به گزارش "شیعه نیوز" به نقل از فارس، نويسنده وبلاگ"ريحانه" در تازهترين پست وبلاگ خود موضوعي را با عنوان " نسل نو و امام صادق عليهالسلام " مطرح كرده است.
برپايه اين گزارش در اين وبلاگ ميخوانيم
نگاه مهربان امام صادق(ع) به جوانان، همراه با بزرگداشت شخصيت، تكريم استعدادها و صلاحيتها، احترام به نيازها و توجه به قلبهاى پاك و زلال آنان بود و اقبال جمع جوانان به سوى امام(ع) فرايند عملكرد و رفتار متين، محبتآميز، حكيمانه و سرشار از خلوص و عاطفه آن حضرت بود، بدان حد كه سخنش بر دل آنان مىنشست، زيرا گرايش جوان به خوبى، نيكى و زيبايى بيشتر و سريعتر ازديگران است.
پديدهاى كه امام بدان اشاره نموده مىفرمايد:
«انهم اسرع الى كل خير»
جوانان زودتر از ديگران به خوبيها روى مىآورند.
رفتار و سخن امام صادق(ع) ترجمان حقيقى اين گفته رسول خدا(ص)است كه فرمود:
«اوصيكم بالشبان خيرا، فانهم ارق افئده»
سفارش مىكنم شما را كه، با جوانان به خوبى و نيكويى رفتار كنيد، چراكه آنان نازك دل و عاطفىترند.
امام ضمن توجه به روح لطيف و احساس آرمانى جوانان، ياران و نزديكان خود را نيز به دقت و توجه در اين نكات رهنمون مىساخت. از جمله، يكى از ياران امام به نام "مؤمن طاق" براى پيام رسانى و تبليغ دين، مدتى را در شهر بصره گذراند. وقتى كه بهمدينه بازگشت، خدمت امام صادق(ع) رسيد، حضرت از او پرسيد:
- به بصره رفته بودى؟
- آرى!
- اقبال مردم را به دين و ولايت چگونه ديدى؟
- اندك است! مىآيند ولى كم!!
جوانان را درياب، زيرا آنان به نيكى و خير از ديگران پيشتازترند.
گزيدهاى از منشور جوان را در انديشه صادق آل محمد(ص) مرورمىنماييم:
*كوچ عصر
جوانى «فرصت نيكو» و «نسيم رحمت» است كه بايد به خوبى ازآن بهره جست و با زيركى، ذكاوت و تيزبينى آن نعمت خداداد را پاس داشت، زيرا كه اين فرصت، «ربودنى» و «رفتنى» است وضايع ساختن آن، چيزى جز غم، اندوه و پشيمانى را براى دوران پساز آن به ارث نمىگذارد.
زندگى كوتاه است و راه كار دراز و فرصت زودگذر! تنها سرمايه گرانبهاى ما وقت است كه بازگشتى ندارد، از اين رو بزرگترين فن بهتر زيستن، بهره جستن از فرصتهاى بىنظيرى است كه برما مىگذرد، اين سخن امام صادق(ع) را بايد جدى گرفت: «من انتظر عاجلة الفرصة مواجلة الاستقصاء سلبته الايام فرصته،لان من شان الايام السلب و سبيل الزمن الفوت»
به هركس فرصتى دست دهد و او به انتظار بدست آوردن فرصت كامل آنرا تاخير اندازد، روزگار همان فرصت را نيز از او بربايد، زيرا كار ايام، بردن است و روش زمان، از دست رفتن.
*رنگ خدا
آدمى با ورود به دوران جوانى به دنبال «هويت» جديدى مىگردد، آن احساس نسبتاً پايدار از يگانگى خود، از اين كه: «من كه هستم و كه بايد باشم؟» كه دستيابى به آن، به فرد امكان مىدهد كهارتباطات خود را با خويشتن، خدا، طبيعت و جامعه تنظيم دهد.
در اين مرحله هويتيابى نقش «آگاهى و بينش» بسيار مؤثر وكارساز بوده، بر «رفتار و عمل» پيشى دارد، در اين دوران، ممكن است سرگردانى در هويت سبب گردد كه جوان نسبت به كيستى و نقش اجتماعى خود دچار ترديد گردد و اين شك ضمن برهم زدن هماهنگى و تعادل روانى، او را به «بحران هويت» بكشاند، بحرانى كه جوان به پيرامون اهداف بلند مدت، انتخاب شغل، الگوهاى رفاقت، رفتار و تمايل جنسى، تشخيص مذهبى، ارزشهاىاخلافى و تعهد گروهى با ترديد و شك خواهد نگريست.
در شكلدهى هويت، «معرفت دينى» نقش مهمى را ايفا مىكند و درواقع، دين مىتواند تكيه گاه جوان و رهايى دهنده او از اينبحران باشد، البته «دانش»، «كار و تلاش» نيز در ساماندهى هويت او كارساز است.
بنابراين، جوان بايد رنگ خدايى گيرد تا هويتش خدايى گردد،«دين» همان «رنگ خدا» است كه همگان را بدان دعوت مىكنند: (صبغهالله و من احسن من الله صبغه) ; رنگ خدايى (بپذيريد!) وچه رنگى از رنگ خدا بهتر است؟ امام صادق(ع) درباره آيه فوقمىفرمايد:
«مقصود از رنگ خدايى همان دين اسلام است.»
دين به انگيزه جوان در بنا و آراستن هويت او پاسخ مىدهد، چراكه آدمى داراى عطشى است كه فقط با پيمودن راه خدا فرومىنشنيد ، از اين رو امام صادق(ع)، يادگيرى بايدها و نبايدها و انديشههاى سبز دين را از ويژگيهاى دوران جوانى مىداند. وگاه نسبتبه آن دسته از جوانانى كه «علم دين» نمىدانند و درپىآن نمىروند، رنجيده خاطر مىگردد.
*قرائت معتبر دين
دين اسلام، همان روش زندگى است كه ميان زندگى اجتماعى و پرستشخداى متعال پيوند مىدهد و در همه اعمال فردى و اجتماعى براىانسان مسووليت خدايى ايجاد مىكند، كه اين مجموعه عقايد ودستورهاى علمى، اخلاقى، سبب خوشبختى انسان در اين سرا و سعادت جاويد در جهان ديگر مىشود.
فهم از دين چگونه است؟ و جوان دين خود را از كه بجويد؟!
آيا هركس مىتواند به فهمى از دين برسد؟!
آيا هر فهمى از دين، صواب و پسنديده است؟!
آيا «فهم دينى» فهم نسبى است و هيچ فهم ثابتى وجودندارد؟!
و يا آن كه يك تفسير و قرائت رسمى از دين وجود دارد.
پس از رحلت رسول اكرم(ص)، مكتباهلبيت(ع) به عنوان «ثقل اصغر» در جايگاه اهل بيت عليهم السلام به عنوان مبين حقيقى دين، خوش درخشيد، و ليكن افراد و گروههايى نيز به دلائلي!! در برابر اين انديشه قرارگرفته، با طرح «قرائت مختلف از دين» به مقابله با معارف معصومان عليهم السلام پرداختند و مع الاسف تاريخ فرهنگ و معارفاسلامى ما هميشه شاهد عرصه گردانى و فريب افكار عمومى از سوىخالقان ديدگاههاى دينى بود.
در عصر امام صادق(ع) جداى از رواج مكاتب الحادى و هجومانديشههاى يونانى و ايجاد نهضت ترجمه، ديدگاهها و نظرياتگوناگونى در چارچوب «قرائتهاى دينى» طرح گرديد، حتى برخى ازارباب فرقه ها كه خود مدتى در محضر پيشواى ششم شاگردى كرده بودند، به طرح ديدگاه خويش و عنوان ديدگاه برتر و صواب پرداختند و درمقابل منادى، احياگر و متولى قرائت حقيقى دين، امام صادق(ع)، ايستادگى كردند و گروهى را به سمت خود كشاندند.
امام در برخورد با اين ديدگاهها، خود به افشاى آنها پرداخت و از سويى به تربيتشاگردان همت گمارد تا آنان در عرصههاى مناظره و گفتگو به بافتههاى ايشان پاسخ گويند.
نكتهاى كه بسيار دل امام را مىآزرد، توطئه جذب جوانان از سوىاين فرقههاى منحرف، اما مدعى اسلام بود، به عنوان نمونه، امامصادق(ع) جوانان را از گرايش به دو فرقه مطرح آن عصر، مرجئه و غلاه بر حذر مىداشت. امام مىفرمود:
«برجوانانتان از غلات برحذر باشيد كه آنها را به فساد نكشانند، زيرا غلات پستترين خلق خدا هستند، اينان عظمتخداى را كوچك شمرده و ادعاى ربوبيت و خدايى را براى بندگان او قائل هستند.»
امام با اصل قرار دادن پيشگيرى، ارائه دقيق دين حقيقى وبرگرفته از مكتب اهلبيت عليهم السلام ، جوانان توصيه مىكردند تا راه را بر رهزنان انديشه جوانان سد نمايند، حضرتمىفرمود:
«جوانان را دريابيد! به آنان حديث و دين بياموزيد، پيش از آنكه مرجئه (نام يك فرقه) برشما پيشىگيرند.»
امام صادق(ع) همچنين جوانان را مخاطب خود ساخته مىفرمايد:
«يامعشرالاحداث! اتقواالله و لاتاتوا الروساء، دعوهم حتىيصيروا اذنابا لا تتخذوا الرجال ولائج من دون الله، انا و اللهخير لكم منهم»
اى گروه جوانان! از خدا پروا كنيد و نزد روسا(ى منحرف) نرويد،واگذاريدشان تا (از جايگاه بافتنى خود بيفتند و) به دنباله روتبديل شوند، آنان را به جاى خدا همدم خود نگيريد، به خدا سوگندكه من براى شما از ايشان بهترم.
آنگاه با دست خود به سينهاش زد.
*خاتمه
سخنان و گفتههاى نغز امام صادق(ع) روح و جان را قوت بخشيده،منشور دستورهاى زندگى و سعادتمندى آن است.
اميد است جامعه جوان و پر نشاط، سخنان امام صادق (ع) را الگوي شخصيت و رفتار خود قرار دهند تا بتوانند با اين روش امام عصر (عج) را دريابند و قدم در مسير سبز او بگذارند و با او همگام شوند.