SHIA-NEWS شيعه نيوز:
به گزارش «شيعه نيوز» به نقل از برنا، در جامعه ما هركس رییستر است اتاقش درازتر است. عوض لامپ
لوستر است. با كفش روی قالی میروند. ما فكر میكنیم ریاست به این است كه
اتاق دراز، لوستر، با كفش روی قالی برویم، همه اینطور هستند. فكر میكنند
هرچه مسجد منارش درازتر باشد مهمتر است. هرچه گنبدش بزرگ باشد.
آیت الله مشكینی رساله نوشت. آیت الله مشكینی هم وزن مراجع موجود بود،
رساله هم نوشت. وقتی رفت چاپ كند، گفت: رساله را كارخانه مقوا بدهید.
دیگران رساله نوشتند، دیگر من چرا بنویسم؟ ببینید خیلی مهم است. یك كسی
هشتاد سال زحمت بكشد، هفتاد سال زحمت بكشد، عصارهی عمرش را بگوید چون
دیگران هستند، لازم نیست. كتاب مرا چاپ نكنید. این خیلی مهم است. خود حضرت
امام اجازه نداد رسالهاش را چاپ كنند.
خدا رحمت كند یكی از علمای تهران آقای سروش، ایشان رفت رساله امام را با
پول خودش چاپ كرد. اینها خیلی مقام است. آدم هم هست كه اگر یك كلمه از او
نقل كنی، میگوید: باید اسم مرا ببری چون من این را گفتم.
حجت الاسلام قرائتی در ادامه سخنانشان در برنامه "درسهایی از قرآن" که این
هفته از تلویزیون پخش شد" گفت: در مكه یك بزرگواری یك حرفی به من زد خوشم
آمد، حرفش هم این بود. گفت كه سورهی كوثر كلماتش هیچ جای قرآن نیست.
مثلاً «انا اعطینا» هیچ جای قرآن نیست. كلمه «كوثر» هیچ جای قرآن نیست.
«فَصَلِّ لِرَبِّك» هیچ جای قرآن نیست. «وَ انْحَر» هیچ جای قرآن نیست.
«شَان» هیچ جای قرآن نیست. «الْأَبْتر» هم هیچ جای قرآن نیست. میگفت این
سوره كه برای حضرت فاطمه هست، فاطمه یعنی زنی كه هیچ جای دیگر پیدا
نمیشود. یعنی زن استثنایی، چون این سوره برای فاطمه است، و فاطمه زنی
استثنایی است، كلمات این سوره هم كلمات استثنایی است. یعنی هیچ جای دیگر
قرآن نیست.
من این را خوشم آمد در تلویزیون گفتم. آن آقای بزرگوار مرا دید گفت: آقای
قرائتی من پای تلویزیون نشسته بودم، دیدم كه تو حرف مرا نقل كردی. خوب
باید بگویی این را از چه كسی یاد گرفتم. من گفتم برای من نیست. این مقدار
حق است، این از من نیست. ولی او قانع نبود. میگفت غیر از اینكه میگویی،
باید اسم مرا هم ببری...
آدم هست كه اگر یك سطل زباله را وقف كند، مینویسد بانی سطل زباله محسن
قرائتی است. بر پدر و مادر كسی كه ته سیگار بیاندازد لعنت! آدم هست تا
اسمش را نگویی همهی روحش میخارد. تا نخارانی آرام نمیگیرد. اصلاً گاهی
ممكن است بیست دقیقه مینشیند نگاه میكند ببیند اسمش را بردی یا نبردی؟
میرود فاتحه بخواند، بابا یك مرحومی مرده بنشین فاتحه بخوان. به جای
اینكه یاد مرگ میافتد، یاد خودش بیافتد، فردا ممكن است فاتحه تو باشد،
نگاه میكند چه كسی آمد، كجا نشست، چه كسی بلند شد؟ چند دقیقه نشست؟ بعد
میآید نقل میكند. میگوید: فلانی ساعت شش آمد، 06:07 دقیقه رفت. فلانی
ساعت شش آمد تا ساعت 06:11 دقیقه نشست. یك محاسباتی میكنند كه...
خدایا در جامعه بزرگم میكنی، «فِی النَّاس... عِنْدَ نَفْسِی» دانشجوهای
ما باید ادبشان بیشتر از دبیرستانیها باشد نسبت به معلم. دبیرستانیها
باید ادبشان بیشتر از راهنماییها باشد. الآن اینطور است؟ راهنماییها
ادبشان به معلم بیشتر است یا دبیرستانیها؟ دبیرستانیها بیشتر است یا
دانشجوها؟ امام سجاد میگوید: خدایا هرچه باسوادتر شدم ادب و تواضع مرا
بیشتر كن. اگر اینطور است الحمدلله! اگر اینطور نیست معلوم میشود، خط ما
فرهنگ ما فرهنگ اسلامی نیست.