صدر باید قبل از هر کس عضو این هیأت
باشد. حتماً یادتان هست که وقتی قرار شد آزادگان ما مبادله و آزاد شوند،
خانوادههای آنان بلافاصله به سوی مرزهای خسروی و قصر شیرین شتافتند تا
عزیزان خود را همان جا در آغوش بکشند. بسیاری از کسانی که راهی مرزهای غرب
کشور شدند، خانوادههایی بودند که عزیزان آن ها مفقودالاثر بودند. با این
همه راهی مرزها شدند تا بلکه عزیز خود را در آن جا بیایند. فیلم ارزشی و
زیبای «بوی پیراهن یوسف» را که خاطرتان هست؟
سؤال: بله.
پاسخ: از طرفی هیچ کس
در ایران و لبنان مانند آقای سید صدرالدین صدر بر ابعاد اطلاعاتی، حقوقی و
سیاسی مسألهی امام صدر اشراف ندارد. همچنین آیتالله شیخ عبدالامیر قبلان
رئیس کنونی مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان باید عضو هیئت باشد. نزدیکترین
مسئولان حزبالله و حرکت امل به آقایان سید حسن نصرالله و نبیه بری، مثلاً
آقایان حاج حسین خلیل و دکتر علی حسن خلیل، باید عضو هیئت باشند. از ایران
جناب حجتالاسلام شیخ حسن اختری به عنوان نمایندهی مقام معظم رهبری و نیز
حتی از عراق شخصیت برجستهای به عنوان نمایندهی آیتالله العظمی سیستانی
بسیار مناسب است که عضو این هیئت باشند. به هر حال امام صدر یک شخصیت تراز
اول ایرانی، لبنانی، شیعی و اسلامی است و سفر غیر مترفبهی این هیئت به
خوبی قادر است در بالاترین سطوح، دولت و مردم لیبی را متوجه جایگاه و اهمیت
امام صدر کند.
سؤال: رفتن چنین هیئتی به لیبی چه فایدهای میتواند داشته باشد؟
پاسخ: به نظر من این
هیئت باید همین الآن و حتی بدون هماهنگی و کسب اجازه از شورای انتقالی لیبی
عازم آن کشور شود. طبیعاً یک پوشش مناسب خبری آنلاین نیز باید به کمک
شبکههای ماهوارهی فعال ایران، لبنان و جهان عرب برای آن فراهم شود. نفس
اینگونه رفتن چنین هیأت عالیرتبهای به لیبی، توجه نه تنها دولت و ملت
لیبی، بلکه توجه جهان را به اهمیت مسألهی امام صدر در نگاه ایران و لبنان و
عالم تشیع و دنیای اسلام، معطوف و صد چندان حواهد ساخت. هیأت از همان بدو
ورود باید با همکاری شورای انتقالی لیبی عملیات جستجوی امام صدر را آغاز
کند و قبل از حل کامل مسأله نیز آن کشور را ترک نکند.
سؤال: این هیأت در لیبی چه کار باید بکند؟
پاسخ: تمام زندانهای
بزرگ و کوچک لیبی باید توسط این هیأت بازدید و با مسئولان زندان و حتی
نگهبانان آن مصاحبه شود. هر جایی که طی سالهای گذشته از نگهداری امام صدر
در آن جا سخن به میان آمده است، باید توسط هیأت مورد بازدید قرار گیرد.
تمام افرادی که در بارهی رؤیت، حیات و حتی شهادت امام صدر طی سالهای
گذشته ادعایی را مطرح کردهاند، باید توسط هیئت مورد مصاحبه و بعضاً حتی
توسط کارشناسان فنی هیئت مورد بازجویی فنی قرار گیرند. پروندهی امام صدر
در دستگاه امنیتی لیبی باید با دقت توسط هیئت مورد مطالعه قرار گیرد.
سؤال: به هر حال برخی افراد مدعی هستند امام صدر به شهادت رسیده و پیکر ایشان در فلان محل دفن شده است.
پاسخ: حتی این اماکن
نیز باید در حاشیهی برنامههای اصلی هیئت با دقت مورد بررسی فنی و
کارشناسانه قرار گیرد. به نظر من با مرگ قذافی و سقوط رژیم وی دیگر این
نگرانی صد البته به حق پیشین خانواده چندان موضوعیت ندارد که قبول بازدید
از چنین اماکنی ممکن است امنیت امام صدر را به خطر اندازد. برای اینکه
اولاً قبول بازدید از چنین اماکنی هرگز به منزلهی قبول گزینهی شهادت امام
صدر نیست. ثانیاً درست است که مجموعهی قرائن و شواهد موجود امید به حیات
امام صدر را بسیار پر رنگ مینمایاند، اما از مواجه شدن با حقیقت حتی اگر
خدای نخواسته تلخ نیز باشد، نباید بهراسیم .
سؤال: اگر این هیئتها فعالیت خود را کردند اما به نتیجه نرسیدند، چه باید کرد؟
پاسخ: انشاءالله به نتیجهی خوش خواهند رسید. توکل بر خدا و دلهایمان را قرص کنیم.
سؤال: حالا فرض محال که محال نیست ؟
پاسخ: در آن صورت به
نظر من ابعاد منطقهای و بینالمللی مسألهی امام صدر جای دارد بیشتر مورد
توجه قرار گیرد. البته از مدتها پیش باید چنین میشد؛ نباید همهی تخم
مرغها تنها در سبد قذافی گذاشته میشد. اما ماهی را هر وقت از آب بگیرند،
تازه است! همواره اعتقاد داشتهام و امروز نیز دارم، که مسألهی ربودن امام
صدر یک مسألهی حداقل منطقهای و بلکه بینالمللی است. قذافی تنها عامل
ربودن امام صدر بود. به طور حتم کسانی دیگری بودند که نقشه کشیدند و فرمان
دادند تا امام صدر از صحنهی سیاسی خاورمیانه حذف شود. به هر حال شعاع
تأثیر امام صدر کل منطقهی خاورمیانه را در بر گرفته بود و اگر اثرات
خاورمیانه بر عرصهی بینالملل را در نظر داشته باشیم، خیلی راحت میتوانیم
ابعاد منطقهای و بینالمللی این پرونده را باور کنیم.
سؤال: از ابعاد منطقهای و بینالمللی مسألهی امام صدر میخواهید به کجا برسید؟
پاسخ: از جمله
میخواهم به این نقطهی بدیهی و ساده برسم که باید همدستان نه تنها
لیبیایی، بلکه منطقهای و بینالمللی قذافی در ربودن امام صدر را شناسایی و
با استفاده از تمام ظرفیتهای قانونی تعقیب کرد. البته بسیاری از این
همدستان تاکنون با تکیه بر مستندات محکمهپسند شناسایی شدهاند. به عنوان
مثال همین چند روز پیش بود که یکی از مسئولان سال ۱۹۷۸ فرودگاه بینالمللی
طرابلس در مصاحبه با تلویزیون الجزیره اعتراف کرد که گذرنامهی امام صدر و
دو همراه ایشان را تحت اجبار مسئولان امنیتی وقت لیبی مهر خروج زده است. او
اعتراف کرد که امام صدر و همراهان ایشان هرگز از لیبی خارج نشدند، با این
حال وی تحت فشار شخص رئیس وقت سازمان امنیت لیبی وادار شد تا گذرنامههای
این سه میهمان رسمی لیبی را مهر خروج بزند. خُب؛ همه یادمان هست که سه چهار
سال پیش یکی از شعب دادگاههای رم به دروغ رأی بر آن داد که امام صدر و
همراهان ایشان در روز ۳۱ اوت سال ۱۹۷۸ میلادی به فرودگاه رم وارد شده
بودند. اگرچه با پیگیریهای سنگین حقوقی وکلای خانوادهی امام صدر روشن شد
که جکم اخیر خلاف بوده است و نهایتاً آن حکم باطل گردید، اما به هر حال آن
حکم دروغ صادر شده بود! چرا؟ به سبب دخالت شخص آقای برلوسکونی نخستوزیر
بدنام اینالیا در پروندهی امام صدر! خانوادهی امام صدر امروز اسنادی را
در دست دارد که با صراحت نشان میدهد، دستگاه امنیتی ایتالیا با اشارهی
برلوسکونی به دستگاه قضایی آن کشور حکم کرده بود که در حمایت از رژیم قذافی
آن رأی خلاف واقع را صادر کند. میخواهم بگویم که این اسناد و بسیاری
مستندات محکمهپسند مشابه آن میتواند کمک کند تا همدستان منطقهای و
بنالمللی قذافی گرفتار و پای میز محکمه آورده شوند.
سؤال: در آخر اگر مطلبی ناگفته دارید، بیان بفرمایید.
پاسخ: مرحوم آیتالله
شیخ محمد شریف رازی – مؤلف دو مجموعهی گرانسنگ «آثار الحجه» و «گنجینهی
دانشمندان» قریب سه دههی پیش طی یکی از مجلدات مجموعهی اخیر خود در شرح
حال امام صدر آورده بود که پیشگویی مُجَرَّب در شهر کوفه چند ماه پس از
ربوده شدن آن بزرگوار اظهار داشته بود: «این آقا – امام صدر – سالها در
زندان باقی خواهد ماند؛ طوری که نه او هیچ راهی به حارج از زندان خواهد
داشت و نه از بیرون زندان راهی برای ارتباط با او خواهد بود. با این همه،
پس از سالهای طولانی تحمل زندان، در پی یک تحول جهانی از زندان آزاد خواهد
شد و چون حضرت یوسف در سطح جهان عزت خواهد یافت». عجالتاً آنچه امروز با
چشم عیان مشاهده میکنیم، طوفان تحولات اساسی است که در سطح منطقه و جهان
وزیدن گرفته است. اگر حقیقتاً ارادهی خداوند بر تحقق چنین امری تعلق گرفته
باشد، امام صدر قطعاً زنده و سالم به میان خانواده و مردم باز خواهد گشت.
به قول یک دوستِ زیبا سخن، «معجزات اگرچه کم هستند اما اتفاق میافتند».
میگویند روزگاری اهالی یک روستا تصمیم گرفتند تا برای نزول باران نماز
بخوانند. روز موعود تنها بخشی از مردم برای برپایی نماز در محل جمع شدند و
از آن میان، تنها یک پسر بچه بود که با خودش چتر آورده بود! انصافاً این
است معنای «امید داشتن»! تصور میکنم ما نیز امروز شایسته است تا با
مشاهدهی این همه علائم مثبت و امیدبخش، مثل این پسربچه «مخلص» و «قویدل»
روستایی، به لطف و عظمت خداوند امیدوار باشیم و دل ببندیم .
منبع: سایت روایت صدر