SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز :
بحث شیرین "علی در قرآن" یکی از بحثهای جذاب تفسیری و روایی است.در طول سالهای متمادی ، بسیاری ازمحققان ومفسران به میدان این سوال آمده اند که چرا وقتی قرآن، گاه با ذکرجزئیات به سراغ بعضی مطالب رفته ،چرا و به چه دلیل ازآوردن نام علی و یازده امام دیگراز فرزندانش بعنوان ادامه دهندگان راه رسولخدا خود داری کرده است؟
بحث دراین زمینه مجال بسیاری را می طلبد.
دریک پاسخ کلی می توان گفت هرچند نام علی با توجه به شرائط خاص صدراسلام بنا به مصالحی به صراحت درقرآن نیامده است اما آیات فراوانی در قرآن دیده می شود که تاویل آنها و گاه شان نزولشان فقط درباره علی وفرزندان اوست ونه کس یا کسان دیگر.
نمونه اش آیاتی است که در روزغدیردر مورد معرفی علی به جانشینی رسول خدا بر پیامبر نازل شد و آن حضرت برمبنای آنها وی را درمیان کسانی که در بازگشت از سفرحج به سرزمینهایشان برمی گشتند بعنوان ولی مردم و جانشین پس ازخود معرفی کرد .
اینکه گفته شد شرایط خاص صدراسلام باید به خطبه طولانی پیامبر در روزغدیرخم توجه کرد که در آن پیامبر خطاب به مردم چنین فرمود:
"بسم الله الرحمن الرحیم یاایهالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس(مائده /67)
معاشرالناس،ما قصرت فی تبلیغ ما انزله الله الیّ وانا ابین لکم سبب نزول هذه الآیه انّ جبرئیل هبط الیّ ثلاثا یامرنی عن السلام ربی وهم السلام ان اقوم فی هذالمشهد فاعلم کل ابیض واسود انّ علی بن ابی طالب اخی ووصیی وخلیفتی والامام من بعدی الذی محله محل هارون من موسی الاّ انّه لا نبی بعدی وهو ولیکم من بعد الله و رسول الله وقد انزل الله تبارک وتعالی علیّ بذلک آیه من کتابه: انما ولیکم الله والذین امنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه وهم راکعون (مائده /55)
ای مردم ،من درابلاغ آنچه که حق برمن فرو فرستاده است کوتاهی نکرده ام وهم اکنون سبب نزول این آیه (یا ایهاالرسول...) را برایتان بازخواهم گفت. فرشته وحی جبرئیل سه باربرمن نازل شد وازسوی پروردگارم فرمان داد تا دراین مکان بپاخیزم و سفید وسیاه مردم را آگاهی دهم که علی بن ابیطالب برادر و وصی وجانشین پس ازمن است که نسبتش به من همان نسبت است که هارون به موسی داشت با این تفاوت که رسالت به من خاتمه یافته است و بعد ازخداوند و رسولش علی، ولی و صاحب اختیارشماست و پیش ازاین هم خداوند دراین مورد آیه ای دیگر را در قرآن نازل فرموده (انما ولیکم الله ...)
پیامبر در ادامه به این نکته شگفت اشاره می کند که:
و سالت عن جبرئیل ان یستعفی لی عن تبلیغ ذلک الیکم ایهاالناس لعلمی بقله المتقین وکثره المنافقین وادغال الآثمین وختل المستهزئین بالاسلام... وکثره آذاهم لی غیر مرّه حتی سمّونی اذنا و زعموا انی کذلک!
"ازجبرئیل خواستم که ازخداوند متعال معافیت مرا از تبلیغ این آیه (یا ایها الرسول...) تقاضاکند ای مردم چون می دانستم که متقین کم ومنافقین بسیارند وازمفسده جویی گنه آلودگان ونیرنگ بازی آنان که اسلام را به تمسخر واستهزاء گرفته اند آگاهی داشتم...همانها که آزارها بر من روا داشتند تا آنجا که به عیب جویی من برخاستند و مرا زود باور ومردی که هرچه را می شنود بی اندیشه می پذیرد خواندند!....
این عبارت حضرت از دلیل تاخیر وی درمعرفی علی قبل از رسیدن به سرزمین جُحفه درماجرای غدیرخم برای جانشینی خود از ترس عدم پذیرش مردمی که منقین آن اندک ومنافقین آن بسیار بودند حکایت می کند ولذا خداوند با نزول جبرئیل به صراحت به اومی گوید:
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس.
ای رسول آن چه را که ازسوی خدایت برتونازل شده ابلاغ کن واگرچنین نکنی رسالت خود را انجام نداده ای و خدا ترا ازآسیب مخالفت مردم درامان نگه خواهد داشت.
پیامبر بناچار پس از نزول این آیه که مبتنی بر نهی صریح الهی درعدم تاخیردرمعرفی علی به جانشینی پس ازخود بود،برخاست و برنگرانی واضطرابی که درموردعدم پذیرش جانشینی علی توسط مردم – مردمی که با او حج گذارده بودند!- فائق آمد و امرکرد همگان دراطراف او جمع شوند و کسانی که از او فاصله گرفته اند برگردند وکسانی که عقب ترهستند خود را برسانند تا او آن آیات را برآنها بخواند .وقتی همه گرد آمدند به همراه علی برجایگاهی که از اثاث و وسایل مردم که شتران شان با خود حمل می کردند فراهم شده بود ایستاد و دست علی را گرفت و بالا برد و به مردم نشان داد و بعنوان امام وجانشین پس از خود معرفی کرد و فرمود:
من کنت مولاه فهذا علی مولاه،
هرکس را که من مولا و ولی اوهستم این علی هم مولای اوست.
باید دانست که چون قبلا از سوی ایشان به مردم اعلام شده بود که این حج آخرعمراوست عده زیادی به حج آمده وشاهد این ماجرای مهم بودند . ماجرایی که پس از بعثت رسولخدا مهمترین اتفاق در تاریخ اسلام بوده وهست.مهمترین از این جهت که لحظاتی بعد از این اتفاق در آن صحرا این آیه عجیب نازل شد که:
الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الااسلام دینا(مائده /3)
امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را برشما تمام نمودم و راضی شدم که اسلام دین شما باشد.
نمونه روشن دیگرآیه ای است که پس از آنکه علی علیه السلام انگشتر خود را در حال رکوع نماز به فقیری که در مسجد پیامبر فریاد می زد مسلمانها بمن کمک کنید ولی کسی به اواعتنایی نکرد بخشید بر پیامبر خدا نازل شد که :
انما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوالذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه وهم راکعون (مائده/55)
ولی شما خدا ورسول اوست وکسانی که نمازرا برپا می کنند و درحالت رکوع زکات می دهند.
با اینکه صدها آیه در قرآن وجود دارد که مراد و منظورشان فقط علی است و بس ولی این آیات به مدد وکمک روایات تفسیر وتاویل خود را پیدا می کنند.
البته بعضی از این معنا که در قرآن مکرراما به اشاره ودر پرده ازعلی سخن رفته است فراتر رفته اند و بر مبنای روایتی صحیح از امام صادق معتقدند نام علی و واژه علی درقرآن در سوره یاسین آمده است آنجا که در آیه 4می فرماید:
علی صراط مستقیم .
در این روایت امام صادق به کسی که از او دراین باره می پرسد که :من شنیده ام شما در خلوتتان این علا را عّلی تلاوت می کنید، فرمودند:درست است ولی شما درمیان مردم برای پرهیزازاختلاف و دو دستگی آن راهمانگونه بخوانید که آنان می خوانند.
بگذریم!
اینک به روایتی بسیار زیبا در میان صدها روایتی که در این باره در کتب روایی و تفسیری وجود دارد به نقل از کتاب ارزشمند هدیه درخت طوبی اشاره می کنم.
برای ابان پسر تغلب این سوال مهم و بجا مطرح شده بود که وقتی حکم پرداخت زکات برای کسانی است که مومن و مسلمانند چرا خداوند در سوره فصلت در آیات 6و 7 درمذمت مشرکین می فرماید:
و ویل للمشرکین. الذین لایوتون الزکوه وهم بالآخره هم کافرون .
سوال او این بود که وقتی مشرک خدا را قبول ندارد چرا باید زکات بدهد؟ و چرا خدا مشرکان را از عدم پرداخت زکات سرزنش می کند؟
این سوال او را به محضر امام صادق علیه السلام کشاند و از حضرت در باره آین آیه سوال کرد .
امام به او فرمود:ای ابان تو گمان می کنی که خداوند از مشرکان در حالی که خدای دیگری را شریک او قرار داده اند زکات اموالشان را طلب می کند؟
ابان پرسید: پس منظور از مشرکین چه کسانی هستند؟
امام فرمودند:منظور این آیه مشرکین نیستند مسلمینی هستند که در امر ولایت برای امام اول، علی، شریک قرار دادند و دیگرانی را در کنار او بعنوان خلیفه ولی خود دانستند.
منبع: تاویل الآیات الظاهره ص 521
این همان آقایی است که قصه ی طفلان مسلم را بی اساس می داند