به قلم: حيدر موسي
اتفاقاتي كه در مدينه منوره، از روز جمعه بيست و پنجم ماه صفر 1430 هـ. آغاز گرديد، در تاريخ به عنوان انتفاضه دوم ملت شيعي عربستان ثبت خواهد گرديد. و خداوند مقدّر كرد كه اين انتفاضه از پاكترين نقطه عالم بر ضدّ پستي و پليدي به وجود آيد، مدينه روز جمعه شاهد هتك حرمت زنان و كودكان شيعه زائر حرم نبوي بود، آن روز حرمت مدينه به دست عمال ملعون وهابيت شكسته شد...
سي سال از انتفاضه اول شيعيان منطقه الشرقيه در محرم الحرامي كه حوادث آن منطقه را در دل خود ثبت كرد، مي گذرد، شيعه مي بايست از نو، بال و پر باز كند و به خود حركت دهد و انتفاضه ديگري بيافريند، اين شد كه انتفاضه دوم آمد و حوادثش بين بهشت بقيع و بهشت مسجد خضراء پيامبر (ص) رخ داد و صداي ناله هاي زهرا (سلام الله عليها) با صداي وصي پيامبر كه به سوي بيعت رهنمون مي شدند، در هم آميخت.
مابين اين دو انتفاضه سكوت و آرامش و پايداري شيعه كه همچون كوهي استوار بود و انواع فشار و تبعيض و خشونت قومي نتوانسته بود آن را از جاي تكان دهد قرار گرفت، اما در اين سالها چه چيزي تغيير كرد؟ كدام يك از حقوق شيعيان تحت ظلم و جور سعودي احقاق گرديد؟ آيا نظريه تكفيري بر عليه شيعيان كاهش يافت، يا شديدتر گرديد؟ حتّي حوادث و تغييرات جهاني نيز تغييري در وضعيت ما ايجاد نكرد و قلبها و عقلهاي متحجّر وهابي، براي درك و فهم شرايط مرحله اي كه در پيش روي خود داريم، تغييري نيافت... و اين شد كه؛ در حال حاضر صهيونيست جهانخوار در جهت ضربه زدن به موجوديّت شيعه، اعراب را برمي انگيزد و به آنان خطر ايران و حزب الله را گوشزد مي كند!
حوادث اخير بقيع هرچند كه ناخواسته روي داد، امّا به انتفاضه اي حتمي براي همه آن رنجهايي كه در طي اين سالها در سينه درد كشيده شيعيان منطقه الشرقيه نهان بود تبديل گرديد، ما از طبقه بودايي هاي هندي نيستيم كه عجز و محروميت را بر خود حكم مي كنند! و نيز از آنها نيستيم كه هر صبح و شام، كفر و شرك نشخوار مي كنند، بلكه ما از مكتب حسين (عليه السلام) هستيم و بر ما واجب است ساكت ننشينيم و تسليم نگرديم.
شايد آنچه كه اين انتفاضه را از ديگر انقلابها و انتفاضه ها متمايز مي سازد، صداي آن زن مظلومي بود كه در آن هنگامه هولناك فرياد يا زهرا (س) و يا زينب (س) را بر ضدّ طاغوتيان و غصب كنندگان حقوق شيعه و اهانت كنندگان به زنان پاك زائر اهل بيت (عليهم السلام) بلند نمود، و وقتي زني بر ضدّ ظالم فرياد مي كشد، همه بايد فرياد كشند و اين فريادها متوقف نمي شود تا آنگاه كه امام زمانمان(عج) ظهور كنند و حق شيعه را از دجالان و سفياني هاي زمان بگيرند...
با وجود قداستي كه مدينه منوّره دارد، اين سؤال مطرح است كه آيا تاريخ سياه سعودي وهابي اصولاً احترامي براي آن بقاع متبركه قائل بوده است و آيا اين تاريخ ننگين، از اعمال ننگين تر آل سعود در حق بقيع خالي بوده است؟ كه اكنون از شكستن قداست و حرمت مدينه به دست شيعه سخن مي گويند...
محض يادآوري، فقط سه نمونه هتك حرمت مدينه را به آنان خاطر نشان مي كنيم:
اسائه ادب اول وهابيت؛ كه مرتبط با همين ايّام سالگرد رحلت رسول اكرم (صلّي الله عليه و آله) است، عبارت است از هجوم پدران آنها به خانه آل رسول(صلّي الله عليه و آله)، هر چند كه تفاصيل و جزئيات متفاوتي از اين حادثه نقل شده است، وليكن آنچه هر دو گروه شيعه و سنّي نقل كرده اند اين است: زماني كه صاحب آنان خواست تا خانه زهرا و علي (عليهما السلام) را آتش بزند، به او گفتند: فاطمه درون خانه است، گفت: «باشد»! اين نمونه يكي از شديدترين اسائه ادب هاي دردناكي است كه نسبت به اهل بيت و عترت پيامبر (صلّي الله عليه و آله) مرتكب شدند كه شنيدن آن قلب هر مسلماني را به درد مي آورد.
امّا اسائه ادب ديگرشان؛ تخريب بارگاه بقيع است كه هنوز هم پايمال دشمنان اهل بيت مي شود، و در دوره زماني اخير مدينه منوّره، بخش اعظم ميراث مقدّسش را از بين برده اند، در چنان حمله اي كه تاريخ مدينه مثل آن را در نابودي هر چه كه ارتباط و پيوندي با رسول الله و اهل بيتش و صحابه و اسلام دارد، به ياد ندارد... آيا مي توانند اين فجايع و معاصي را انكار كنند؟!، بعد از اين همه اعمال ننگين، آيا حمله به شيعياني كه به منظور عزاداري به گرد بقيع جمع شده بودند، منافي حرمت و قداست آن مكان پاك نيست؟
خوشبختانه دستگاههاي تبليغاتي آنان موفق به سانسور اين ماجرا نشدند، زيرا تكنولوژي وسيله هاي مختلفي ساخته و هر شيعه مي تواند از طريق موبايل و اينترنت شواهد هتك حرمت مدينه را به چشم خود بببيند، و پس از بازگشت زائران مدينه به شهرهايشان تمام عالم حجم اين مصيبت را به چشم خواهند ديد...
فداكاري ملّت عراق بود كه بار ديگر موهبت زيارت عتبات مقدّسه را به ما اعطاء نمود و حال، آزادي و بازسازي بقيع نيز در گرو فداكاري ماست، پس مباركباد آن فريادها... مباركباد آن جراحات و زخمها در مقابل چشم پيامبر (ص) ...
و يا ليتنا كنّا معكم.
سلام شيعه