آخرين ساعات حضور پيامبر (ص) در مکه است و به زودي کاروان حجّاج به قصد بازگشت به ديار خويش، حرکت خواهد کرد.
امروز نيز افتخاري ديگر براي شاه جوانمردان به همراه دارد. آري، امروز است که جبرييل بر پيامبر خدا نازل مي شود و از جانب پرودگار، مدال و عنوان زيباي «اميرالمؤمنين» را به طور اختصاصي براي ابوالحسن علّي بن ابي طالب (ع) به همراه مي آورد.
پيامبر خدا نيز دستور مي دهند تا يکايک يارانشان صاحب ذوالفقار را ملاقات کنند و ايشان را با عنوان امير اهل ايمان بخوانند و چنين سلام کنند: السّلامُ عَلَيکَ يا أمير المُؤمِنين.
اين دستور پيامبر (ص) بعضي از صحابه را خوش نمي آيد و ناخرسندانه مي پرسند: آيا اين عنوان از سوي خداوند و رسول اوست؟
پيامبر رحمت آزرده خاطر و غضبناک مي فرمايند: اين حقي است از طرف خدا و رسولش. خداوند اين دستور را به من داده است.
آن گاه انديشناک از فرجام آخرين رسالت خويش يعني تعيين جانشين، راه مي سپرد. به اين چنين مسلماناني در فرداهاي نزديک چگونه سر تسليم در برابر فرمان عظيم پرودگار فرود خواهند آورد؟
نطفه نخستين توطئه ها در همين روزها در مکه بسته شده است. گفته هاي پيامبر (ص) از رحلت قريب الوقوع حضرتش خبر مي دهد و همه چيز از جانشيني امير المؤمنين (ع) بعد از ايشان حکايت دارد.
آنان که سال هاي سال در انديشه و آرزوي تکيه زدن بر جايگاه حکومت بعد از پيامبر (ص)، دندان طمع تيز کرده بودند، اينک حلقه فتنه آراسته مي کنند و براي فرداها هم قسم مي شوند که: اگر محمّد از دنيا رفت يا کشته شد، نمي گذاريم خلافت و جانشيني او در اهل بيتش مستقر شود.
اين متن پيماني بود که پنج نفر از ياران نقاب به چهره و منافق پيشه پيامبر، نوشته و در ميان کعبه در زير خاک نهان کرده بودند؛ پيماني که با عنوان «صحيفه ملعونه» (نوشتار شوم) از آن ياد مي شود و پيامبر بزرگ (ص) در خطبه غدير نسبت به آن هشدار مي دهند.
آيا مسلمانان به اين هشدار توجه کردند؟