به گزارش «شیعه نیوز»،پيتر شوت (Peter Schütt) شاعر و گزارشگر متولد ???? آلمان، سال ???? با درجهي دکتراي فلسفه از دانشگاه فارغالتحصيل شد. وي از بنيانگذاران حزب کمونيست آلمان است. تمام آثار او در خدمت ايدئولوژي کمونيسم بوده، به گونهاي که برخي رسانههاي آلماني، او را «شاعر درباري» حزب ميخواندند.
او در سال ???? از حزب بيرون آمد و با نوشتن کتاب و مقالههاي انتقادي، از گذشتهاش فاصله گرفت. در سال ???? با زني ايراني ازدواج کرد و در سال ???? به دين اسلام و مذهب شيعه گرويد و در سال ???? به حج رفت.
شوت در مقالهاي در روزنامه ديولت روز دهم سپتامبر، علت مسلمان شدناش را نوشته است. به علت طولاني بودن متن مقاله در زبان آلماني، ترجمهي کوتاه شدهي آن را که شامل رئوس گفتههاي او در مقالهي ياد شده است، در زير ميخوانيد:
جذابيت اسلام در دوران کودکي و جواني من
من نه مسلمانزادهام و نه به طور ناگهاني با اسلام مواجه شدهام. بيش از نيمي از عمرم را در جستجوي ديني واقعي بودهام. فقط يک بار در زندگي دينم را عوض کردهام. در ?? سالگي براي اين که از تنگناي لوتري خانهي پدري فرارکنم، کاتوليک شدم و ?? سال بعد، اعتقادم به اسلام را اعلام کردم.
اسلام از دوران کودکي برايم جذابيت داشت. در سالهاي پس از جنگ، منطقهي ما در اشغال نيروهاي انگليسي بود. در روستاي ما شش سرباز هندي مسلمان با عمامه، نمايندهي اين قدرت بودند. آنها در رستوران روستا اسکان داده شدند و ما بچهها را به طرز غريبي جلب ميکردند. به ما خرما و انجير ميدادند و وقتي مراسم عبادي به جا ميآوردند، اجازه ميدادند که تماشايشان کنيم. به اين ترتيب مراسم عبادي اسلامي خيلي زود در ذهنم حک شد.
کارستن نيبور، که گوته او را «نخستين حاجي آلماني» خوانده است، ??? سال پيش به کشورهاي عربي سفر و به عنوان نخستين آلماني، توصيف دقيقي از اماکن مقدس در مکه و مدينه منتشر کرده بود. در کليسايي که نزديک روستاي ما قرار داشت، بخشهايي از اين گزارش موجود بود که پاسخي شد به قلب جوان و کنجکاو من و نخستين جهتدهندهي سفر درونيام.
در دروان تحصيلات دانشگاهي هم با اسلام تماس پيداکردم. تز دکترايم را دربارهي نمايشنامههاي عصر باروک نوشتهي آندرهآس گريفوس نوشتهام. يکي از اين نمايشنامهها «کاتاريناي گرجستاني» است و نيمي از آن، در اصفهان ميگذرد. طرف مقابل کاتارينا، شاه عباس است. او ميکوشد با حيله و وعده و وعيد، کاتارينا را به حرمسرايش بکشاند. آثار گريفيوس بهانهاي شد تا به طور اساسي به هنر و فرهنگ شرق اسلامي بپردازم.
از زندگي در خوابگاه دانشجويي بينالمللي در هامبورگ بهرههاي روشنفکرانه و معنوي بسيار بردهام. چهار سال، ديوار به ديوار دانشجويان ايراني، مصري و نيجريهاي بودم. شب و روز با هم بحث ميکرديم؛ آن هم نه فقط دربارهي مسايل عقيدتي. در کتابخانهي خوابگاه به طور منظم با مسيحيها، يهوديها و مسلمانان بحثهاي ديني داشتيم. آن وقتها اسلام براي من در وحلهي اول تئوري رهاييبخش خلقهاي جهان سوم بود.
هميشه اين را به سکوت برگزار ميکنند که آمدن شاه در بهار ???? به آلمان نه تنها محرک اصلي جنبش دانشجويي بود، بلکه محرک نخستين مناقشات روشنفکري دربارهي اسلام در آلمان نيز شد. در برنامههايي که بهمن نيرومند، تقريباْ در تمام دانشگاهها راه ميانداخت، هميشه اين مسأله مورد بحث بود که آيا انقلاب يا اسلام، ايران و ديگر کشورهاي در حال توسعه را از فقر رهايي ميبخشد يا نه.
اشتباهات گذشته
پس از پايان يافتن جنبش دانشجويي به حزب کمونيست آلمان پيوستم که طرفدار مسکو بود. به عنوان عضو حزب و هيأت اجرايي آن، مرتکب اين اشتباه شده بودم که اسلام و سوسياليسم مثل دو روي يک سکه متعلق به يکديگرند: سوسياليسم راه عدالت روي زمين را نشان ميدهد و اسلام راه عدالت الهي را. مهمان مفتي تاشکند، بالاترين نمايندهي اسلام در اتحاد جماهير شوروي بودم. با جان و دل به آموزشهاي والاي او دربارهي علم اخلاق اسلامي گوش ميدادم و نميخواستم باورکنم که او کارش را به سفارش «کا.گ.ب» انجام ميدهد.
در کتابم «به سوي سيبري» توصيف کردم که اسلام و کمونيسم چگونه در آسياي ميانه که تحت سلطهي اتحاد شوروي بودند، يکديگر را به نحو احسن تکميل ميکنند. در کنفرانسي در انستيتوي شرقشناسي هامبورگ دربارهي خاورميانه، براي اولين بار با «آنهماريه شيمل» آشنا شدم. مدتي طولاني به جلد کتابم که داس و چکش روي آن ميدرخشيد، نگاه کرد و بعد گفت: «لطفاْ چکش را برداريد. ميماند فقط داس، که آن هم تبديل به هلال ماه ميشود و راه به اسلام را به شما نشان خواهد داد.» اين پيشنهاد را با جان و دل پذيرفتم و از آن پس هميشه از او چارهجويي ميکردم. کتابهايش در مورد اسلام براي من راهگشا شد.
سال ???? به عنوان کسي که در جستجوي اسلام است، به ايران دعوت شدم. تأثير اين سفر روي من مخرب بود. چند سالي ديگر نياز داشتم تا بتوانم در سال ???? به طور قطعي مسلمان بشوم، نه به خاطر (آيتالله) خميني، بلکه با وجود او.
تجزيه و تحليل دقيق دين
مرکز اسلامي هامبورگ از همان روزهاي اول انقلاب اسلامي، حتي قبل از عضويت رسمي در گروه، نقطه عزيمت مهمي براي من شده بود.
امروز بيش از يک و نيم دهه است که عضو انجمن مسلمانان آلمانيزبان هستم که سال ???? توسط مهدي رضوي تأسيس شد. جمعي هستيم که بعدازظهر شنبهها دور هم جمع ميشويم. به کسي براي عوض کردن مذهب فشار نميآوريم. بلکه برعکس، آنهايي که سر راهمان سبز ميشوند و فوراْ دينشان را عوض ميکنند، از نظر ما مشکوکاند. تجربه نشان ميدهد که ماندگار نيستند. اينها چيز زيادي از اسلام و قرآن نميدانند و اغلب تصورشان کاملا غلط است.
رضوي در سال ???? تفسير سورهي اول را شروع کرد و حليمه کرآوزن که دو سال پيش جانشيناش شد، حالا به سورهي ?? رسيده است. مسلمان شدن، روي کاغذ کار سختي نيست. فقط بايد در برابر شاهد، شهادت بدهي. اما يکروزه نميشود مسلمان واقعي شد. براي اينکه با جان و دل مسلماني تسليم اراداه الهي بشوي، به چيزي بيشتر از حرف خالي نياز داري.
منبع: سايت زمانه