تحقیقاتی که در مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام شده، نشان داده است که نباید شعار دو بچه کافی است کنار گذاشته شود و تئوری افزایش جمعیت در ایران با محاسبات دقیق علمی رد شده است از طرفی هم جدیدا عنوان می شود که نباید به سمت سیاست کاهش جمعیت برویم . به همین منظور گفت وگویی را با شهلا کاظمی پور معاون پژوهشی مرکز جمعیتشناسی آسیا و اقیانوسیه انجام داده ایم. وی معتقد است که باروری در ایران خیلی پایین است و میانگین تعداد فرزندان 2 تاست و این کاهش برای همه است. این روند درگذشته به این شکل بود که یک خانواده کم سواد 8 بچه داشت و خانواده باسواد 3 یا 4 فرزند. اما الان برای همه پایین آمده است؛ در نتیجه ساختار طبقاتی جامعه ما خیلی عوض نمیشود.
برای ورود به بحث، بفرمایید که اکنون ساختار جمعیت کشورمان چگونه است؟
در مطالعات جمعیتی معمولا جمعیتها را به چند گروه تقسیم میکنند. جمعیت را ابتدای امر از نظر ساختمان جنسی و سنی یعنی تعادل میان زن و مرد و توزیع سنی مطالعه میکنند. در بیشتر جوامع تعادل میان زن و مرد وجود دارد، چون در بدو تولد در مقابل هر 205 نوزادی که متولد میشوند 105 نوزاد پسر است و 100 نوزاد دختر؛ البته میانگین این رقم در تمام جهان فرق زیادی ندارد، اما ممکن است در یک نقطه خاص یا در یک سال بخصوص دختر یا پسر بیشتر به دنیا بیاید، اما در میانگین کل این نسبت وجود دارد.
حالا هر چقدر هم به سمت سالخوردگی میرویم مرگ و میر نوزادان پسر یا مردان براثر سوانح ناشی از کار بیش از زنان است، در نتیجه نسبت جنسی به مرور به 100 میرسد یا در سالخوردگی حتی مثلا ما در کشورهای پیشرفته در مطالعه نسبت جنسی به رقم 84 هم بر میخوریم، چون هر چه قدر جامعه سالخوردهتر میشود میانگین مرگ و میر مردان بیش از زنان میشود، یعنی امید به زندگی مردان کمتر از زنان است بنابر این، این از نظر ساختمان سنی است که مطالعه خاصی را میطلبد و خیلی هم دقیق است، اما از نظر ساختمان سنی، جمعیت به 3 گروه تقسیم میشوند: کشورهایی که جمعیت جوان دارند یعنی باروری آنان بالاست، قاعده هرم سنیشان وسیع است و هر چه به سمت سالخوردگی میروند مرگومیر بالاست.
معمولا در جامعهای که موالیدش بالاست مرگ و میرش هم بالاست. هرم سنی قاعدهاش وسیع است اما برخی کشورها بینابین هستند، یعنی موالیدشان را دارند کم میکنند، اما هنوز به آن کاهش بالا نرسیدهاند. مرگومیرشان هم در حال کم شدن است و هرم سنیشان در حد متوسط است، اما هنوز مثلثی شکل است و برخی جوامع هستند که جمعیت سالخورده دارند مثل انگلیس، فرانسه، آلمان که این مراحل را در سدههای قبل طی کردهاند، مثلا جمعیت آنها در قرن هجدهم مثل کشورهای آفریقایی بود، در قرن نوزدهم مثل کشور ما بود و الان جمعیت سالخورده دارند.
تنها کشوری که این مراحل را خیلی سریع طی کرده، ژاپن است. ژاپن توانسته است این مرحله را در عرض 4030 سال طی بکند. کشور ما هم از نظر ساختمان سنی جمعیت در مرحلهگذار است، یعنی از مرحله قاعده وسیع هرم به مرحله وسط رسیده و در دو دهه آینده مرحله وسط را هم طی میکند.
آیا این عقیده که تعداد پسر های مجرد ما کمتر از دختران است و به عبارتی ما با کمبود پسر مواجه شدهایم درست است؟
ما به طور کلی اگر از نظر جنسی در تمام سرشماریها نگاه کنیم تعداد مردان سرشماری شده بیش از زنان سرشماری شده است. حالا اگر بگوییم کم شماری وجود دارد نمیتواند آنقدر باشد. اگر تمام سر شماریها را نگاه کنید مثلا در همین سرشماری اخیر که 70 میلیون جمعیت شمارش شده است 34 میلیون و خردهای زن است و 35 میلیون و خردهای مرد، بنابر این در تمام مقاطع مردها از زنان بیشترند.
حتی در بدو تولد نیز مردان از زنان بیشترند، اما این شبهه وجود دارد که وقتی ما تعداد دختران در معرض ازدواج را با تعداد پسران ازدواج نکرده و در معرض ازدواج مقایسه میکنیم میبینیم دختران بیشترند چرا؟ برای اینکه دختران در معرض ازدواج را مثلا از 15 سال به بالا میگیریم، اما پسران در معرض ازدواج را20 سال به بالا. این به خاطر چنین تفاوتی است یعنی به علت اینکه قاعده هرم وسیع است قطعا جمعیتی که در گروه سنی 15 تا 20 سال قرار دارد بیشتر است تا جمعیتی که در گروه سنی 35 تا 40 سال قرار دارد.
بنابراین اگر سن در معرض ازدواج قرار گرفتن دختران را هم 20 سال در نظر بگیریم مشکل حل میشود؟
بله. اصلا دختران کمتر هم میشوند. یعنی با افزایش سن ازدواج دختران که خود خواسته هم است یعنی دختران ما سعی میکنند تحصیل کنند پس خود به خود سن ازدواجشان بالا میرود، اما سن ازدواج مردان در تمام سالهایی که ما سرشماری کرده ایم میانگین آن 26 سال است یعنی نرم جامعه ما در مورد مردان عوض نشده اما در مورد دختران سن ازدواج در حال بالا رفتن است. اوایل سال 1355 و قبل از انقلاب میانگین سن ازدواج دختران ما 5/19 سال بود در صورتی که الان 5/ 23 شده است یعنی 4 سال اضافه شده است.
شما مدتی قبل بحثی در مورد توسعه فرهنگی در تحول باروری در ایران مطرح کردهاید. آیا این میتواند در ساختار جمعیت ایران تاثیرگذار باشد؟
بله ساختار جمعیت دقیقا متاثر از همین پدیده است. ساختمان سنی جمعیت ایران به دلیل کاهش باروری در حال متحول شدن است و از جمعیت خیلی جوان به سمت جمعیت میانسال میرود و بعد از 20 یا 25 سال دیگر ممکن است جمعیتی سالخورده داشته باشیم.
هرم جمعیت ما الان چه شکلی است؟
هرم سنی جمعیت ما به صورت یک قطره آب است که از بالا میآید و باریک است و در وسط متورم میشود و قاعده آن در حال جمع شدن است.
آیا تاکنون در مورد هرم هوشی کشور مطالعه ای شده است. گفته میشود از آنجا که نخبگان ما کمتر بچهدار میشوند و اقشار عادی هنوز باروری بالایی دارند، پس از چند سال هرم هوشی ما متحول خواهد شد؟
این پدیده در کشورهای دیگر هم مطرح است، اما طبق بررسیهایی که ما انجام دادهایم، باروری در ایران خیلی پایین است و میانگین تعداد فرزندان 2 تاست و این کاهش برای همه است. این روند درگذشته به این شکل بود که یک خانواده کم سواد 8 بچه داشت و خانواده باسواد 3 یا 4 فرزند. اما الان برای همه پایین آمده است؛ در نتیجه ساختار طبقاتی جامعه ما خیلی عوض نمیشود.
یعنی این تعادل برقرار خواهد ماند؟
میزان فقر با توجه به موالید کمتر میشود. خانوادهای که 8 فرزند داشت، فقرش خیلی بیشتر از خانوادهای است که الان مثلا تعداد فرزندش را به چهارتا رسانده است. البته در این میان نظارت هم لازم است. در استانهای مختلف هم وقتی ما مطالعه میکنیم، در بیشتر موارد میزان باروری پایین آمده است. آمار نشان میدهد میزان موالید در نقاط روستایی از نقاط شهری کمتر شده است. وزارت بهداشت امکانات پیشگیری از بارداری را در روستاها رایگان در اختیار افراد قرار میدهد. در شهرها خانه بهداشت نیست و مراجعه کمتر است،اما در روستا همه تحت پوشش قرار دارند و پرونده دارند.
نقش مهاجرت در این میان چگونه است؟ مثلا روستاییانی که به شهر میآیند، فرهنگ باروریشان را تغییر میدهند؟
بله، این اصلا یک تئوری است که مهاجرت باعث میشود که میزان باروری کنترل شود. البته ممکن است در 10 سال نخست تحت تاثیر ساختار فرهنگی جامعه مبدا باشد، اما معمولا وقتی در جامعه مقصد قرار میگیرند، سعی میکنند به نقطه توسعه یافتهتری نسبت به مبدا بروند، پس مهاجرت باعث میشود باروری پایین بیاید.