دو برادر که به بهانه آشنايي با خواستگار خواهرشان دختر جوان را به کوه برده بودند، در جنايتي هولناک وي را از پرتگاه پايين انداختند و سپس جسدش را به آتش کشيدند. دو متهم در حالي دستگير شدند که ادعا دارند خواهرشان باعث آبروريزي شان شده بود.
به گزارش اعتماد ، بهمن ماه سال گذشته چند روستايي در کوه هاي اطراف شهرستان سروستان از توابع استان فارس جسد نيمه سوخته دختري جوان را پيدا کردند و پليس شهر را در جريان اين ماجرا قرار دادند. ساعتي بعد کارآگاهان جنايي در محل کشف حادثه حاضر شدند و تجسس هاي خود را آغاز کردند.
جسد متوفي آنچنان سوخته بود که شناسايي هويت او مقدور نبود از اين رو جنازه براي انجام تحقيقات بيشتر به پزشکي قانوني منتقل شد و بررسي هاي کارآگاهان با بررسي صحنه حادثه ادامه يافت.
آثار بر جاي مانده در محل کشف جسد و همچنين سوختن پيکر مقتول نشان مي داد دختر جوان به احتمال زياد قرباني انتقام جويي شده است. چند روز بعد در شرايطي که تجسس ها پيشرفت محسوسي نداشت متخصصان پزشکي قانوني نظر خود را در خصوص علت مرگ متوفي اعلام کردند. اين گزارش حاکي از آن بود که دختر جوان از ارتفاع سقوط کرده و دچار ضربه مغزي شده است. مدتي بعد از اين ماجرا خانواده دختري 22ساله به نام گلرخ به پليس مراجعه کردند و گفتند از چند روز قبل فرزندشان ناپديد شده است.
پدر گلرخ به ماموران گفت؛ «چند روز قبل وقتي به خانه رفتم همسرم گفت دخترمان ساعتي قبل از منزل بيرون رفته است. تا شب هرچه صبر کرديم خبري از او نشد. در اين چند روز همه جا را دنبال گلرخ گشتيم اما نتوانستيم او را پيدا کنيم.» مشخصاتي که اين مرد از دخترش اعلام کرد تا حدودي به جسد کشف شده شباهت داشت. به همين دليل او به سردخانه پزشکي قانوني دعوت شد تا جنازه را از نزديک ببيند. پدر گلرخ با ديدن جسد نيمه سوخته در حالي که به سر و رويش مي کوبيد تاييد کرد جنازه متعلق به دختر جوانش است. با افشاي هويت مقتول بررسي هاي پليس وارد مرحله تازه يي شد.
در اين ميان پدر گلرخ نتوانست به شناسايي مظنونان پرونده کمکي کند اما بازجويي از دو پسر او به نام هاي اکبر و اصغر باعث شد فرضيه هاي جديدي مطرح شود. رفتار و اظهارات اين دو برادر براي کارآگاهان مرموز بود و همين موضوع باعث شد با بازداشت آنها فرضيه هاي جديد در خصوص جنايت خانوادگي با جديت بيشتري دنبال شود. اصغر و اکبر ابتدا منکر ايفاي هرگونه نقشي در قتل خواهرشان شدند اما با ادامه يافتن بازجويي هاي فني لب به بيان حقيقت گشودند و در اعترافاتي جزئيات هولناک قتل خواهرشان را شرح دادند.
آنها گفتند؛ «گلرخ دختر خوبي نبود و با رفتارش آبروي ما را در شهر برده بود. مدتي قبل او با پسري دوست شد و از خانه فرار کرد اما چند روز بعد پليس آنها را دستگير کرد. ما چند مرتبه با او صحبت کرديم و از وي خواستيم از اين کارهايش دست بردارد اما او به حرف هايمان بي اعتنايي مي کرد. به همين خاطر تصميم گرفتيم با کشتن او لکه ننگ را از پيشاني خانواده پاک کنيم. طبق نقشه مان از چند روز قبل با گلرخ صحبت کرديم و به او گفتيم يکي از دوستان مان به او علاقه دارد و از وي خواستگاري کرده است.
با اين حرف ها توانستيم او را راضي کنيم تا همراه ما براي ديدن خواستگارش به کوه هاي اطراف شهر بيايد. وقتي به يک پرتگاه که از قبل شناسايي کرده بوديم رسيديم، پيش از آنکه گلرخ بتواند عکس العملي نشان دهد دو نفري او را از بلندي به پايين پرت کرديم. چند لحظه طول کشيد تا او غلت زنان به انتهاي دره رسيد و وقتي ما بالاي سرش رسيديم ديگر نفس نمي کشيد. سپس براي آنکه او شناسايي نشود جنازه را به آتش کشيديم و در شرايطي که جسد شعله ور بود از آنجا فرار کرديم.»
پس از ثبت اين اعترافات به دستور بازپرس پرونده صحنه جنايت بازسازي و بعد از تطبيق گفته هاي متهمان با مختصات محل جنايت پرونده با صدور قرار مجرميت و کيفرخواست به شعبه چهارم دادگاه کيفري استان فارس ارسال شد.
در جلسه رسيدگي به اين جنايت خانوادگي نخست نماينده دادستان در جايگاه حاضر شد و به قرائت کيفرخواست پرداخت. او گفت؛ «محتويات پرونده و همچنين اعترافات بي پرده دو متهم نشان مي دهد آنان به طرز فجيعي خواهرشان را به قتل رسانده اند. پيش از آغاز محاکمه اولياي دم از خونخواهي گذشت کردند به همين دليل با توجه به منتفي شدن قصاص براي متهمان از جنبه عمومي جرم خواستار کيفر هستم.»
سپس اصغر و اکبر در اظهاراتي کوتاه به دفاع از خود پرداختند و بار ديگر وقايع روز حادثه را شرح دادند. به دنبال اين اظهارات هيات قضات وارد شور شدند و اعلام کردند به زودي نظر نهايي خود را اعلام خواهند کرد.