امروزه سوگواري امام حسين عليهالسلام در شبه قاره هند، آناتولي و آسياي صغير، مصر و مغرب و كشورهاي آفريقايي، ايران، افغانستان، و حتي كشورهاي اروپايي رونق دارد و به عنوان يك عامل تأثيرگذار موجب ترويج تشيع در جهان شده است.
شناخت و پژوهش اين مراسم ارزش آن را دارد كه پژوهشكده ويژهاي بدان اختصاص يابد. تعزيهگرداني، شبيه خواني، نوحهگرايي، سينه و زنجير زني در شمار ابزارهاي انتقال مفاهيم ديني و عرفاني شيعه به جهان شمرده ميشوند و همين ابزارها با توجه به جنبههاي نمايش آييني، زيبايي شناختي و ابعاد هنري و نيز فرصتهايي كه براي مشاركت مردم فراهم ميسازند، هنر مقاومت را به مخاطبان خود آموزش ميدهند و در مطبوعات و كتابها و اسناد زيادي مورد بحث و گفت و گو قرار گرفتهاند.
ما در اينجا فقط به جلوههايي از اين مراسم در بخشي از قلمرو وسيع اسلام اشاره ميكنيم و بدون ترديد پژوهش جامع به فرصت و فراغت بيشتري نيازمند است.
1ـ سوگواري مردم عراق و جهان عرب
مراسم عزاداري امام حسين عليهالسلام در روز عاشورا، از زمان شهادت آن حضرت به ويژه پس از دستور متوكل عباسي براي ويراني قبر او در كربلا و شهرها و روستاها و ميان چادرنشينان شكل گرفت و با گذشت زمان هيأتها و اجتماعاتي تشكيل شد. اين سنّتهاي ديني كه در محرم و صفر اجرا ميشوند، در تاريخ العرب فيليپ حتّي، كتاب تاريخ كربلا و حائر الحسين نوشته سيد عبدالجواد كليددار، كتاب مدينة الحسين سيد محمّد حسين كليددار آل طعمه، مهزله العقل البشري و دراسةٌ في طبيعة المجتمع العراقي نوشته دكتر سيد علي الوردي و كتاب سيرت سيد محسن امين بازتاب يافته است.
امروزه در همه روزهاي محرم و اربعين، مردم عراق از شهرهاي مختلف و حتي زائران ديگر كشورهاي عربي و اسلامي به سوي كربلا سرازير ميشوند و دستههاي بزرگي به نام دسته انصار به حركت در ميآيد(1). اين حركت مردمي همراه با آرامش و وقار گريهكنان با سرها و پاهاي برهنه و لباس سياه، موجب اندوه عميق در بيننده ميشود. پرچمهاي سياه كه شعار عزا و سوگواري است در پيش روي هر دستهاي حركت داده ميشود.
از مهمترين دستههاي عزاداري كه در روز عاشوراي حسيني در كربلا شركت ميكنند، عزاداري روستاي طويريج معروف به «هنديه» است. دستههاي اين روستا از صبح زود گرد آمده، هَروَله كنان به سوي كربلا حركت ميكنند و هر چه به كربلا نزديك ميشوند گروه گروه از عشاير و اهل روستاها به آنها ميپيوندند و جمعيتي بيش از يك ميليون نفر را به وجود ميآورند. آنها با پاي پياده خود را به كربلا ميرسانند. حالت آنها وصفناپذير است(2) و بيش از سه قرن است كه تحت عنوان «عزاداري بنياسد» دوام آورده است.
نوحهسرايي نيز در بزرگداشت ياد امام حسين عليهالسلام در عراق از رواج برخوردار است و علما تودههاي مردم را به حفظ و توسعه اين مراسم تشويق ميكنند. در سال 1360 ق(3) سيد هبة الدين حسيني به ستايش از اين سنت اقدام كرد و جوانان را به شركت در مراسم تشويق نمود. بعدها ياسين هاشمي دستور داد تا دستههاي زنجيرزني، قمهزني و شبيهسازي فعاليت نكنند، ولي اين دستور چندان دوام نياورد.
يادبود عاشورا و حماسه محرم از عراق به كشورهاي يمن، حجاز، حضرموت، كويت، بحرين، مسقط، عمان، قطر، احساء و قطيف و ايران راه يافت و حسينيهها، امامبارهها، ماتمسراها و تكيهها در اين كشورها بنا شد و هر قومي به زبان و سنت خود به احياي اين سنتها و حفظ نام حسين و ياد كربلا اقدام نمودند.
پيشينه نوحهسرايي براي امام حسين عليهالسلام و شهداي فاجعه كربلا در سوريه و لبنان به زمان شهادت آن حضرت در سال 61 ق برميگردد و بر اساس روايتي شهر حلب، مدفن رأس الحسين است و به همين دليل از زمان حمدانيان و به ويژه از دوره حكومت عبداللّه بن حمدان اين مراسم به طور آشكار صورت ميگرفته است. در واقع، حكومت آل بويه در عراق و ايران و حكومت فاطميان در مصر و حكومت حمدانيان در سوريه و لبنان در ترويج اين سنت تأثير داشتهاند.
مولانا جلال الدين مولوي مراسم سوگواري شيعيان را در شهر حلب كه به روز عاشوراي نيمه دوم قرن هفتم مربوط ميشود، اين گونه وصف كرده است:
روز عاشورا همه اهل حلب
باب انطاكيه اندر تا به شب
گرد آيد مرد و زن جمعي عظيم
ماتم آن خاندان دارد مقيم
ناله و نوحه كنند اندر بكا
شيعه عاشورا براي كربلا
بشمرند آن ظلمها را يك به يك
كز يزيد و شمر ديد آن خاندان
نعرههاشان ميرود در ويل و دشت
پر همي گردد همه صحرا و دشت(4)
در دوره خلافت عثماني شيعيان تنها در جبل عامل توانستند به عزاداري بپردازند. در جبل عامل تكيههاي منسوب به امام حسين عليهالسلام وجود داشت. حسينيه به خانههايي گفته ميشد كه چند حجره و يك صحن داشت و منبري در آن گذارده شده بود و افراد غريب در آنجا منزل داده ميشدند و در آنها هر هفته و نيز دهه اول محرم عزاداري ميشد.
اولين حسينيه منطقه جبل عامل «انباطيه التحتاء» نام داشت. بعد از آن چند حسينيه در صور، نباطيه الفوقاء، كفر رمان، بنت جبيل، حاروف، الخيام، طيبه، كفر صبر و جاهاي ديگر بنا شد(5).
از سال 1393 ق دولت لبنان روز عاشورا را در تمام كشور تعطيل رسمي اعلان نمود(6) و اين جريان تا به امروز ادامه دارد.
بر اساس نوشته مقريزي(7) در زمان المعز لدين اللّه در سال 363 در مصر تمام فاطميان و شيعيان در روز عاشورا در كنار قبر كلثوم و نفيسه اجتماع نموده، به عزاداري ميپرداختند و مبالغ فراواني براي اطعام و عزاداري و شربت هزينه ميكردند. عاشوراي سال 396 در مصر همه بازارها تعطيل عمومي بود و ابن مأمون نيز در سال 515 علاوه بر تعطيلي روز عاشورا موقوفات و صدقات زيادي را براي اجراي مراسم در نظر گرفت.
2ـ نقش ايرانيان در حفظ و احياي مراسم حسيني
در شهرهاي شيعهنشين ايران، به ويژه از زمان مهاجرت امام رضا عليهالسلام و حضرت معصومه نوحهسرايي به دفاع از علويون صورت ميگرفت و بعدها اين سنت با حمايت پادشاهان آل بويه توسعه يافت و از زمان حاكميت صفويه فراگير شده، به يكي از سنتهاي عامه مردم تبديل گرديد. اين سنت در قالبهاي سخنراني، مداحي، نوحهخواني، سينهزني، زنجيرزني، علمداري، كتبيهنگاري، كاشيكاري، نقاشي، خوشنويسي، تعزيهگرداني، پردهداري، نقالي، گلدوزي، و نقارهنوازي تجسم يافته است؛ هر چند گستره نمود عاشورا در هنر قدسي ايران بسيار وسيعتر از آن است كه انسان با يك نگاه سطحي بتواند جلوهها و تأثيرهاي فرهنگي آن را شناسايي و ارزيابي كند.
ايرانيان با توجه به وفاداري و گرايشهاي عميق خود به امام حسين و مكتب سرخ شهادت، در انتقال سنتهاي عاشورايي به تمام كشورهاي آسيايي دخالت مستقيم داشتهاند.
در بسياري از شهرهاي افغانستان به ويژه در قندهار، هرات، كابل، مزار شريف و جلال آباد نوحهسرايي از ديرباز برگزار ميشده است. در صحن مزار شريف و تكيه نزديك آن، دهه اول محرم هر سال نوحهسرايي و مجالس عزا برگزار ميشود. در اين مجالس اهل سنت نيز شركت ميكنند. پشتونهاي افغانستان و پاكستان ماه محرم را ماه حسن و حسين مينامند.
3ـ اجراي مراسم عاشورا در كشورهاي حوزه ديگر ماوراءالنهر
در قفقاز و آذربايجان كه تا دو قرن پيش، بخشي از پيكره ايران زمين بودند، به ويژه نخجوان، ايروان، باكو و تفليس، نوحهسرايي و حركت دستهها در محرم و صفر برگزار ميشود.
در تركمنستان به ويژه خيوه، مرو، عشق آباد، سمرقند، تاشكند و بخارا عزاداري صورت ميگيرد و حاكميت ماركسيسم هم نتوانست اين مراسم را از يادها ببرد. اين مراسم در تبت و برخي از كانونهاي شيعهنشين چين نيز رواج دارد.
در منطقهاي در مركز قرقيزستان در 120 كيلومتري شهر بيشكك كه بيش از يك هزار خانواده مهاجر آذري ايراني زندگي ميكنند، آنان ضمن حفظ سنتهاي ديني خود، بيش از 50 سال در زمان حاكميت كمونيستها به طور پنهاني عزاداري ميكردند(8).
در حال حاضر اين شهرك ايرانيان داراي سه مسجد است كه در طول ماههاي محرم و صفر شب و روز فعال هستند و مردم در آنها اجتماع ميكنند. مردم مركه در اين ماهها لباس سياه ميپوشند و تا پاسي از شب نوحهسرايي و گريه و زاري ميكنند.
4ـ عاشورا در شبه قاره هند
مراسم روضهخواني و نوحهسرايي با مهاجرت فرهيختگان ايراني به هند در دوره ايلخانان از ايران به اين كشور راه يافت و فرهنگ اين سرزمين را تحت تأثير قرار داد(9). در ابتدا همه اشعار و كلمات نوحهخوانان به زبان فارسي بيان ميشد(10).
مراسم تعزيهداري، براي اولين بار به وسيله تيمور لنگ به هندوستان برده شد و امپراتوران مغولي با جديت اين مراسم را رواج ميدادند. با اعلام تشيع به عنوان مذهب رسمي توسط سلطان قلي قطب شاه كه حكومت وي تا سال 950 ق در دكن (جنوب هند) دوام آورد در بخشي از اين كشور عزاداري حضرت امام حسين عليهالسلام با شكوه تمام برگزار ميشد. وي براي اجراي مراسم عزاداري محرم، عاشورخانهاي ساخت(11).
در زمان ابراهيم قلي قطب شاه، ساختماني به دستور وي به نام لنگر دوازده امام در گلكنده (Golcunda) ساخته شد و در آن يك عَلَم و نعلي كه گفته ميشد متعلق به اسب امام حسين عليهالسلام است نگهداري ميشد و دهه اول محرم هر سال آن عَلم را در مراسم عزاداري و روضهخواني در شهر حيدرآباد به معرض نمايش ميگذاشتند.
در زمان حكومت محمّد قلي قطب شاه مراسم ياد شده رواج يافت و بودجه خاصي نيز بدان اختصاص داده شد. خوردن گوشت و كشيدن توتون و تنباكو در اين ايام ممنوع بود و در آغاز دهه اول محرم چند هزار دست لباس سياه ميان مردم و مداحان و ذاكران اهل بيت تقسيم ميشد. عاشورخانهها به تدريج افزايش يافت و در اين محلها از اول محرم هر شب يك هزار شمع برافروخته ميشد و مراسم تعزيهگرداني برگزار ميگرديد.
امروزه نمايش شهادت امام حسين عليهالسلام با شور و حرارت خاصي در شهرهاي بزرگ هند مانند دهلي، لكهنو، حيدرآباد، بمبئي و كلكته برگزار ميشود؛ هر چند نحوه اجراي آن در هر يك از اين شهرها متفاوت است. از آن ميان لكهنو مركز اصلي مراسم عزاداري است. در اين شهر مراسم محرم در عصر شاهان اَوده ريشه گرفت. پادشاهان اَوده علاوه بر تعدادي امامباره يا عزاخانه كوچك، سه امامباره بزرگ ساختند. عزاخانههاي آصف الدوله، حسين آباد و شاه نجف، همچنين كربلاي تالكتوره، درگاه حضرت عبّاس و درگاه كاظمين، در شمار امامبارههاي تاريخي هند به شمار ميآيند و ويژه عزاداري و اجراي مراسم عاشورايي ساخته شدهاند(12).
در هندوستان در ايام محرم، تعزيه و ضريح، دو بخش مهم از وسايل مراسم و عزاداري را تشكيل ميدهند. از روز اول ماه محرم همه عزاخانهها به وسيله عَلَم و ضريح تزيين ميشوند و مجالس سوگواري هر روز در اين عزاخانهها برپا ميشود و مجالس عموميتر در امام بارههاي بزرگ منعقد ميگردد. در بعضي از شهرها برهمنها نيز در ايام محرم و روز اربعين در مجالس عزا شركت ميكنند(13). در گذشته و تا امروز بسياري از مهاراجههاي هند نيز در مراسم تعزيه شركت مينمايند.
در شهرهاي حيدرآباد و بمبئي عده زيادي از ايرانيان مقيم هند به مراسم عزاداري غناي بيشتري ميبخشند و اسباب رونق آن را در اين كشو فراهم ميسازند.
در لكهنو، دهلي، چنّايي، كلكته و ساير نقاط هند مراسم ماتم همراه با افروختن آتش انجام ميشود. در اين نقاط حنفي مذهبها و صوفيان به يادبود شهداي كربلا عزاداري ميكنند.
در دكن از زمان شهاب الدين احمد شاه و تحت تأثير سيد محمّد حسيني معروف به خواجه بندهنواز گيسو دراز، عزاداري امام حسين عليهالسلام رواج يافته و تا اين زمان دوام آورده است(14).
نفوذ عاشورا در ادبيات بنگالي به وسيله اهل تصوف و عرفان مثل شيخ شرف الدين احمد بن يحيي منيري و مولانا شيخ مشرف الدين ابو توامع و جلال الدين تبريزي امكانپذير شد. محمّد خان اولين شاعر بنگالي است كه كتابي به نام مقتل حسين عليهالسلام در سال 1635 م نوشت. در موضوع كربلا كتابهاي زيادي با عنوان جنگ نامه نوشته شده است. اولين جنگ نامه را شاعر فريب اللّه در اواخر قرن هفدهم تأليف كرد.
توجه شاعران بنگالي به ادبيات عاشورا موجب پيدايش ادبيات پوتي شد؛ ادبياتي كه دو زبانه است و بسياري از لغات و تركيبهاي فارسي در زبان بنگالي در اين ادبيات به چشم ميخورد. مشرف حسين با نوشتن كتاب بشاد سند هو (درياي غم) با پژوهش در مقتل حسين عليهالسلام و جنگ نامه و ديگر منظومههاي پوتيان كه در باره شهداي كربلا نوشته بودند، تأثير بزرگي بر ادبيات بنگالي گذاشت.
ليقبا شاعر نو زبان بنگالي در سال 1933 م كتابي به نام محرم شريف نوشت. وي تمام وقايع كربلا را در اين كتاب منعكس كرده است. او دو منظومه طولاني به نام قاسم بوده كابو (نظم قتل قاسم) و زينل ادهال كابو (نظم رهايي حضرت زين العابدين عليهالسلام ) منتشر كرد.
در پايان قرن نوزدهم ميلادي سعد علي و وهاب علي، شاعران بنگالي كتابهايي درباره شهداي كربلا نوشتند و منتشر كردند(15).
در قرن بيستم ميلادي رويكرد به عاشورا در ادبيات بنگالي و نيز اجراي مراسم عاشورايي به اوج خود رسيد و بار ديگر به ويژه پس از انقلاب اسلامي اين ادبيات به شدت تحت تأثير مراثي ادب پارسي قرار گرفت.
5 ـ مراسم عاشورا در آسياي صغير
بر اساس نوشته متين آند محقق ترك، مراسم مربوط به كربلا را در تركيه و آسياي صغير ميتوان به گونههاي زير تقسيم كرد:
1ـ نمايشهاي محرم در ميان ايرانيان مقيم تركيه.
2 ـ مراسم ماه محرم و اعتقادات مربوط به آن در ميان فرقه بكتاشي و علويان.
3 ـ ادبيات نمايشي مربوط به واقعه كربلا در تركيه(16).
متين آند پس از نقل تاريخچه برگزاري مراسم محرم در ميان ايرانيان مقيم استانبول يادآور ميشود كه قانون جدايي دين از سياست مصوب سال 1329 ق مانع از آن شد كه برگزاري اين مراسم به صورت آشكار دنبال شود، ولي به صورت پنهان اين مراسم در روز دهم محرم در ميان شيعيان ادامه دارد. آنها به مسجد جامع يوسف پاشا ميروند و در ضمن حركت مرثيه مشهور فضولي را كه با عنوان حديقة الشعراء شناخته ميشود، زير لب زمزمه ميكنند(17).
طريقت بكتاشيه و علويان تركيه كه بالغ بر بيست ميليون نفر جمعيت اين كشور را تشكيل ميدهند، با توجه به گرايشهاي شيعي از ديرباز مراسم محرم و صفر را در تركيه ترويج كردهاند(18). آنها در گذشته به دليل تعصبات حاكم بر امپراتوري عثماني، مراسم عزاداري را پنهاني انجام ميدادند و در سده اخير به تدريج توانستهاند پارهاي از حقوق ديني خود را به دست آورند. يكي از خواستههاي دَدههاي علوي (علما و روحانيت علويان) برگزاري مراسم عزا در ماه محرم بوده است(19).
مراسم محرم در ميان فرقه بكتاشي و علويان روستايي به ويژه در ميان طايفههاي تختهچي، يوروك، تركمن و قزل باش هنوز هم برگزار ميشود. پيروان بكتاشي ضمن عزاداري در دوازده روز اول ماه محرم هر روز را با نام يكي از ائمه اثني عشري نامگذاري كرده، آن روز را روزه ميگيرند و معتقد هستند روز دوازدهم محرم امام زمان عجل اللّه فرجه ظهور ميكند و به همين دليل در اين روز شادماني ميكنند(20).
در ميان بعضي از طوايف علوي، روزه ماه محرم تا پانزده روز طول ميكشد، دوازده روز به خاطر دوازده امام و دو روز به خاطر شهادت دو فرزند مسلم بن عقيل و يك روز به نام اوگون دور ما اوروجي كه دو شبانه روز بيوقفه طول ميكشد(21). روزهدار در اين مدت نه تنها بايد از خوردن و آشاميدن امساك كند، بلكه نبايد سخن زشتي به زبان آورد، كار خطايي بكند يا موجود زندهاي را بكشد و حتي اجازه ندارد گياهان را از ريشه درآورد يا قطع كند. مردم در اين روزها وقتي به هم ميرسند ميگويند: يوه منكره (شرم بر منكرين) و لعنت يزيده (لعنت بر يزيد).
يكي ديگر از مراسم مخصوص محرم، تهيه نوعي غذا به نام عاشوراست. اين غذا يادآور گرسنگي ستمديدگان كربلاست و از بلغور گندم تهيه ميشود. آش ديگري به نام دووقا چربه سي در اين ايام پخته ميشود و قرباني ذبح ميگردد.
در تكيه حاجي بكتاش نزديك كادشهر كه مركز تجمع بكتاشيها و نيز مدفن اوست، ديگ بسيار بزرگي وجود داشته كه تنها براي آش عاشورا مورد استفاده قرار ميگرفته است و اين ديگ بعدها به موزه آنكارا انتقال يافت. آش عاشورا با روش خاصي در اين ديگ عظيم پخته ميشد و پيروان حاجي بكتاش در پخش آن با يكديگر مشاركت ميكردند و نزديك صبح ديگ آش طي تشريفاتي از روي اجاق برداشته ميشد و در اختيار مردم قرار ميگرفت.
در تركيه يك هنر نمايشي به صورت قصهخواني و مرثيه وجود دارد كه به وسيله افرادي به نام قصه خوان يا مداح اجرا ميشود و داستان آن غالبا در زمينه مصيبتهاي وارد شده بر شهداي كربلاست و بيشتر در محرم اجرا ميشود. در هنگام مرثيه خواني قصهگو با حركات، فريادها و گريه و ندبه داستان مصائب كربلا را بازگو ميكند و شنوندگان تحت تأثير سخنان او گريه ميكنند و بر قاتلان و دشمنان امام حسين عليهالسلام نفرين ميفرستند(22).
بغداد لي روحي (متوفي 1605 م)، كامي آمدي (1766 م)، عزت ملا (متوفي 1829 م)، سيد مشتاق مصطفي (متوفي 1831 م)، عثمان نورس (متوفي 1836 م)، لبيب محمّد (متوفي 1867 م)، ضياء پاشا (متوفي 1880 م)، كاظم پاشا (متوفي 1883 م)، عثمان شمس (متوفي 1893 م)، مصطفي عاصم (متوفي 1904 م)، معلم فيض (متوفي 1910 م) و شرف خانم (متوفي 1809 م) از مرثيهسرايان مشهور تركيه در چند قرن اخير هستند.
مقتلهايي نيز به وسيله چند تن از نويسندگان ترك نوشته شده و روضة الشهداي واعظ كاشفي نيز به زبان استانبولي چند بار ترجمه گرديده است و بكتاشيها ده روز اول محرم را با خواندن حديقة الشهداي فضولي سپري ميكنند.
پيروان فرقه رفاعيه نيز كه از مشهورترين فرقههاي اهل تصوف در بالكان ميباشند و مركزيت آنها در شهرهاي پريزون و اوراخوواتس در ايالت كوزوو ميباشد، هر ساله از اول تا دهم ماه محرم با نصب پارچههاي سياه رنگ در تكيههاي ويژه خود، مراسم سوگواري و عزاداري برپا ميكنند. پيروان اين فرقه در طول دهه اول محرم، علاوه بر روزهداري، شبها نماز را با جماعت اقامه ميكنند و سپس تا پاسي از شب به نوحهخواني و ماتمسرايي و بيان روايت واقعه كربلا ميپردازند.
در روز عاشورا با قرباني كردن گوسفند، سوگواران با آدابي خاص اطعام ميشوند و مراسم سوگواري پايان مييابد. اين مراسم نزد طريقت رفاعيه به مراسم ماتم مشهور است.
شجرهنامه سيد احمد رفاعي مؤسس طريقت رفاعيه كه از حكما و بزرگان قرن دوازدهم هجري بود و در نزديك شهر رفاعيه عراق دفن شده، به حضرت امام حسين عليهالسلام ميرسد(23).
اجراي مراسم ماتم و اقامه آن براي دراويش طريقت رفاعيه كه در سال 1281 ق به كوزوو مهاجرت كردهاند، ركني از اركان دين به شمار ميآيد.
در حال حاضر شيخ باقي شهو به عنوان چهارمين خليفه طريقت رفاعيه در شهر اوراخوواتس رهبري پيروان اين طريقت را به عهده دارد.
6 ـ عزاداري حسيني در جنوب شرقيآسيا
عزاداري براي شهادت امام حسين عليهالسلام در جنوب شرقي آسيا به ويژه در اندونزي، سوماترا، فيليپين و بانكوك در ميان شيعيان رواج دارد.
از ابتداي سده چهارم هجري مسلمانان مبلغ در مجمع الجزاير اندونزي حضور يافتند و به نشر اسلام همت گماشتند. اين مبلغان مهاجر از كشورهاي خاورميانه به ويژه ايران به آنجا رفته بودند. تعدادي از مهاجران، سادات شيعي امامي بودند كه به دليل ستمهاي دوره عباسي عازم شبه قاره هند و جنوب شرقي آسيا شدند. از آن ميان، شريف هاشم نخستين حكومت اسلامي را در ملاكا و مجمع الجزاير سولو و هولو در فيليپين پايهگذاري كرد. اين حكومت از سال 1055 تا 1307 ق يعني تا زمان استيلاي آمريكائيان ادامه داشت.
خانوادههاي شيعي هم اكنون نيز در كشورهاي اندونزي، مالزي، فيليپين، برونئي و ديگر كشورهاي مجاور پراكندهاند.
افكار و انديشههاي شيعي و ايراني بيشتر از طريق كاروانهاي تجاري دريايي ايران در قرن سوم هجري و از طريق مبلغان مذهبي در نواحي غربي سوماترا رواج يافت.
شكلگيري دولتهاي اسلامي در اين منطقه و نفوذ عالمان و تاجران ايراني در دربار اسلامي اندونزي و كسب مناصب بالا، باعث ترويج فرهنگ ايراني و شيعي در اندونزي شد.
ابن بطوطه در سده هشتم هجري در سفرنامه خود از ايرانيان برجستهاي چون امير سيد شيرازي، تاج الدين اصفهاني و درياسالاري به نام بهروز ياد كرده است كه در آن زمان در جاوه و سوماتراي شمالي زندگي ميكردهاند.
بر اساس تاريخ مالاوي، سلطان علاءالدين رعايت شاه پادشاه مالاكا، شيعه مذهب بود و تفكر تشيع را در آن ناحيه تبليغ ميكرد و چندين حوزه علميه را در اين منطقه بنا نمود.
استاد محمّد اسد شهاب پژوهشگر و نويسنده شيعي اندونزي در كتاب تاريخ شيعه در اندونزي به ذكر مراحل سهگانه تاريخ شيعه در اين كشور ميپردازد و معتقد است مرحله اول از تاريخ شيعه با ورود مبلغان آن به اين سرزمين در سده سوم هجري شروع شد و با حضور استعمار هلند در اواخر قرن دهم هجري پايان يافت. مرحله دوم تاريخ شيعه در اندونزي از آغاز قرن يازدهم هجري شروع ميشود و اواخر دهه سوم قرن چهاردهم به پايان ميرسد. در اين مرحله شيعيان به دليل مقاومت در برابر استعمار هلند با شكنجه و آزار روبهرو ميشوند؛ در نتيجه شيعه پراكنده شده، بسياري از ميراثهاي خود را در اين كشور از دست ميدهد.
مرحله سوم از اوايل تا اواسط قرن چهاردهم هجري است كه با اصلاحات سيد جمال الدين اسدآبادي روزنهاي تازه در زندگي شيعه در اين كشور پديد آمد(24).
امروزه از سنتهاي رايج و ديرپاي جامعه مسلمانان اندونزي، مراسم دهه اول محرم به ويژه روز عاشوراست كه در نقاط مختلف اندونزي برپا ميشود. اين سنتهاي ديني با سنتهاي ملي درهم آميخته و شكل نخستين خود را از دست داده است. با اين حال ياد و نام امام حسين عليهالسلام در قالب نمادهاي مذهبي و ملي در سوماترا و جاوه ادامه دارد.
در جزيره سوماترا به عزاي حسين عليهالسلام تابوت و در جزيره جاوه به ماه محرم ماه سورآ (عاشورا) و در منطقه آچه در سوماترا، ماه حسن و حسين و در غرب سوماترا ماه تابوئيك (تابوت) ميگويند.
ذكر شهادت امام حسين عليهالسلام در اين مناطق، با حمل نمادهايي چون تابوت، ذوالجناح و نيز پختن بوبورسورآ، و كانجي عاشورا يعني غذاي عاشورا انجام ميشود؛ غذايي كه از گندم، شير، شكر، حبوبات و برخي از ميوهها تهيه ميشود و ميان مردم توزيع ميگردد.
به اعتقاد مردم آچه انجام اموري مانند ازدواج، كارهاي مهم تجاري، كاشت يا درو، موجب هتك حرمت ماه محرم ميشود و هر كس كه در اين ايام به اين امور اشتغال ورزد با رويدادهاي ناگوار روبهرو خواهد شد.
در محرم تابوتي چوبي و تزيين شده با كاغذهاي رنگارنگ را بر دوش ميكشند و آن را به حركت در ميآورند و در شهر ميگردانند و در عصر عاشورا آن را به دريا مياندازند.
در پنجمين روز ماه محرم، ساقه درخت موزي بريده ميشود. اين عمل نشانهاي از شجاعت حضرت قاسم در واقعه كربلاست(25).
كشور برونئي (دارالاسلام) كه به عنوان سرزميني كوچك در شمال غربي جزيره برونئو قرار دارد، باقيمانده امپراتوري بزرگ برونئو است. در اين كشور نيز مراسم محرم برگزار ميشود و بخشي از فرهنگ اين كشور به شمار ميآيد. اين امپراتوري كه شامل تمام جزيره برونئو (ايالتهاي صباح و ساراواك در مالزي شرقي و كاليمانتان اندونزي، و كشور امروزي برونئي) سنگاپور و فيليپين بود، حدود اواخر قرن پانزدهم ميلادي پذيراي اسلام شد و از زمان سلطان شريف علي تاكنون 29 نسل يكي پس از ديگري و از يك نسب بر اين كشور حكومت راندهاند.
شريف علي در فاصله سالهاي 1432-1425 م بر برونئي حكومت داشت(26). بر اساس شجرهنامه «Sombas» موجود در موزه سلطنتي برونئي در بندر سري بگاوا، شريف علي از نوادگان امام حسين عليهالسلام بوده است(27). در نتيجه سلاطين امروزي برونئي خود را از نسل پيامبر و امام حسين عليهالسلام ميدانند.
در شهر بانكوك مركز تايلند نيز چند هزار شيعه زندگي ميكنند. بيشتر آنها از نسل يك بازرگان ايراني به نام شيخ احمد قمي هستند. وي در سال 1601 م به بانكوك رفت و در اين شهر از موقعيت ويژهاي برخوردار شد و به تبليغ اسلام
همت گماشت(28). بزرگترين مسجد شيعيان تايلند به نام پادونگ سام اسلام يا مسجد ايراني را وي ساخت كه تاكنون چندين بار تجديد ساختمان شده است. مردم تايلند مراسم عزاداري تاسوعا و عاشورا را شبيه ايرانيان برگزار ميكنند.
بجز كشورهايي كه اشاره شد، امروزه با توجه به مهاجرت مسلمان به ويژه شيعيان به كشورهاي اروپايي و نيز آمريكاي شمالي، كانادا و استراليا، عزاداري و مراسم بزرگداشت سالروز شهادت سالار شهيدان ابا عبداللّه الحسين عليهالسلام و ياران وي برپا ميشود. نمايش رويدادهاي جانسوز كربلا توسط تعدادي از فارغ التحصيلان هنرهاي زيبا و دراماتيك و گروههاي تأتر در برخي از كالجها و دانشكدههاي كشورهاي ياد شده با استقبال زياد تماشاگران روبهرو ميشود و مخاطبان مسلمان و مسيحي را تحت تأثير خود قرار ميدهد.
--------------------------------------------------------------------------------
1ـ شهرستاني، تاريخچه عزاداري حسيني، انتشارات حسينيه عمادزاده، ص 289.
2ـ همان، ص 293.
3ـ سيد جواد شهرستاني، نهضة الحسين، ص 164.
4ـ مثنوي معنوي، توفيق ه سبحاني، تهران، انتشارات روزنه، 1378، دفتر ششم، ص 842.
5ـ سيد محسن امين، كتاب خطط، ص 69.
6ـ تاريخچه عزاداري حسيني، ص 303.
7ـ مقريزي، خطط، ج 1، ص 427.
8ـ «شيعيان مركه، حسينيان آشنا»، مجله چشمانداز، سال اول، ش 6، 1376، ص 21-20.
9ـ محمّد قاسم هندو شاه، تاريخ فرشته، ج 2، ص 35.
10ـ مجتبي كرمي، نگاهي به تاريخ حيدرآباد دكن، دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي، تهران، 1373، ص 85.
11ـ همان.
12ـ سيد حسين علي جعفر، «تعزيهداري در هند»، ترجمه افضل دلويي، كيهان فرهنگي، ش 7، مهر 1363، ص 31.
13ـ همان، ص 32.
14ـ نگاهي به تاريخ حيدرآباد دكن، ص 88.
15ـ بنگريد به: كلثوم ابوالبشر، [استاد بخش فارسي دانشگاه داكا]، «تأثير فرهنگ و ادبيات عاشورا بر زبان بنگالي»، مجله چشمانداز، ش 6، شهريور 1376، ص 27-24.
16ـ متين آند، «مراسم در آناتولي تركيه»، ترجمه افضل وثوقي، كيهان فرهنگي، سال دوم، ش 7، مهر 1364.
17ـ همان، ص 29.
18ـ تاريخچه عزاداري حسيني، ص 321.
19ـ شادان پروند ـ زهرا سبحاني، زمينه شناخت جامعه و فرهنگ تركيه، مركز مطالعات و تحقيقات فرهنگي بينالمللي، 1373، ص 83.
20ـ كيهان فرهنگي، سال دوم، ش 7، ص 29.
21ـ همان.
22ـ كيهان فرهنگي، سال دوم، ش 7، مهرماه 1364.
23ـ نامه فرهنگ، ش 25، ص 184.
24ـ چشم انداز، سال اول، ش 3، ص 8.
25ـ محمّد اسد شهاب، صفحات من تاريخ الشيعه في اندونيسيا، چاپ بيروت.
26ـ علي چگيني، اسلام در برونئي، تهران، انتشارات بينالمللي الهدي، ص 85.
27- Wilkesic, Travel Account of Island, vol.2, Manila. Philippine Book. Guide, p. 91.
28ـ اسكندر دلدم، «جلوههاي ايران و اسلام در تايلند»، روزنامه ايران، سال اول، ش 234، ص 9.
..............................................................................
منبع:فصلنامه مشكوة ، شماره 76 و 77
نويسنده:غلامرضا جلالي
خبرگزاری فارس