۰

عاشورا و اين همه تأکيد، چرا؟

خداوند اگر براي زيارت کربلاي حسين، پاداش هزار حج و عمره مي‏دهد، چون حج هم به برکت عاشورا باقي مانده است. حج را هم حسين زنده کرد.
کد خبر: ۲۴۵۷
۰۰:۰۰ - ۲۹ دی ۱۳۸۶

علاوه بر پاداش زيادتر و تأکيد بيشتر نسبت به زيارت قبر حسين بن علي (ع)، از نظر مناسبتهاي زماني هم آن فوق العادگي، کاملا محسوس است.

همانگونه که شيعيان آن حضرت، در هر مناسبت و مجلس و محفلي - حتي مراسم شادي و جشن هم - از حسين ياد مي‌کنند و ياد او را نمک هر مجلس مي‌دانند، ائمه هم نسبت به زيارت او - از دور يا نزديک - اينگونه اصرار و تأکيد داشته‌اند.

درروايات مربوط به زيارت هم، در هر فرصت و مناسبتي، در تمام ايام و فصول سال، در همه حالات سفر و حضر، غم و شادي ، اعياد و وفيات، شبهاي قدر، مبعث، فطر،نيمه شعبان، غدير، عاشورا، و ...دستور يه زيارت حسين بن علي(ع) داده‌اند و بيش از همه ائمه و حتي رسول خدا، به زيارت سيدالشهدا تاکيد شده است.

اينهابراي چيست؟ مي‌توان گفت براي اين است که، عاشوراي حسين و حادثه کربلا، «سمبل» است.

همچنانکه مخالفت و دشمني دشمنان هم، بيش از همه، با نام و ياد و مزار مظلوم کربلا بوده است چرا که کربلا در نظرشان سمبل مقاومت بوده است.

البته بايدبه تاريخ نگاه کرد، تا هم عمق تأثير عاشورا را در سرنوشت اسلام و مسلمين دريافت و هم ميزان خصومت دشمنان را با اين «مزار» و «تربت»، شناخت.

تبلور درخشان خط ائمه، در حرکت عاشورا بود و کينه توزي شديد دشمنان حق و اهل بيت هم، در مخالفت با آن حضرت و اثرات شهادتش انجام مي‌گرفت. حتي سالها بعد از نابودي امويان هم، بخش عظيمي از جامعه، همچنان دچار ضايعات و عوارض و آثار سوء تبليغات و تعليمات مسمومي بود که در آن دوره خفقان و در آن «هزار ماه سياه» ايجاد شده بود.

تشويق موکد به زيارت کربلا، در جهت خنثي کردن و محو نمودن هر چه بيشتر آن ضايعات و سموم بود.

کربلا، از يک سو، سمبل مظلوميت آن پيشوايان عدل بود و از سويي، مظهر دفاع بزرگ آل علي و عترت پيامبر، از اسلام و قرآن، حتي به قيمت جانهاي عزيز و گرانقدر و قتل عامهاي شگفت و هولناک.

توجه و روي‌آوردن به مزار سيد الشهدا، در واقع تکرار و يادآوري همه روزه و همواره حق و مظلوميت و تکليف و تعهد بود، تا دلها به آن جهت و آن سو، تمايل پيدا کند و امت اسلام، «کربلايي» شود و فکر و ذکر و نشست و برخاست و آغاز و انجام شيعه، همواره «حسيني» گردد.

خداوند اگر براي زيارت کربلاي حسين، پاداش هزار حج و عمره مي‌دهد، چون حج هم به برکت عاشورا باقي مانده است. حج را هم حسين زنده کرد. حيات اسلام در سايه خون پاک شهيدان کربلا بود. اگر نامي و سخني از پيامبر و کعبه و قبله و وي و دين و قرآن مانده است، به برکت وجود حسين و خون و شهادت اوست.

اسلام، مديون‌سيد الشهداء است. از اينجاست که مي‌گوييم: کربلا، همه چيز ماست، چون اساس دين را حفظ کرد.

مگر نه اينکه امويان، کمر به هدم اسلام بسته بودند؟! مگر نه اينکه برنامه‌هاي ضد اسلام رجعت طلبان، در راستاي ارزشهاي جاهلي، يکي پس از ديگري احيا مي‌شد؟ مگر نه اينکه آل اميه، اسلام را به بازيچه گرفته بودند و خلافت اسلام را همچون توپي ميان خود دست به دست مي‌گرداند؟! مگر نه اينکه حسين بن علي فرمود:

در شرايطي که امت اسلامي به والي و زمامدار ناپاک و نالايقي همچون يزيد گرفتار شده است، «فعلي الاسلام السلام» بايد با اسلام خداحافظي کرد و با دين، بدرود گفت؟! بنابر اين، حرکت عاشورا، پيش از آنکه يک نهضت شيعي و در جهت احياي حق آل محمد باشد، يک حرکت اسلامي و براي نجات دين خدا بود، که در آستانه زوال و نيستي قرار داشت.

پس کربلا، تنها مربوط‌به شيعيان نيست، بلکه قبله گاه همه مسلمين است، چرا که فسق علني يزيد و بدعتها و تحريفها و ستمها و اسلام زدايي‌هاي بني‌اميه، از نظر اهل سنت هم مطرود و محکوم است و ايستادن در مقابل آن رجعت فاحش يک عمل ارزشمند!... سخن خود حسين، اين بود که اگر استواري و استقامت دين جدم با مرگ من است، پس: اي تيغها بياييد بر فرق من فرود...ان کان دين محمد لا يستقم الا بقتلي يا سيوف خذيني.

آن همه تأکيد، براي آن است که حسين، اسلام را زنده کرد و خون او، بقاء دين را بيمه نمود و ... . پيامبر، در وجود حسين، تداوم يافت.

حديث معروف «حسين مني و انا من حسين» شايد يکي از معاني‌اش اين باشد که همچنانکه حسين از من است، من هم از حسينم، يعني اگر نام من و دينم و کتاب آسماني‌ام، حيات و ابديت يافته است، به برکت حسين است و من نيز از حسينم.

پس، چون‌کربلاي حسين، مظهر و سمبل و اسوه است، مزار او نيز چنين است و زيارت قبرش هم، بيش از همه مورد سفارش پيشوايان دين است.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: