شهید بهشتی و قدوسی احساس كردند كه با توجه به پیشرفت زمان و عقبماندگی حوزهها از زمان خود، باید طلبههایی تربیت شوند كه مسائل روز را درك كنند. از برنامههایی كه برای مدرسه حقانی در نظر گرفته شده میتوانیم انگیزههای مؤسسین مدرسه حقانی را استنباط كنیم. آنها میخواستند طلبهها مسلط به زبان انگلیسی و با مسائل و علوم روز مثل روانشناسی، اقتصاد و جامعه شناسی آشنا باشند و فلسفهی غرب را درك و فهم كنند. در عین حال در علوم اسلامی هم به اجتهاد برسند.
زمینهی تأسیس مدرسه حقانی
در سالهای پایانی دهه 1330 ش برخی از روحانیون و فضلای حوزه، با توجه به برخی كاستیهایی كه در نظام حوزوی وجود داشت درصدد اصلاح نظام آموزشی رایج حوزه وساماندهی آن برآمدند. آیتالله شهید سید محمد حسینی بهشتی، از پیشگامان اصلاح حوزه و یكی از اعضای پایهگذاران مدرسهی حقانی میگوید:
«در سال 1339ش ما سخت به فكر سامان دادن به حوزهی علمیهی قم افتادیم و مدرسین حوزه جلسات متعددی داشتند برای برنامهریزی نظم حوزه وسامان دهی به حوزه، در دو تا از این جلسات بنده هم شركت داشتم. كار ما در یكی از این جلسات به ثمر رسید و در این جلسه آقای ربانی شیرازی و مرحوم آقای شهید سعیدی و خیلی دیگر از برادران شركت داشتند، آقای مشكینی و خیلیهای دیگر و ما در یك برنامهای در طول یك مدتی توانستیم یك طرح و برنامهی تحصیلات علوم اسلامی در حوزه تهیه كنیم در هفده سال».(1)
سید محمدرضا طباطبایی، از طلاب آغازین سالهای مدرسهی حقانی و مدیر كنونی مدرسهی شهیدین (حقانی سابق) میگوید:
« دو سه سال قبل از آن تاریخ [1341 ش] رئوس این برنامه به اطلاع مرحوم آیتالعظمی گلپایگانی (ره) رسیده بود و معظم له از آن استقبال كرده، مدرسهای را كه تحت اشراف داشتند برای اجرای این برنامه در اختیار گذاشته بودند. لكن پس از یك تجربهی كوتاه مدت مشخص شده بود كه از شرایط موفقیت این حركت، استقلال كامل دستاندركاران و مجریان برنامه است، لذا اصلاحگران حوزه به فكر تهیهی جای جدید و مدرسهای دیگر افتاده بودند».(2)
ظاهرا مخالفت آیتالله گلپایگانی با تدریس زبان انگلیسی و نداشتن استقلال عملی سبب گردید تا اصلاح گران حوزه برای اجرای برنامهی خود به فكر مدرسهی دیگری باشند.
این مدرسه و جای جدید، مدرسه ای بود كه مرحوم علی حقانی با همكاری مرد خیر دیگری و با نفقه و مباشرت خود او در حوزهی علمیهی قم، واقع در پل آهنچی قم در حال تأسیس آن بود.علی حقانی در جریان تأسیس این مدرسه مورد تشویق مرحوم آیتالله بروجردی قرار گرفته بود. آیتالله بروجردی پس از دیدار از ساختمان مدرسه به علی حقانی گفته بود:
« من نیز در پیشرفت كار ساختمان و پیشرفت برنامه، شما را یاری خواهم كرد.»(3)
میتوان برخی از انگیزههای شهید بهشتی را از تأسیس مدرسهی حقانی دریافت. به نظر او طلبه نباید «مصرف كنندهی آگاهیهای اسلامی» باشد بلكه طلبه باید «آگاه شدهی آگاه كننده» باشد. او خطاب به طلاب میگوید:
«دوستان ! اگر در میان شما كسانی با عشق به این كه انسان، جای انسان در جهان، راه انسان، هدف انسان و آغاز و فرجام جهان و انسان را محققانه و نه مقلدانه بشناسند و بعد راهگشای بنبستهای فعلی ناشی از ضعف شناخت باشند. باید مثل مجاهدی پاك باخته كه «یجاهد فی سبیلالله بماله و نفسه» مصمم و با اراده «صفاً كأنهم بنیان مرسوس» مخلص، مشتاق، عاشق، شب را روز نشناس در این راه گام نهند و بدانند راهی طولانی، پرنشیب و فراز، گاهی سنگلاخ، پر پرتگاه و پرپیچ و خم در پیش است، هر كس میتواند در این راه بیاید، بسمالله والا محیطی كه بیست تا معمم در كنار بقیه تربیت كند مورد علاقه هیچ یك از ما نیست».(4)
به باور آیتالله احمد جنتی ـ از اساتید مدرسهی حقانی ـ به نظم آوردن حوزهی بینظم و تشكیلاتی نمودن آن و نیز ترس از هم پاشیدگی حوزه و سلطه و دخالت رژیم در آن از عواملی است كه در اصلاح حوزه و تأسیس مدرسهی حقانی تأثیر داشته است. به گفتهی ایشان:
«حوزهی علمیه نابسامانیهای گوناگونی داشت. نظم و تشكیلاتی نداشت. هر كس آزاد میآمد و آزاد می رفت. متون درسی اصلاح نشده بود. در بعد اخلاقی و انضباطی نظارتی نمیشد. تحصیل دورهی مشخصی نداشت. بینظمی و بیتشكیلاتی در همهی جوانب باعث شد كه جمعی از فضلای دلسوز و آگاه پیوسته به فكر چاره باشند. در زمان مرحوم آیتآلله بروجردی با ایشان تماسهایی برقرار شد و به نتیجه نرسید. پس از فوت آن مرحوم خطر از هم پاشیدگی و سلطه و دخالت رژیم در شؤون مختلف حوزه نیز اضافه شد. جمعی به فكر افتادند و جلسات زیادی تشكیل دادند و چارهاندیشیها كردند. در این میان آنها كه نقش مؤثر داشتند و سلسله جنبان بودند شهید بهشتی و مرحوم ربانی شیرازی بودند. از جمله تصمیماتی كه این دو تن جهت اصلاح حوزه گرفتند تأسیس مدارس برنامهریزی شده و تشكیلاتی به صورت نمونه در كنار حوزه بود كه در صورت موفقیت میتوانست كم كم گسترده شود و همهی حوزه را تحت پوشش قرار دهد.
هدف از تأسیس مدرسهی حقانی تربیت طلاب فاضل و متدین بود كه در هر پستی از پستهای روحانیت (گویندگی، نویسندگی، استادی، مرجعیت و امام جماعت) بتوانند انجام وظیفه كنند. خلاصه این كه در نظر بود، فارغالتحصیل مدرسهی حقانی از جهات علمی، اخلاقی،سیاسی و اجتماعی به درد جامعهی امروز بخورد و برای امروز ساخته شود. نه برای زمان قاجاریه».(5)
علی معلی از دانشآموختگان مدرسه حقانی میگوید پایهگذاران مدرسه حقانی به جهات زیر در فكر «كادرسازی» بودند:
«نخست این كه، این كادر قدرت داشته باشد، مطالعه كند اسلام را به عنوان مبنای حكومت دینی، كه در آن زمان عنوان حكومت اسلامی یك عنوان مهجور و غریبی بود.
دوم، كادر بسازند برای مبارزه در راه رسیدن به حكومت دینی؛
سوم، اگر احیانا حكومت دینی به پیروزی رسید، افرادی برای مدیریت حكومت دینی تربیت كنند.
برای گفتههای خودم قرائن و شواهدی در ذهن دارم. مثلاً شهید قدوسی در مدیریت مدرسه با طلاب به گونهای برخورد میكردند كه گویی این طلبهها در آینده باید مدیران یك جامعهای بشوند و گاهی حتی ایشان به زبان میآورد. در موردی یادم هست طلبهای كه وظیفه و مسؤولیت خودش را به خوبی انجام نداده بود طی تذكری به او گفت اگر حتی مدیر یك بیمارستان شدی میخواهی همین طوری عمل كنی؟ این رفتار او همان موقع باعث تعجب من شد كه رسم نبود كه طلبه به غیر از تبلیغ دینی و یا مناصب سنتی كه در اختیار روحانیون بود به فكر كار دیگری باشند؛ ولی ایشان گویی كه داشت طلبهها را برای مدیریت آیندهی نظام تربیت میكرد و اتفاقا در این زمینه بسیار هم موفق بود. حالا ما شاید كه پیشبینی قدرت یافتن اسلام به این نحو كه كاملا یك حكومت اسلامی در ایران مستقر بشود نداشتیم. ولو این كه بالاترین آرمان همهی طلبهها و اساتید و پایهگذاران مدرسه بوده، ولی همان دستیابی به این آرمان را نداشتیم؛ اما بعد از پیروزی انقلاب و استقرار حكومت اسلامی، افرادی كارآمد و مدیر برای مناصب مختلف كشور تربیت شده بودند و توانستند خدمات شایانی انجام دهند. این ناشی از آن برنامهای بود كه مؤسسین داشتند».(6)
روحالله حسینیان از ورودیهای 1351 مدرسهی حقانی، آشنایی طلاب، با علوم جدید و نیازهای روز و حتی تدریس برخی از علوم اسلامی فراموش شده در حوزههای علمیه را از انگیزههای بنیادی پایهگذاران مدرسهی حقانی میداند. به گفتهی او آیات بهشتی، قدوسی و جنتی احساس كردند كه با توجه به پیشرفت زمان و عقبماندگی حوزهها از زمان خود، باید طلبههایی تربیت شوند:
«مسائل روز را درك كنند. از برنامههایی كه برای مدرسه حقانی در نظر گرفته شده میتوانیم انگیزههای مؤسسین مدرسه حقانی را استنباط كنیم. آنها میخواستند طلبهها مسلط به زبان انگلیسی و با مسائل و علوم روز مثل روانشناسی، اقتصاد و جامعه شناسی آشنا باشند و فلسفهی غرب را درك و فهم كنند. در عین حال در علوم اسلامی هم به اجتهاد برسند، حتی بعضی از علوم اسلامی كه در خود حوزهها متروك بود، مثل علم درایه و علم رجال كه خیلی كم تدریس میشد، جزء برنامههای مدرسهی حقانی بود، یا حتی تفسیر كه تقریبا در حوزهی علمیه جنبهی حاشیهای داشت.
طلبههایی كه در حوزهی علمیه میخواستند این دروس را مطالعه كنند، چون استادهای كمی در این رشتهها بود مشكلاتی در این زمینه داشتند. یا مثل علم رجال كه بیش از یك استاد سراغ نداریم كه تدریس میكرد؛ اما در مدرسهی حقانی درسهای فوق جزء برنامه بود و تدریس میشد. به عبارتی تربیت طلبههایی كه دارای دو بعد باشند جزء برنامههای مدرسهی حقانی بود، هم آشنا به علوم روز باشند و هم مسلط به علوم اسلامی.»(7)
به گفتهی علی فلاحیان تأسیس مدرسهی حقانی و رویكردش به علوم نوین بیتأثیر از «دانشگاه الازهر» مصر نبود. مصر و عربستان برای معرفی اسلام و تبلیغ آن مبلغانی را تعلیم و به كشورهای خارجی اعزام كرده بودند، اما از طرف جامعهی شیعه تا چند سال پیش هیچ گونه اقدامی به هیچ شكلی صورت نگرفته بود.(8)
تدریس دروس جدید مانند جامعهشناسی و روانشناسی با این هدف صورت میگرفت كه طلبه بتواند پاسخگوی مسائل روز باشد و بهتر از قرآن و معرف اسلامی بهره بگیرد. شهید بهشتی این علوم را راهی برای فهم بهتر معارف اسلامی میدانست :
«همهی اینها برای رفتن به سراغ كتاب و سنت، مقدمه هستند. برای استفادهی درست و كامل از كتاب و سنت به این رشتهها نیاز هست، حتی ملل و نحل غیراسلامی و مذاهب فقهی. روند اسلام شناسی ، در این مذاهب و نقادی این روندها برای دستیابی به یك شیوهی فقهی اصیل و زنده لازم و ضروری هستند».(9)
شهید بهشتی اعتقاد داشت طلبه باید انسان و اسلام را «محققانه و نه مقلدانه» بشناسد. در غیر این صورت:
«آن یهودی صیونیست دارای كرسی شیعه شناسی آمریكا بیشتر از بنده و شما حوصله میكند، لابهلای زبالههای تاریخ را میگردد، بوی زنندهی زبالهها بینیاش را آزار میدهد، ولی بدش نمیاید، جست و جو میكند. شسته و رفتهاش میكند، پاستوریزهاش میكند، بعد مینویسد، كتابش را ترجمه میكنند، ناگهان میبینید پیر و جوان، آخوند و غیر آخوند به آن كتاب روی می آورند. دربارهی اسلام به قلم فلان شرقشناس روی میآوریم.
آیا این بدبختی نیست؟
چرا باید اسلام بنده را آن صهیونیست به من تحویل دهد؟
چون بنده و شما تنبل هستیم.
حاضر نیستیم بار سنگین را بر دوشهایمان حمل كنیم.
چون بنده و شما نازك خور باید آمدهایم.
آقا یك كپسول میخواهد كه به او خورانده شود تا یك شبه مجتهد شود».(10)
برنامهی درسی مدرسهی حقانی :
طول مدت تحصیل در مدرسهی حقانی ـ طبق اساسنامهای كه آیتالله بهشتی نوشته بود 16 سال در چهار دوره بود. این چهار دوره عبارتند از :
سه سال دورهی مقدمات،
پنج سال دورهی سطح،
شش سال دورهی خارج فقه و اصول و
دو سال دورهی تخصصی در رشته های مختلف اسلامی از قبیل؛ فقه ، اصول ، فلسفه ، حدیث و تفسیر.(11)
طلاب پس از گذراندن دورهی مقدمات و سطح ـ كه هشت سال طول میكشید ـ اگر در روستا یا شهرستانی نیاز به تبلیغ بود اعزام میشدند.
طلابی كه در دورهی خارج فقه و اصول شركت میكردند، پنجشنبهها یادداشتهای آنان توسط استادان بررسی میشد و از این طریق مدرسه در جریان كار آنان قرار میگرفت.(12)
دروس مدرسه را گروههای آموزشی زیر برنامهریزی مینمودند:
1. گروه اخلاق و انضباط
2. گروه فقه و اصول
3. گروه قران كریم (تفسیر، تجوید، حفظ قرآن، مفردات قرآن)
4. گروه ادبیات عرب (صرف و نحو، معانی، بیان ، لغت)
5. گروه ادبیات فارسی (املاء، انشاء، قرائت، خط)
6. گروه زبان (انگلیسی و عربی)
7. گروه ریاضی (حساب، هندسه، جبر و هیأت)
8. گروه منطق، فلسفه و كلام
9. گروه علوم طبیعی (فیزیك، شیمی و طبیعی)
10. گروه حدیث شناسی (تاریخ حدیث، درایه و رجال)
11. گروه دینشناسی و تاریخ ادیان (ملل و نحل)
12. گروه علوم انسانی (روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصاد اسلامی، تاریخ و جغرافیای اسلامی)
با دقت در فهرست بالا آشكار میگردد كه گردانندگان مدرسه ی حقانی از یك طرف قصد داشتند ریشههای مختلف علوم اسلامی كه در گذشته در حوزههای علمیه رایج بوده و در دورههای اخیر به محدودیت گراییده بودند و حوزهها به تعبیر آیتالله مطهری به صورت «دانشكدهی فقه» در آمده بودند، احیا كنند و از طرف دیگر علوم نوینی كه ریشه در غرب دارد، در آنجا تدریس شود.
به این ترتیب
احیای علوم فراموش شده اسلامی،
تجدید نظر در دروس و كتابهای متداول در حوزه
و تدریس علوم نوین؛
سه عامل بسیار مهم است كه این مدرسه را از مدارس دیگر حوزهی علمیهی قم متمایز میسازد.
آیتالله بهشتی در جمع طلاب
اداره و برنامهریزی مدرسهی حقانی
آیتالله بهشتی طراح و برنامهریز مدرسهی حقانی بود. برای این كار با تك تك طلبههای مدرسه جلسهی خصوصی داشت و با حضور آیتالله مصباح یزدی و آیتالله قدوسی ، یا تك تك یا دو و سه نفر از طلاب را برای مشورت به منزل دعوت میكرد و هر چه را نتیجه میگرفتند برای سال دیگر برنامهریزی میكردند.(13) این برنامه قبل از پیاده شدن در مدرسه، توسط شهید بهشتی بر روی چند نفر از طلاب به طور آزمایشی اجرا میگردید.
«مسیح مهاجری» و «محمدباقر انصاری» از جمله طلابی بودند كه آیتالله بهشتی برخی از برنامههای مدرسه را در مورد آنها به آزمون گذاشتند.(14) بنابراین یك برنامهی تجربه شده در مدرسه به اجرا در میآمد.
آیتالله قدوسی از سال تحصیلی 1345 ش به پیشنهاد آیتالله بهشتی مدیریت مدرسه را به عهده گرفت كه این مدیریت تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی به طور مستقیم و تمام وقت و پس از آن تا زمان شهادتش (شهریور 1360) به طور مستقیم ادامه داشت.
آیتالله جنتی كه به واسطهی آیتالله بهشتی با آیتالله قدوسی آشنا شده و قریب چهار سال در مدرسهی حقانی و پس از انقلاب نیز مدتی در دادگاه انقلاب اصفهان با او كار كرده است، بر این باور است:
«دو شهید پایهگذار مدرسه، حقی بزرگ بر حوزه و روحانیت و اسلام و انقلاب دارند. برای اولین بار تشكیلات سازمان یافته و جامعه و منظمی در حوزه به وجود آوردند كه هم از حیث علمی ـ آموزشی الگو شد و هم از جهت تربیتی، طلابی را پرورش داد كه مایهی مباهات بودند».
شهید قدوسی اهل تقوا بود، ولی از تقوا فروشی سخت بر حذر بود. وجدان كاری داشت و باید او را الگوی «وجدان كاری» معرفی نمود. منظمترین مدیر بود؛ در اوقات تعطیل هم كار را رها نمیكرد. نظم او اساتید و طلاب را هم منظم كرده بود. در تصمیمات قاطع بود.
فعالیتهای سیاسی مدرسهی حقانی
اسناد و خاطرات موجود نشان میدهد كه رژیم پهلوی مدرسهی حقانی را یك مركز ضدسلطنتی میدانسته و سازمان اطلاعات و امنیت كشور (ساواك) همیشه مراقب «فعالیتهای ضد امنیتی» و «سیاسی» طلاب «مخالف و افراطی» و «خمینیستهای داغ و دو آتشه»ی این مدرسه بوده است.
به گفتهی مصطفی پورمحمدی؛ آیت الله قدوسی در برابر رژیم موضع حاد انقلابی نمیگرفت. این مشی او، تاكتیكی و بر حسب شرایط و مقتضیات زمان بود تا یك مجموعهای را برای آیندهای كه انتظارش را میكشید، بپرورد. به خاطر حساسیتی كه ساواك نسبت به مدرسهی حقانی داشت، آیتالله قدوسی با دقت و زیركی تلاش میكرد كه وضعیت سیاسی مدرسه به گونهای نباشد كه مانع ادامهی فعالیت آن شود. اساتیدی كه ایشان برای تدریس در مدرسه انتخاب میكرد، همه آشنا به مسائل سیاسی و اهل مبارزه و با سوابق سیاسی بودند.(15)
در اسناد ساواك نیز به این دقت و زیركی و فعالیت پنهان آیتالله قدوسی اشاره شده است:
«شكی نیست آقای قدوسی ـ كه رییس مدرسهی حقانی می باشد یكی از علاقهمندان به خمینی و از خمینیستهای داغ و دو آتشه به شمار میرود.... شكی نیست آقای قدوسی با ظاهری بسیار آرام، هیچ نوع فعالیت آشكاری در داخل مدرسه برای خمینی ندارد و بر خلاف اكثر شاگردان مدرسه مخالف دكتر علی شریعتی نیز میباشند. در حالی كه اكثر شاگردان مدرسه با دكتر علی شریعتی موافق هستند. با تمام این حرفها و با تمام آرامش و سكوتی كه سعی كردهاند در مدرسه برقرار سازند، دیده میشود كه مدرسهی حقانی غالباً شاگردان داغ و حماسی و شاگردان خمینیسم دو آتشه تحویل میدهد. بلكه میتوان گفت كه در حوزه ی قم، شاگردان مدرسهی حقانی در خمینیسم بودن نمونه هستند و در اكثر فعالیتها شركت دارند و از طرفی نیز اساتید و مدرسین این مدرسه اغلب از علاقهمندان خمینی هستند. آن چه را كه از مدرسهی حقانی معروف است، این است كه میگویند تا یكی از مریدهای خمینی نباشد آقای قدوسی برای تدریس آن مدرسه قبول نمیكند. یعنی شرط است كه میگویند تا كسی از مریدهای خمینی نباشد آقای قدوسی برای تدریس در آن مدرسه قبول نمیكند. یعنی شرط میكند كه استاد آن مدرسه از مریدهای خمینی باشد و اگر در لفظ و ظاهر هم چیزی بگوید عملا میبینیم كه اساتید آنجا هم از خمینیستها میباشند».
وضعیت كنونی مدرسه
ساختمان و نام مدرسهی حقانی تغییر یافته است. بر روی تابلوی ساختمان كنونی مدرسه نوشته شده است:مدرسهی شهیدین 63 (41)13.
تفسیر این نوع تاریخ نگاری چنین است كه مدرسه در سال 1341 توسط شهید بهشتی طراحی و بنیانگذاری شده است. بعد از پیروزی انقلاب و شهادت آیتالله بهشتی و آیتالله قدوسی مدرسه به مكان دیگری انتقال یافت و به یاد این دو شهید بزرگوار ، به نام «مدرسهی شهیدین» نامگذاری شد. این تغییر مكان و نام در سال 1363 صورت گرفت. اكنون مدیریت مدرسه برعهدهی حجت الاسلام سید محمدرضا طباطبایی است كه از دانش آموختگان همین مدرسه میباشد.
پینوشتها:
1. زندگی شهید بهشتی از زبان خودش ، روزنامهی كیهان ، 8/4/1361
2. طباطبایی ، سید محمدرضا ، «شهید بهشتی و مدرسهی شهیدین» ، مصاحبهی مجلهی نامهی شهیدین، سال 1، پیش شمارهی 1 ، تیرماه 1375، ص 25 .
3. «پایگاههای جهاد و اجتهاد ، مدرسهی حقانی» ، مصاحبه با حسین حقانی،مجلهی حوزه، شمارهی 52 ، مهر و آبان 1371 ، صص 129-130
4. مجلهی نامهی شهیدین ، پیشین ، ص 8
5. گفت و گو با آیتالله احمد جنتی (به مناسبت شهادت آیتالله قدوسی) ، ویژهنامهی كیهان ، 13/6/1362
6. همان
7. آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با روحالله حسینیان، 14/12/1380، شماره ی بازیابی 12838
8. مطهری ، مرتضی ، «مزایا و خدمات مرحوم آیتالله بروجردی» ، در كتاب : بحثی دربارهی مرجعیت و روحانیت، پیشین ، ص 245
9. بهشتی ، آینده نگری در حوزهها [سخنان آیتالله لهشتی در جمع طلاب مدرسهی حقانی در سال 1356 ش] ، نامه شهیدین ، پیشین، ص 8
10. همان
11. حقانی ، پایگاههای جهاد و اجتهاد ، مدرسهی حقانی، ص 131
12. پیشین ، ص 134
13. آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، مصاحبه با ابوالقاسم رامندی، 13/11/1378، شمارهی بازیابی 12641
14. آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، مصاحبه محمود شریفی ، 20/11/1378، شمارهی بازیابی 12627
15. مصاحبه با پورمحمدی ، 23/4/1372، شمارهی بازیبای 731
منبع:
«تاریخ شفاهی مدرسه حقانی»، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی، مهر 1384