به گزارش«شیعه نیوز»به نقل از مهر، در پیام آیتالله جعفر سبحانی آمده است: تصدیع میدهد: برگزاری سومین همایش سالانه «عرصهها و روشهای حدیث پژوهی» در مشهد مقدس، مایه سرور و شادمانی است. این نوع همایشها روشنگر تاریخ حدیث شیعه و رجال جرح و تعدیل آن است. حدیثی که شیعه در تدوین آن بر همگان پیشی گرفته و از قرن نخست به بعد به نگارش آن همّت گماشته است. در این پیام کوتاه، تاریخچه تهمتی را یادآور میشوم که هر چه زمان میگذرد، فربهتر و پررنگتر میشود.
«ابن خاضبه» محدّث بغدادی متوفای 489 میگوید یکی از مزایای امت اسلامی این است که احادیث دینی خود را با سند نقل می کنند.(1) او در این گفتار بین فرق اسلامی، فرقی نگذاشته و به همه به یکسان نگریسته است ولی آن گاه که نوبت به ابن تیمیه رسید، او بذر تهمت را پاشید و چنین گفت:«إسناد»، از ویژگیهای امت اسلامی است، و این ویژگی در میان اهل سنت بیشتر است ولی رافضیان عنایت کمتری به آن دارند.(2)
او در این گفتار، نیمه انصافی به خرج داده و نقل حدیث با سند را برای اهل سنت، احتکار نکرده و به تعبیر او برای رافضیان نیز سهم کمی قائل شده است.
پس از چند قرن، نوبت به نویسنده معاصر آقای مرعشلی رسید. او گام فراتر نهاد و آن را دربست در انحصار اهل سنت دانست و هرگز برای رافضیان که از نظر او اهل بدعت هستند، کوچکترین سهمی قائل نشده است.(3)
در قسمت دیگر پیام آمده است: پس از اندی نوبت به نویسنده دیگری به نام دکتر عبدالرحمن الصالح محمود رسید. او در مقدمه خود بر کتاب «مصادر التلقّی و الاصولُ الاستدلال العقلیة عند الامامیة الاثنی عشریة»، نگارش ایمان صالح اَلعَلوانی فارغ التحصیل دانشگاه امّ القری چنین نوشت: «رافضیان، «أسناد» وعلم رجال را در قرن چهارم و پنجم برای احادیث خود، جعل کردند، زیرا آنگاه که دیدند اهل سنت روایات خود را با سند ذکر میکنند آنان نیز چنین کردند. بنابراین ابن تیمیه سهم مختصری برای امامیه قائل شده، مرعشلی همان سهم را نیز منکر شده است و سومی گام فراتر نهاده و عالمان و فقیهان شیعه را جاعلان اسناد و جرح و تعدیل معرفی کرده است.
آنان تصور میکنند که شیعه از عصر امیرمؤمنان (سلام الله علیه)تا به امروز یک جمعیت سرّی و پنهانی بودهاند و در مجامع علمی جهان، حضوری نداشتهاند و پیوسته پنهان کاری میکردند و اساتید را برای احادیث جعل کرده و بدون سند و دلیل به جرح و تعدیل پرداختهاند.
در قسمت دیگر پیام تصریح شده است: اهل تحقیق به خوبی میدانند پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و اله) که نگارش و نقل حدیث از طرف خلفا ممنوع شد و این ممنوعیت تا سال 143 به قوّت خود باقی بود، شیعه به پیروی از امیرمؤمنان و فرزندان او که احادیث رسول خدا را نوشته بودند، دست به نگارش حدیث و تاریخ زده و نخستین آثار شیعی در حدیث، در قرن نخست پدید آمد که از آن جمله میتوان ابورافع و فرزندان او عبیدالله بن ابی رافع و علی بن ابی رافع را نام برد که شیخ نجاشی آثار آنها را در رجال خود آورده است و همگان از صحابه و تابعان بودند.(4)
آیت الله سبحانی در قسمت دیگر پیام خود آورده است: به سمع عزیزان میرسانم که اینجانب، نامه مفصلی به جناب دکتر عبدالرحمان الصالح المحمود نوشتم و پس از یک رشته انتقادها یادآور شدم که ما وارث کتابهایی هستیم که به قلم علمای شیعه در قرن دوم و سوم با اسناد منظم به نگارش در آمده، و همگی به زیور چاپ آراسته شدهاند. چگونه میگوئید شیعه «اسناد» روایات را در قرن چهارم و پنجم جعل کرده است؟!
مانند کتابهای: وقعة صفین، نوشته نضربن مزاحم منقری، متوفای 212هجری، کتاب النوادر، نگارش احمد بن محمد بن عیسی، متوفای 254، کتاب الغارات، نگارش ثقفی، متوفای 283، تفسیر الحبری، نگارش حسین بن حکم کوفی، متوفای 286، کتاب المحاسن، نگارش برقی، متوفای 274، بصائر الدرجات، نگارش محمد بن حسن الصفار، متوفای 290، قرب الاسناد، نگارش عبدالله بن جعفر الحمیری، متوفای 301 و...
در بخش دیگر پیام تصریح شده است: آیا با وجود این کتابهای مملو از اسانید که در اواخر قرن دوم و قرن سوم نگارش یافته است، باز هم میفرمائید که شیعه اسانید را در قرن چهارم و پنجم جعل کرده است؟!
این تهمت ناروا سبب شد که اینجانب کتابی تحت عنوان «دور الشیعه فی الحدیث و الرجال نشأة و تطوّرا» تألیف کرده و نمونهای از آن نیز برای همایش ارسال میدارم. ان شاءالله مقالات ارائه شده در این همایشها راهگشای بیشتر برای کشف تاریخ حدیث شیعه و رجال آن خواهد بود.
قم، جعفر سبحانی 6/3/89