به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از شیعه آنلاین، حدود دو ماه پیش انتخابات پارلمانی بحرین برگزار شد. از بیش از یک سال پیش نیروهای امنیتی و دولتی بحرین شیعیان این کشور را زیر فشار قرار داده و بسیاری از آنان را به بهانه های مختلف بازداشت و مورد بدترین شکنجه ها قرار می دادند.
شکنجه این شیعیان توسط نیروهای امنیتی و دولتی بحرین به ضرب و شتم محدود نمی شد بلکه برخی تجاوزات جنسی و دیگر انواع شکنجه های وحشیانه و ضدانسانی نیز در زندان های بحرین علیه پیروان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) اعمال می شد.
چندی پیش در سه خبر تحت عنوان "تجاوز جنسي به شيعيان بحرين در زندان"، "تصاویر شکنجه کودکان شیعه در بحرین" و "تصاویر جدید شکنجه شیعیان در بحرین" تصاویر بخشی از این جنایات را منتشر کردیم. تصاویر موجود در این گزارش نیز گوشه ای دیگر از این جنایات را فاش می کند.
در همین حال "جنبش احرار بحرین" در جدید ترین بیانیه خود پرده از برخی اتفاقات اخیر رخ داده علیه شیعیان در بحرین برداشته است. متن کامل این بیانیه به شرح ذیل است:
آیا نظام پادشاهي دوست مردم بحرين است يا دشمن آنان؟ اگر خاندان پادشاهي دوستان مردم بحرين هستند، مصداق هاي اين دوستي کدام است؟ و اگر عکس اين است، مصداق هاي دشمني کدام اند؟ مي توان گفت که اثبات دوستي خاندان پادشاهي با مردم بحرين دشوار است. چرا که هيچ گونه تعامل اجتماعي، ازدواج و زندگي مشترکي ميان آن ها وجود ندارد، همانگونه که روابط حسنه فکري و يا سياسي هم وجود ندارد و تفاوت هاي زيادي در اولويت هاي زندگي و نگراني ها و دوستي هاي اين دو ديده مي شود در نتيجه اطلاق صفت دوستي درست به نظر نمي رسد. خاندان پادشاهي در مناطق جداگانه اي نسبت به مردم بحرين زندگي مي کنند. و مردم بحرين به خصوص شيعيان حتي حق ندارند تا در منطقه "رفاع" که خاندان پادشاهي در آن زندگي مي کنند زميني داشته باشند.
هيچ ازدواجي بين خاندان پادشاهي و مردم بومي بحرين (چه شيعه، چه سني) رخ نمي دهد و هرکس با زني بحريني ازداج کند لقب "شيخ" از او برداشته مي شود. همانگونه که وقتي مرحوم شيخ محمد بن عبد الرحمن آل خليفه (برادر عطية الله و عموي شکنجه دهنده ي معروف، عبد العزيز عطية الله و رئيس پرونده ي اعطاي تابعيت، احمد عطية الله) به مذهب شيعه گرويد از کار در اداره هاي رسمي منع شد و در منطقه "مرخ" زندگي کرد تا درگذشت. پادشاهان بحرين دوستاني غير از مردم بحرين دارند. که آمريکايي و اسراييلي هستند و دشمنان آزادي خواهاني چون حزب الله و مقاومت فلسطين به خصوص حماس، و دشمنان ايران هستند (همانگونه که اسناد ويکيليکس افشا کرد). -تلاش هاي اين ديکتاتور عليه ايران هنگامي که آمريکايي ها خواستار سرعت در حمله به برنامه ي هسته اي ايران را داشتند و معتقد بودند که حمله خطر کمتري نسبت به استمرار اين برنامه دارد.- درحاليکه مردم بحرين با مردم مسلمان ديگر همفکر و همدرد هستند و با حمله ي نظامي به ايران مخالف مي باشند.
بنابراين با توجه به آنچه گفته شد در سياست ها ي پادشاهي مصاديقي از دوستي وجود ندارد.بلکه مصاديق زيادي بر وجود دشمني ديده مي شود. درخواست برکناري مخالفان پادشاه جرم سياسي به حساب مي آيد که اين امر بر اين مسئله تاکيد دارد که آنها مردم بومي (چه سني و چه شيعه) را نمي توانند تحمل کنند و به مراوده با خارجي هايي که به آنان وفادار هستند ادامه مي دهند وبه خارجي هاي وفادار به نظام پادشاهي تابعيت بحرين مي دهند و مي گويند: خاندان پادشاهي مردم بحرين هستندو آنکه نسبت به آنان وفادار باشد نسبت به مردم بحرين وفادار است و آنکه به آنان دشمني ورزد به مردم بحرين دشمني ورزيده است و اين به معناي اين است که اکثريت قريب به اتفاق مردم با توجه به اين معيار، دشمنان بحرين هستند چراکه آنان اين پادشاهان اشغالگر را دوست ندارند.
دلايلي هم بر اثبات دشمني پادشاهان با مردم بحرين وجود دارد از جمله تلاش هاي غير انساني آنها در حق مردم بحرين، از قبيل اشغال زمين هاي آنها (هيچ روستايي وجود ندارد که قسمتي از زمين هاي آن متعلق به رئيس وزرا يا يکي از دست نشانده هاي حکومت پادشاهي نباشد)، دستگيري و اذيت و آزار مردم بحرين، محروم کردن آنها از مسئوليت هاي شايسته، ياري گرفتن از خارجي ها عليه آنان (در زمينه ي امنيت، اذيت و آزار، در قالب شرکت هاي تبليغات، روابط عمومي و حکومت هاي خارجي)، تصدي کينه جويانه ي باورها و احساسات مردم بحرين (اين امردر چهار سال گذشته بارها تکرار شد با فحش دادن به فقها از جمله آيت الله سيستاني، امام خميني و آيت الله خامنئي و شيخ عيسي قاسم). آوردن ده ها هزار مزدور از منطقه هاي بيزار از مردم بحرين براي سلطه عليه آنان. تلاش مداوم براي سلطه بر مساجد و مؤسسه هاي خيريه مانند صندوق هاي خيريه و غيره. اين ها نشانگر چيست؟ ضرب و شتم شديد زندانيان از سوي اين دشمنان وحشي و شوک هاي الکتريکي با برق و آويز کردن از دست و پا و تهديد به تجاوز جنسي و محروم کردن آنان از خواب آرام و ايجاد فشارهاي روحي مداوم، منع آنان از رفتن به حمام، منع ملاقات و اجبار براي پذيرش وکلاي انتخابي از سوي پادشاهان اشغالگر.
اين روزها يکي ديگر از جرم هايي که انجام مي شود خون گيري از زندانيان به بهانه ي معاينه ي پزشکي و استفاده از يک سوزن براي همه ي بازداشتي ها است. آيا اين کار سبب انتشار بيماري ها نمي شود؟ آيا کسي که اين کارها را مي کند، دشمن نيست؟ پليس در کشور هاي دموکرات کار خودش را انجام مي دهد و با شهروندان قانوني و خارج از چارچوب احساسات برخورد مي کند و با شهرونداني که عليه حکومت به اعتراض مي پردازند مشکل شخصي ندارند. اما در بحرين گروه حاکم با مردم بحرين از روي دشمني ونفرت رفتار مي کنند.
محمد حسن جواد، يک شهروند سالخورده ي بحريني چه کرده بود که بايد با بدترين وسايل شکنجه مي شد و در زندان انفرادي مي افتاد؟ چرا بايد کودکان را بربايند و تا حد مرگ شکنجه دهند، اين اتفاق ده ها بار رخ داده است که آخرين دفعه ي آن کودکاني از "سنابس" بودند (حسين جميل طاهر سميع، عبدالله مخوضر دو کودکي که دو روز کامل ربوده شده بودند و بسيار شکنجه شدند) چرا عينک و عصاي زنداني هاي مسن را از آنان مي گيرند؟ آيا اين چيزي جز نفرت و دشمني نيست يا حکم قانون است؟ چرا محاسن علماي ديني زده مي شود و آنان را مجبور به خوردن روزه شان در ماه مبارک رمضان مي کنند؟ اگر اين ها دشمني و نفرت و بغض و کينه نيست پس معناي دشمني چيست؟ اين رفتار ها رخ مي دهد چراکه پادشاهان خود را در همکاري با مردم بحرين نمي بينند، بلکه احساس دشمني با اين مردم و اين سرزمين در آنها رشد کرده تا جاييکه اساس سياست ها و برخوردهايشان را تشکيل مي دهد. بنابراين آنان اشغالگر و کينه توز هستند نه حاکم..
دوباره با سرافرازي و افتخار، با قدرداني از قهرماني اسيران محکم مي ايستیم و وکيلاني شايسته که به اين امر پي برده اند که محاکمه ي قهرمانان کاري درست و براساس قانون يا اعلاميه جهاني حقوق بشر نيست، محاکمه هايي که حکم آن ها از پيش تعيين شده چرا که قاضي به دفاع وکيلان گوش نمي دهد و دفاعيات وکلا و اعترافات زندانيان يا اعتراض هايشان به شکنجه ها جايي ثبت نمي شود، را براي دفاع از اين اسيران قرار مي دهيم.
قاضي که نماينده ي پادشاه است در جرم شکنجه سهيم است، قاضي که حکمي را مي دهد که پيش از محاکمه از سوي ديوان حاکم اعلام شده است. اين بدترين شکل ظلم است، بدترين حالت کينه توزي است و بي مانند ترين نمونه ي دشمني در حق هر بحريني است. ما تنها به خداوند پناه مي بريم و از او مي خواهيم که مارا در برابر پادشاه حمايت کند و به ما اين قدرت را بدهد که با او مانند خودش برخورد کنيم.
اين بار به آنان اجازه نمي دهيم که جرم هايشان را ادامه دهند، با ياري خداوند و با ايمان و صبر و شکيبايي و شجاعت و آگاهي و اخلاص و راستي، همراه با خدا و مردم و هموطنان به نقشه هايشان پي مي بريم ودر اين راه اميدواريم که حقيقت دشمني پادشاهي براي هر بحريني آشکار شود تا با اين نظام به گونه اي برخورد کنند که دشمن است و نه دوست.
خداوند شهداي صالح مارا بيامرزد و به آنان علو درجات عنايت فرمايد و اسيران ما را از بند اسارت رهايي گرداند.
جنبش احرار بحرين
24 دسامبر 2010
