به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از فارس، در بخش اول اين گزارش وضعيت شيعيان پاراچنار از سالهاي 1960 تا سال 2000 و در دولتهاي ضياء الحق، بينظير بوتو و نوازشريف و اوايل دوره پرويز مشرف مورد بررسي قرار گرفت و با برخي از رنجها و مشكلات آنها آشنا شديم.
در بخش دوم و پاياني اين گزارش سعي داريم تا درگيريها و حملات انتحاري خونين عليه آنها را در سالهاي 2007 تاكنون مورد بررسي قرار داده و دستهاي پشت پرده آمريكا و برخي حاميان منطقهاي وهابيها و طالبان پاكستان در طراحي و اجراي استراتژي كوچاندن شيعيان از منطقه استراتژيك پاراچنار به ايالت پنجاب و ديگر شهرهاي ايالت سرحد را بيان كنيم.
آنچه در پي ميآيد، بخش دوم و پاياني گزارش مظلوميت شيعيان پاراچنار از ضياء الحق تا زرداري است كه به بررسي حملات انتحاري عليه شيعيان، حمله خونين سال 2007 به شيعيان، نگاه مبهم و دوگانه دولت پاكستان به اين حوادث، محاصره شهر پاراچنار و آخرين وضعيت اين منطقه پرداخته است.
* آغاز حمله انتحاري به شيعيان در دوره مشرف
درگيريها در پاراچنار در دوره "پرويز مشرف " رئيس جمهور سابق پاكستان شدت بيشتري به خود گرفت و تمامي مناطق قبايلي شمال غرب اين كشور بي ثبات و ناامن شد، در واقع با روي كار آمدن مشرف درگيري عليه شيعيان شدت بيشتري به خود گرفت.
قبل از مشرف اگر قرار بود كه به شيعيان حمله كنند، حداقل يك يا دو نفر را مي كشتند و يا حداكثر يك بمبي در مسجد منفجر ميكردند اما در دوره پرويز مشرف عمليات انتحاري عليه شيعيان در مناطق قبايلي پاراچنار شروع شد و بعد جديدتري به خود گرفت و درگيري عليه شيعيان به شهرهاي كويته، كراچي، هنگو، پيشاور، ديره اسماعيل خان نيز كشيده شد.
در آن دوره حكومت ايالتي سرحد در دست جمعيت علماي اسلام و شخص "فضل الرحمن " بود، فضل الرحمن پرورش دهنده طالبان پاكستان بود و در دوره مشرف به مدت چهار سال حكومت ايالت سرحد را در دست داشت و طالبان را در اين ايالت و بلوچستان ساماندهي كرد و امكانات گستردهاي را در اختيار آنها قرار داد.
دولت پاكستان، آمريكا و عربستان از اين فرد وهابي حمايت مي كردند و بدين ترتيب طالبان با حمايت مشرف و عامل وي در ايالت سرحد كه فضل الرحمن نام داشت، در اين منطقه رشد كرد.
در سال 2007 فرماندار مناطق قبايلي پاراچنار قبل از استعفا ظي سخناني در جمع مردم اعلام كرد كه "نقشه پاراچنار در سال 2007 تغيير خواهد كرد. " يعني از قبل برنامه ريزي كرده بودند كه سال 2007 پاراچنار بدست آنها خواهد افتاد و شيعيان نيز در ديگر مناطق كوچانده خواهند شد، حتي دو سال قبل از درگيري شديد در اين شهر، سفير آمريكا وارد پاراچنار شد و به منطقه "تري منگل " در نزديكيهاي مرز افغانستان رفت و پس از آن درگيريها شديدتر شد.
در واقع دولت آمريكا و دولت مشرف در برنامههاي مختلف با فضل الرحمن رهبر طالبان در پاكستان هماهنگ بودند، به عبارت ديگر هر چند به ظاهر خود را مخالف طالبان جلوه مي دهند اما با آزاد گذاشتن و تشويق آنها براي حمله به شيعيان در مناطق قبايلي ايالت سرحد و پاراچنار به نوعي با آنها هماهنگ هستند.
* شعار عليه مقدسات شيعه در روز ميلاد پيامبر اكرم(ص) و سكوت دولت
در سال 2007 يك ماه پس از اظهارات فرماندار پاراچنار مبني بر تغيير نقشه پاراچنار، اين منطقه دچار سيل شد و "علي محمد جان اورگزئي "حكمران ايالات در بين مردم حاضر شد و وقتي از وي تقاضاي كمك كردند، در جواب مردم گفت كه سيلي بدتر از اين در انتظار پاراچنار است.
پس از آن مناطق مختلف پاراچنار نا امن شد و از آوريل سال 2007 (ارديبهشت ماه 86) اين درگيريها آغاز شد. تندروها و وهابي ها در اين منطقه با شيطنت دولت راهپيماهايي را آغاز كردند كه با ميلاد حضرت محمد پيامبر اكرم (ص) مخالف بودند. اين افراد ديوبنديه بودند و خود را از سنيهاي حنفيه معرفي ميكردند.
البته در اوايل سال 2007 پاراچنار منطقه عبور طالبان از پاكستان به افغانستان هم به شمار ميرفت و آنها از منطقه "چپري " تا منطقه "كُرُم " طول مناطق پاراچنار را طي مي كردند و وارد افغانستان مي شدند، سران قبايل پاراچنار در جلسهاي با حضور نماينده ناتو، افغانستان و پاكستان اعلام كرده بودند كه به هيچ وجه اجازه عبور كاروانهاي طالبان به سمت افغانستان را نخواهند داد و دولت ايالت سرحد نيز در قبال عبور طالبان از اين منطقه هيچ مسئوليتي را قبول نميكرد و از شيعيان حمايت نميكرد و دولت مشرف اعلام مي كرد كه ما هيچ كاري نمي توانيم بكنيم و با سكوت خود به گسترش نا امني در اين مناطق كمك كرد.
اين امر اساس درگيريهاي سال 2007 پاراچنار شد كه وهابيون و طالبان در تظاهراتي عليه مقدسات شيعه شعار دادند. « مرده باد شجاعت حسين، زنده باد يزيديت، شجاعت حسين مرده باد يزيديت زنده باد » از جمله شعارهاي آنها بود.
شيعيان در واكنش به اين اقدام با مراجعه به نماينده سياسي دولت خواستار توقف اين اقدام و دستگيري عاملين اين ماجرا شدند اما آنها دستگير نشدند و حتي انجمن حسيني پاراچنار با اعتراض از دولت خواست تا 17 ربيع الاول موضع خود را اعلام كند و به شيعيان جواب دهند كه واكنش دولت مشرف در اين خصوص منفي بود و هيچ برخوردي با مسببين صورت نگرفت.
در روز 17 ربيع الاول آوريل 2007 همه شيعيان و اهل تسنن از مناطق مختلف در حسينيه مركزي شهر پاراچنار جمع شده بودند، اهل تسنن يك مفتي از كراچي براي سخنراني در اين مراسم باشكوه دعوت كرده بودند و ماجرا از آنجا آغاز شد كه اين مفتي در سخنان خود اعلام كرد كه «يزيديت زنده باد حسينيت مرده باد» و پس از اين شعار عدهاي از جوانان غيور كه تحمل اين سخنان برايشان سخت بود، حسينه را ترك كردند و به بيرون رفتند.
اين افراد به محض اينكه به صحن بيروني حسينيه رسيدند، همگي بدست وهابيهايي كه از قبل خود را آماده كرده بودند گلوله باران شدند، و پس از آن درگيري ها آغاز شد. شخصي بنام "عيد نظر " كه رهبري اين جريان افراطي را بر عهده داشت، در اين درگيري ها زخمي شد اما با بالگرد ارتش به كراچي منقل شد اين درحالي بود كه دولت مشرف اعلام ميكرد ما عاملين اصلي اين جريان را دستگير كردهايم.
شيعيان در اين ماجرا نيز با هوشياري عمل ميكردند چون به توطئه آنها آگاه بودند، قبل از اين درگيري حدود يكسال و نيم پاراچنار در محاصره بود. در اين درگيري ها 63 تن از شيعيان شهيد شدند و پس از آن نيز راههاي منتهي به شهر مسدود بود و درگيريهاي پراكنده وجود داشت.
* درگيريهاي 15 و 16 نوامبر 2007 و شهادت 87 شيعه // ذبح دو تن از شيعيان برجسته با نام جهاد
درگيري شديد بعدي منطقه پاراچنار در 16 نوامبر 2007 از طرف وهابيون شروع شد و در اين مدت 4 اتفاق مهم در اين منطقه رخ داد.
1- وهابيون در منطقه هنگو سه نفر از افراد پليس كه شيعه بودند را زير ماشين گرفتند و كشتند.
2- يكي از شيعيان برجسته پاراچنار بنام "لايق حسين " را در وزيرستان به طور فجيعي سر بريدند و فيلمي تهيه كردند كه ما بنام جنگ عليه شيعه اين كار ميكرديم.
3- در اقدام بعدي "سيد امجد " را در منطقه دو آبه سربريدند و شهيد كردند.
4 - اتفاق چهارم در ماه آگوست بود كه در يك عمليات انتحاري در پاراچنار 12 تن از شيعيان به شهادت رسيدند.
به دنبال اين مسائل در 15 نوامبر يك درگيري بين نيروهاي طالبان و وهابيها در پاراچنار اتفاق افتاد كه چند نفر از آنها زخمي شدند و اين مسئله را به شيعيان نسبت دادند. روز بعد در 16 نوامبر مجدداً جنگ و درگيري با شيعيان شدت يافت و به كل منطقه قبايلي پاراچنار سرايت كرد و در اين درگيريها هم 75 تن از شيعيان شهيد و بيش از صدها نفر نيز زخمي شدند.
* حمله انتحاري فوريه 2007 و شهادت 60 شيعه // شدت يافتن محاصره پاراچنار // سوزاندن زنده زنده شش نفر از شيعيان
حمله انتحاري بعدي به شيعيان در فوريه 2007 صورت گرفت كه در آن حادثه تروريستي، 60 نفر از شيعيان به شهادت رسيدند و اين ماجرا بلافاصله حوادث ديگري را در اين منطقه رقم زد.
بعد از اين حملات انتحاري پاراچنار محاصره شد و طالبان از ارسال آذوقه و مواد غذايي، مواد بهداشتي و درماني و سوخت خودداري مي كردند. در حادثهاي يك "تريلي نفتي " از پيشاور به سمت پاراچنار در حركت بود كه در محله "چپري " در ورودي منطقه كُرُم مورد حمله قرار گرفت، شبه نظاميان طالبان به آنها حمله كردند و 6 نفر از جمله يك راننده و ديگر محافظين همراه آنها كشته شدند، عدهاي دست و پايشان قطع شده و عدهاي هم در آتش سوختند.
به دنبال اين حادثه، در فرصتي ديگر نيروهاي طالبان 13 كاروان كه در حال حمل مواد غذايي به پاراچنار بود و حتي با بالگردهاي ارتش هم محافظت مي شد را محاصره و همه آنها را قتل عام كردند، نكته جالب اينكه حتي يك گلوله هم از طرف محافظين دولتي اين كاروانها و بالگردهاي ارتش شليك نشد و بر شيعيان ثابت شد كه دولت در اين درگيريها با برنامه از قبل تعيين شده همدست طالبان و وهابيها است.
وضعيت چنان بود كه زندگي عادي مردم با مشكلاتي مواجه شده بود، پاراچنار در محاصره كامل قرار داشت و مواد غذايي كه گهگاهي از افغانستان وارد پاراچنار مي شد با قيمتهاي بسيارگران در اختيار شيعيان قرار مي گرفت مثلا يك كيسه آرد كه 2000 روپيه قيمت داشت، با مبلغ 8000 هزار روپيه در اختيار شيعيان قرار مي گرفت، روغن، برنج و مواد دارويي اصلاً يافت نمي شد و عدهاي از مردم از نبود مواد دارويي جان خود را از دست دادند، عده بسيار زيادي از كارگران كاملاً بيكار شدند و وضعيت بسيار وخيمي بر اين منطقه حاكم بود.
محاصره و درگيري از آوريل 2007 (ارديبهشت 86) شروع شد و تا ماه دسامبر 2008 (آذر ماه 87) ادامه داشت و هنوز هم محاصره به نوعي ادامه دارد و هيچ امنيتي در مسيرهاي ورود و خروج به اين منطقه نيست، از آن زمان تاكنون شيعيان زيادي گروگان گرفته شده اند، فشارهاي زيادي عليه مردم وارد مي شود، باج گيري از آنها هنوز ادامه دارد، نيروهاي طالبان در اين منطقه خود مختاري مي كنند و دولت پاكستان هم اقدامي جدي در اين زمينه انجام نمي دهد.
* بطور خلاصه حوادث منطقه پاراچنار از سال 2007 تاكنون بدين شرح است.
1 - نوامبر 2007 طي يك درگيري 75 نفر از شيعيان شهيد و بيش از صدها نفر زخمي شدند.
2- فوريه 2007 توقف ماشينهاي سوخت رساني به پاراچنار در محله "چَپَري " در ورودي منطقه كُرُم ايجنسي و دستگيري 9 نفر و شهادت شش تن كه پس از چند ماه استخوانهاي آن تحويل شيعيان شد، سه نفر نيز زنده تحويل دادند كه حال آنها بسيار وخيم است.
3 - عمليات انتحاري در شهر پاراچنار كه 60 شهيد و بيش از صدها زخمي برجاي گذاشت.
4 - توقف 13 كاميون حامل مواد غذايي و آذوقه كه طي اين حادثه شش نفر زنده زنده سوزانده شدند و هشت نفر ديگر هم دست و پايشان بوسيله اره برقي قطع شد و به شهادت رسيدند.
5 - تحويل جسد 12 تن از شيعيان درگوني
6 - درگيري هفت ماهه در منطقه "پيوار " كه صدها شهيد برجاي گذاشت و "سيد علي حسيني " فرزند شهيد "عارف حسيني " رهبر شيعيان پاكستان نيز يك پاي خود را از دست داد.
اين درگيريها هنوز هم بصورت پنهان و محدود ادامه دارد و طالبان هنوز در بسياري از مناطق پاراچنار شيعيان را دستگير مي كنند و آنها را به گروگان مي گيرند، باج خواهي ميكنند و فشارهاي زيادي را به شيعيان وارد مي كنند.
* 609 شهيد و بيش از 3000 زخمي از آوريل 2007 تاكنون
به هر حال از آوريل 2007 تاكنون بيش از 609 نفر در پاراچنار به مدت اين دو سال شهيد شدهاند و پيش از سه هزار نفر زخمي شدهاند و چندين نفر هم اسير شدهاند.
در درگيري آخر در ماه رمضان گذشته در منطقه "باغ رفعي " تعداد زيادي از تروريستها فرار كردند و 32 پايگاه نظامي آنها هم به تصرف شيعيان درآمد و شخصي بنام "ابواليس اليبي " مرد شماره چهار القاعده در اين منطقه كشته شد و دولت پاكستان وي را با بالگرد ارتش به وزيرستان منتقل كرد و آن منطقه را نيز بمباران كرد.
ميتوانيم بگوييم درگيري در پاراچنار جنگ صهيونيست و مزدورانش عليه شيعيان است و در اين راستا از هر دولتي كه در پاكستان هم در رأس قرار بگيرد، استفاده ميكنند.
* فقر و بيكاري و فروش منزل شخصي عامل كوچ شيعيان از پاراچنار // گروگان گيري شيعيان و باج خواهي از آنها
در اين مدت در پاراچنار مردمي كه اهل جنگ بودند، به مقابله پرداختند، آنهايي كه فقير و مستضعف هستند، بيكار ماندهاند و بسياري از آنها به شهرهاي پيشاور، لاهور، كويته و پنجاب مهاجرت كردهاند تا بتوانند حداقل روزگار عادي خود را بگذرانند.
از ديگر دلايل مهاجرت مردم در اين منطقه، فروش ملك و منزل شخصي براي پرداخت غرامت به تروريستها است، وهابيون و طالبان زماني كه شيعيان را به گروگان ميگيرند درخواست پول ميكنند و مردم فقير نيز ناچارند با فروش زمين و خانه و ديگر داراييهاي خود عزيزانشان را آزاد كنند، پس از اين اقدام هم هيچ راهي براي زندگي در اين شهر ندارند و مجبور به مهاجرت ميشوند.
اين امور براي وادار كردن شيعيان به مهاجرت از اين منطقه است. محاصره پاراچنار هنوز هم ادامه دارد و مسدود كردن بسياري از راهها ناامن كردن آنجا به نوعي محاصره اين منطقه را تداوم بخشيده است.
از طرف ديگر ارتش پاكستان هم كه آمريكا به نوعي در آن نفوذ دارد، به نوعي از اين تروريستها حمايت كرده و ميكند.
دولتهاي پاكستان هم همگي با اين عوامل همراه و همدست بودهاند، در دوره ضياءالحق ارتش پاكستان جلسهاي به رياست سرتيپ "امتياز سندي " برگزار شد كه در آنجا مطرح شد كه دو گروه "شيعه " و "سندي " دشمن پاكستان هستند و ما بايد با آنها مبارزه كنيم، دولت اعلام كرد كه شيعيان و مردم استقلال طلب ايالت سند دشمن امنيت پاكستان هستند و بايد آنها را از بين ببريم و اين درگيريهاي امروز هم در ادامه همان سياستهاست.
در پايان ميتوان گفت كه وحدت اسلامي يكي از شعارهاي اصلي انقلاب اسلامي بوده و استراتژي اين نظام اسلامي و شيعيان جهان تعيين گرديد و از آن زمان به بعد در شبه قاره به ويژه پاكستان هم اين موضوع از سوي شيعيان پيگيري شد و هنگاميكه استكبار احساس كرد اين حركت منافعش را تهديد ميكند، ايجاد موانع را آغاز كرد و گروههاي تروريستي يكي پس از ديگري تاسيس شدند و سياست ايجاد تنش و فتنه انگيزي ميان شيعه و سني را دنبال كردند و با نام اسلام و حتي جهاد عليه شيعيان وارد عمل شدند و خود را اهل تسنن معرفي ميكنند.
اما با اين حال شيعيان پاكستان با هوشياري كامل و آگاهي از توطئه دشمنانشان در بسياري از مناطق نه تنها با اهل تسنن درگيري نميشوند بلكه در شاديها و غمها در كنار يكديگرند و با حفظ وحدت اسلامي ميان خود توطئه دشمنان را به خوبي خنثي كردهاند.
و اما كلام آخر
به طور كلي اهداف طالبان، وهابيها و حاميان آنها آمريكا، برخي دولتهاي ضد شيعه منطقه از فشار بر شيعيان و كشتار آنها در منطقه استراتژيك پاراچنار به شرح ذيل است:
1- تخليه شيعيان از منطقه پاراچنار و كوچاندن آنها به ديگر مناطق ايالت سرحد؛ در واقع هدف اصلي پنهاني اين موضوع تشكيل كشور پشتوستان و تجزيه كشورهاي افغانستان، ايران و پاكستان است كه گام اول اين طرح تخليه شيعيان از منطقه پاراچنار است.
2- ايجاد پايگاه آمريكا در منطقه استراتژيك همجوار پاراچنار؛ براي اين امر هم مجاورت شيعيان براي آنها مفيد نيست و به اعتقاد آنها شيعيان نوعي تهديد بالقوه محسوب ميشوند و بايد كوچ كنند.
3- تسويه حساب آمريكا باالقاعده به قيمت جان و مال و امنيت شيعيان؛ آنها معتقدند كه طالبان بايد به شيعيان حمله كنند و در واكنش به آنها شيعيان هم به مقابله با آنها بپردازند و خود آمريكا نيز از اين مساله سود كند، چرا كه در ظاهر اين دولت براي نابودي طالبان در افغانستان حضور دارد.
4- در واقع القاعده و طالبان مثل دو لبه قيچي قصد دارند شيعيان را قيچي كنند؛ از يك طرف طالبان و القاعده در رفتارهاي خود نشان دادهاند هر زماني كه بخواهند ميتوانند با آمريكا كنار بيايند و از طرف ديگر آمريكا هم در طول 8 سال مبارزه با آنها، نه تنها القاعده و طالبان را ريشهكن نكرده بلكه به گسترش و رشد آنها نيز كمك كرده است، حتي در طول حضور خود در عراق و افغانستان هيچ ضربه محكمي بر پيكر آنها نزده و به عنوان يك مترسك از آنها استفاده ميكنند، حتي اخيراً هم در افغانستان بحث مذاكره با طالبان را به رسميت شناختهاند.
آمريكا با اين كار محاصره ايران را تقويت ميكند و ارتباط ايران را با همسايگان خود را قطع و گامهاي موثري براي تحكيم قدرت خود در منطقه بردارد.
با عبارت ديگر آمريكا با حضور در افغانستان و پاكستان نفوذ خود را در اطراف چين هم مستحكمتر كرده ضمن اينكه از تمامي مخالفين جمهوري اسلامي ايران در اين كشورها حمايت ميكند و نيروهاي شورشي و گروههاي تروريستي مانند « جندالله، سپاه صحابه و طالبان » را نيز تقويت ميكند و يك گام به سناريوي "حضور در ميان رقابتهاي برتر منطقه " نزديكتر شده است.
5- ذخاير عظيم هستهاي و انبارهاي اتمي پاكستان در ايالت سرحد بنا شده است و مواد خام اورانيوم غني شده در اين منطقه به وفور يافت ميشود بنابراين آمريكا با حضور در اين منطقه در واقع سناريوي "كنترل پاكستان اتمي " را عملي خواهد كرد كه هم براي ايران و هم براي چين كه نزديك اين منطقه است، تهديد محسوب ميشود.
6- آمريكا با حضور در افغانستان و تحريك طالبان براي كوچاندن شيعيان از مناطق قبايلي پاراچنار و ايالت سرحد در واقع چاقويي بر پشت مردم منطقه كاشته است. اگر آمريكا در افغانستان و ايالت سرحد در شمال غرب پاكستان مسلط شود، ميتواند شكافي را در بين پنج كشور هستهاي ايجاد كند.
در واقع ميان روسيه، چين، پاكستان ، هند و ايران پايگاهي ايجاد كرده كه به راحتي ميتواند براي اين پنج قدرت تهديدي بالقوه باشد.