۰

اتحاد امت اسلام و راهکارهاي قرآني آن

اتحاد به عنوان مهم‌ترين راهبرد براي جامعه پذيري و امت سازي در آموزه هاي قرآني و نبوي مورد اهتمام و توجه بوده است.براي ساخت امتي يگانه با ويژگي‌ها جامعه نمونه و برتر نياز به بازسازي در بينش و نگرش مردماني است که به طور فطري گرايش به اختلاف و استخدام ديگري و بهره کشي از هم نوع دارد.
کد خبر: ۴۰۴
۰۰:۰۰ - ۰۹ تير ۱۳۸۶

 «شیعه نیوز»:

اتحاد راهبرد جامعه پذيري و امت سازي
اتحاد به عنوان مهم ترين راهبرد براي جامعه پذيري و امت سازي در آموزه هاي قرآني و نبوي مورد اهتمام و توجه بوده است. براي ساخت امتي يگانه با ويژگي ها جامعه نمونه و برتر (امت شاهد) نياز به بازسازي در بينش و نگرش مردماني است که به طور فطري گرايش به اختلاف (مطهري، آشنايي با سوره هاي قرآن، سوره انفال) و استخدام ديگري و بهره کشي از هم نوع دارد. اين مسئله در ميان اقوام پراکنده جزيره عربستان به جهاتي تشديد مي شود؛ زيرا محيط سخت و زمخت عربستان و کمبود منابع آبي و غذايي، دسترسي آسان و کامل به مواد و منابع مورد نياز را کاهش مي داد و رقابت را در ميانشان تشديد مي کرد. هر کس براي کوچک ترين مسئله به خود اين اجازه را مي داد که به کشتن طرف مقابل اقدام کند و براي شتري جنگ صدساله راه اندازي نمايد.

همان گونه که بستر طبيعي و غريزي براي اختلاف در اين منطقه جغرافيايي فراهم تر بود، عوامل همبستگي و اتحاد نيز تقليل مي يافت. گزارش هاي مورخان و قرآن بر اين مسئله دلالت مي کند که عوامل واگرايي اجتماعي در ميان اقوام عربي ساکن در منطقه بيش از آن بود که همگرايي را تقويت کند و جامعه به شکل واقعي و درست آن را سبب گردد. جامعه مجموعه انسان هايي است که به علل و عوامل خوني، قبيله اي، نژادي و فرهنگي براي کسب اهداف و منافع عالي تر که امکان آن به طور فردي فراهم نيست گرد هم مي آيند و با کاهش واگرايي و عوامل ايجادي آن مي کوشند تا به اشکال گوناگون چون قانون نوعي اتحاد را در محور اهداف مشترک پديد آورند. اين عوامل در منطقه عربي و اقوام پراکنده آن چنان نادر و يا کم بوده است که تنها نوعي قبيله گرايي و جامعه ابتدايي خوني را ايجاد مي کرد. از اين رو در گزارش هاي تاريخي مي يابيم که اين اقوام در واحدها و آبادي هاي پراکنده اي به گونه همزيستي را در پيش گرفته بودند که در اصطلاحات سياسي امروز از آن به جنگ سرد و صلح مسلح ياد مي کنند.

در يثرب (مدينه) آن روز دو گروه خوني و قبيله اي زندگي مي کردند که همواره سر نزاع و جنگ با هم داشتند. هر چند که برخي عامل يهوديان عرب را عامل مهم و تأثيرگذار در دامن زدن به اختلاف ميان اوس و خزرج مي دانند ولي به نظر مي رسد که اين عامل تنها عامل براي اختلافات موجود در يک جامعه کوچک چند هزار نفري نبوده است؛ زيرا همين اختلاف در جامعه کوچک تر که مي توان در اصطلاح امروزي از آن به شهرک ياد کرد ديده مي شود. در طائف حالت صلح مسلح چند دهه بلکه شايد سده اي ادامه داشت و ميان اقوام مکه نيز وضعيت بهتري تحقق نداشت. عصبيت و غرور قومي و مهر شديد به خون و اقوام نزديک خوني نه براي همدلي و همراهي بلکه براي کسب برتري و برآورد نيازها به شدت وجود داشت. اين همکاري ها و کمک ها به تعبير استاد شهيد مطهري مانند همکاري سرمايه دارهاست که با کسب هدف و دست يابي به آن کاهش مي يابد و يا از هم فرو مي پاشد.

از اين رواست که مي بينيم با افزايش قدرت اشخاص و يا برخي قبايل مانند ابوسفيان و قريش، ارتباط و همکاري و هماهنگي ها در مکه از هم مي پاشد و هرکس مي کوشد تا بهره اي بيش تر از اموال و قدرت را به خود اختصاص دهد. عصبيت در چنين جامعه اي نيز ابتدايي بود و هيچ گاه از قوم و خويش و درنهايت عشيره و گاه قبيله بالاتر نرفت و به عصبيت قومي و يا ملي تبديل نشد. از اين رو همگرايي و اتحاد در ميان آنان نيز در مرز جامعه قبيله اي ماند و از آن فراتر نرفت.

پيامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) در چنين جامعه اي زندگي مي کرد، جامعه ابتدايي فاقد هرگونه قانون نوشته شده اي که بتواند به تخاصمات و نزاعي ولو کوچکي پايان دهد. سنت هاي قبيله اي و قومي که با شدت مراعات مي شد و در حکم قوانين نوشته شده و سخت تر به مورد اجرا گذاشته مي شد، تنها در راستاي حقوق اشراف و نخبگان جامعه بود. از اين رو هرگاه با خواسته هاي اشراف در تضاد قرار مي گرفت به آساني کنار نهاد مي شد و قوانين ديگري به طور دايم و يا مقطعي جايگزين مي شد.
راهکارهاي قرآني براي همگرايي
پيامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) برپايه آموزه هاي قرآني نخست به بازسازي بينشي و نگرشي قوم اقدام کرد. براي اين مهم در مفاهيم نيز دست برد و با استفاده از واژگان موجود در فرآيند زماني و پيچيده اي مفاهيم جديدي را به مردمان القا کرد. براي شناخت درست و تحليل دقيق از عملکرد قرآني پيامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) در ساخت جامعه اي يگانه و امتي واحد به خوانش يکي از راهکارهاي قرآني که از سوي پيامبر عملياتي شده است مي رويم. بنابراين با توجه به عملکرد مثبت و سازنده اين روش و شيوه در جامعه سازي و امت سازي، نگاهي گذرا به مساله انصار و مهاجر و امت سازي در مدينه به عنوان جامعه نمونه و مسلمانان صدر اسلام در اين شهر به عنوان امت نمونه و شاهد توجه مي دهيم.

1-قرآن و امت سازي
امت در تعبير و اصطلاح قرآني، گروهي همسان در دين، آيين، زمان و مکان و ديگر مشترکات انساني است. (بقره آيه 821 و مائده آيه 84 و مانند آن) اين اصطلاح هرچند با جامعه در اصطلاح امروزي مشابهت هايي دارد ولي تفاوت هاي محسوسي نيز در ميان است که نمي توان آن را ناديده گرفت.

جامعه در اصطلاح جامعه شناختي، گروه سازمان يافته اي از اشخاص و افراد انساني هستند که با هم در سرزمين مشترک زندگي مي کنند و با همکاري در گروه ها نيازهاي اجتماعي ابتدايي و اصلي خود را تامين مي نمايند و با مشارکت در فرهنگي مشترک و يکسان به عنوان يک واحد اجتماعي از ديگر جوامع متمايز مي شوند. (مباني جامعه شناسي، مجيد مساواتي، تبريز، 2731، ص 142) اما امت گروه خاصي از پيروان يک دين يا يک عصر به سبب همساني در نوع خاصي از عملکرد و يا رويکرد فکري هستند. (الميزان ج 6 ص 39)

اين امت در نگرش قرآني داراي حيات و زندگي است که لحظه اي همانند زندگي انسان ها پايان مي يابد. (اعراف آيه 34) و به عنوان يک حقيقت داراي کتاب و نوشته مخصوصي است که در قيامت به سوي آن خوانده مي شود. (جاثيه آيه 28) و داراي فهم و شعور است (انعام آيه 108) و براي عمل هر جامعه و امتي عذابي مشترک و عمومي است (غافر آيه 5) در ضمن قرآن براي امت ها، سنت هايي نيز اثبات مي کند که مي توان به سنت ارسال پيامبران، هلاکت امت پس از اتمام حجت و تغيير در سرنوشت امت ها بر اثر عملکرد جامعه و مانند آن اشاره کرد.

قرآن يکي از اهداف پيامبر را امت سازي مي نامد و نشان مي دهد که چگونه و به چه روشي پيامبر اعظم( صلی الله علیه و آله و سلم ) به آن دست يافت و امت شاهد و نمونه اي را در مدينه ايجاد کرد که مي تواند الگو براي جوامع ديگر به ويژه امت اسلامي در روزگار ما باشد که از معنا و مفهوم امت تنها اسم و نامي از آن و پوستين بدون محتوا به جا مانده است. از اين رو براي دست يابي به امت اسلامي واقعي و مطلوب مي بايست دوباره با الگوبرداري از روش پيامبر به ايجاد امت اسلامي واقعي و نمونه اقدام شود.

قرآن امت اسلامي در عصر پيامبر را بهترين امت و جامعه اي دانسته است که تا آن زمان تشکيل شده بود. اين امت وسط (بقره آيه 143) و شاهد و نمونه (همان) از چه خصوصيات و ويژگي هايي برخوردار بوده است که مورد ستايش خداوند قرار گرفته است؟

از ويژگي هايي که قرآن براي امت نمونه و شاهد بيان مي کند، اين است که در کارهاي يک ديگر نظارت مي کنند و امر به معروف و نهي از منکر مي کنند (آل عمران آيه 104)، تعاون بر خير و تقوا در ميان ايشان اصالت دارد: تعاونوا علي البر و التقوي)، برادري ايماني در ميان ايشان در آن حد و اندازه است که از خود مي گذرند و ايثار مي کنند. در جستجوي وضعيت يک ديگري به تجسس و جاسوسي اقدام نمي کنند، غيبت و تهمت و افترا در ميانشان نيست، اختلافات جزيي و کلي را با حکميت و يا رجوع به قانون حل و فصل مي کنند و در ميانشان شمشير قضاوت نمي کند، جان و مال و عرض يک ديگر را محترم مي شمارند و امنيت اقتصادي، سياسي، اجتماعي را براي يکد يگر و جامعه فراهم مي آورند و عوامل ايجادي آرامش و آسايش در جامعه را تقويت مي کنند.

در همه امور اصل بر تقوا و عدالت و قسط نهاده مي شود و عفو و گذشت را حتي نسبت به قاتل در نظر مي گيرند و اصالت را به قصاص و قتل نمي دهند هرچند که قصاص و امور ديگري از اين دست حق ايشان است. به يک معنا از حق خويش براي تقويت همبستگي مي گذرند و اصول همدلي و همراهي را در خود تقويت مي کنند. از يک ديگر انتقام نمي گيرند و ... بسياري ديگر از مسايلي که در قرآن بدان پرداخته و به تفصيل توضيح داده شده است.

2- مهاجران وانصار؛ واگرايي و همگرايي
انصار که اصطلاح خاصي در فرهنگ اسلامي و قرآني است، بيانگر حالت عالي از همدلي و همگرايي و هم فکري امت اسلامي است. اگر بخواهيم به مسئله اشاره داشته باشيم که بتواند بهترين شاهد براي امت سازي قرآني پيامبر باشد همدلي و همگرايي است که در شکل و قالب انصار در مدينه شکل گرفت. انصار که نامي براي مسلمانان مدينه از اوس و خزرج به شمار مي آيد، در زماني شکل گرفت که امت در حال شکل گيري بود.

اوس و خزرج دو قبيله ساکن در شهر يثرب پيش از اسلام همواره در جنگ و ستيز بودند و هرگز جامعه مدينه به شکل درست آن پيش از ورود اسلام شکل نگرفت؛ زيرا دست کم سه گروه متخاصم در مدينه زندگي مي کردند که اجازه پديداري مفهوم جامعه را به اين اشخاص نمي داد. در حقيقت گروه هاي متخاصمي بودند که تنها در يک سرزمين به جهت آب و آباداني ابتدايي گرد آمده بودند و به جاي همگرايي به رقابت مي پرداختند. از اين رو در برابر تهاجمات بيروني بسيار ضعيف و سست عمل مي کردند.

پيامبر پس از ايجاد د گرگوني در بينش و نگرش مردم مدينه، به تقويت اصول همدلي همت گماشت و با برنامه دقيق و حساب شده اي توانست واگرايي را در ميان ايشان از ميان بردارد. پيامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) در پيمان هاي متعددي سران اوسي (بني عبدالاشهل) و خزرجي (بني سلمه) را به گونه اي در کنار هم نهاد که با هم يک دل و يک رنگ شدند. اختلاف چند دهه و يا سده تبديل به وفاق همدلي شد. اين گونه شد که انصار به عنوان يک واژه براي دو قبيله متنازع شکل گرفت و پايه هاي اساسي امت نهاده شد.

انصار به معناي ياران پيامبر به جاي خزرجي و اوسي نشست و از اين زمان است که مي بينيم ديگر سخن از قوميت و قبيله در اسناد و گزارش هاي عصر نخست نيست و در همه جا به جاي ياد کرد از قوم و قبيله از واژه و اصطلاح انصار ياد مي شود. اين مسئله نشان مي دهد که پيامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) براي از ميان بردن اختلاف قومي و قبيله اي حتي در کاربرد واژگان دقت مي کرد. کاربرد اوسي و خزرجي مي توانست به اختلافات دامن بزند و ياد کرد آن دامنه خاطرات گذشته را به امروز بکشاند. از اين رو به جاي کاربرد اوسي و خزرجي از واژه انصار استفاده کرد که بيانگر محتوايي ديني بود.

کاربرد اين واژه در آيات قرآني براي انصار نوعي احساس ويژه را در ميان اهالي مدينه برمي انگيخت. در آيات مدني قرآن کريم اين واژه در 7 مورد تکرار شده است که در آن از اقوام و گروه هاي ساکن مدينه خبر مي دهد. مقايسه انصار با انصار حضرت عيسي( علیه السلام ) مي توانست حس معنوي ويژه اي را در ميان بوميان مسلمان يثرب برانگيزد، به گونه اي که آنان خود را ياران و سربازان خداوند احساس کنند و بر ايمان و نگرش آنان به زندگي تاثير عميق و ژرف برجاي نهد. (آل عمران آيه 52 و نيز صف آيه 14)

رديابي کاربرد اين واژه نشان مي دهد که مسلمانان بومي مدينه در سال هاي دوم و سوم به اين نام جديد خوانده شدند. پيش از اين آنان هرچند که به عنوان پناهندگان از اعتبار خاصي برخوردار شده بودند ولي به عنوان يک گروه همدل ايماني از آنان ياد نشده بود. در زمان جنگ بدر آنان نه تنها به اين مفهوم جديد اعتبار معنايي خاصي بخشيدند، از اين رو به عنوان امتي همدل و همراه در عرصه انديشه و عمل خودنمايي کردند و مورد ستايش خداوند قرار گرفتند.

اين نخستين اقدام پيامبر اعظم( صلی الله علیه و آله و سلم ) در ساخت هسته نخست امت اسلامي بود. سپس پيامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) با حضور مهاجران، با ايجاد پيمان برادري ميان انصار و مهاجر گام بعدي را برداشت. انصار به نوعي مهاجران را در مدينه پذيرفتند و آنان را هم چون برادران خوني و قبيله اي گرامي داشتند. کاستي هايشان را جبران کردند و زمينه ادامه زندگي و حيات ايشان را در مدينه فراهم آوردند. آنان مهمانسرايي براي اسکان موقت مهاجران ايجاد کردند و از بهترين محصولات و امکانات خود براي پذيرايي مهاجران استفاده نمودند. (بقره 267) برخي از ايشان در ميان تيره هاي گوناگون انصار توزيع شدند و انصاريان در رقابت با همديگر براساس قرعه حمايت از خانواده هاي مهاجر را به عهده گرفتند. (الطبقات ج 13 ص 369)

انصار دارايي و خانه خود را در اختيار مهاجران قرار داده و آنان را در محصولات کشاورزي خود شريک کردند و برخي از آنان زمين هاي پيرامون منازل مسکوني خود را به پيامبر بخشيدند. اين روابط ميان انصار و مهاجران با پيمان برادري تقويت شد. (همان ج 3 ص 174 و 523 و ديگر کتب سيره و تاريخ) در آغاز برنامه بر اين بود تا از يکديگر ارث برند که چنين نيز اتفاق افتاد تا اين که بعدها احکام تغيير يافت و تنها خويشان از يکديگر ارث بردند. (انفال آيه 75)

حمايت هاي همه جانبه انصار از مهاجران، روحيه همدلي و هم فکري را تقويت کرد و امت شاهد شکل گرفت. در گزارشي از پيامبر از اين همدلي و رفتار شايسته ميان انصار و مهاجران به محبت والدين به فرزند تشبيه شده است. (المستدرک ج 4 ص 83) البته گاه تنش هايي به علل مختلف به ويژه به جهت عامل نفاق رخ مي داد که در آيات سوره منافقان به آن اشاره شده است. پيامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) کوشيد تا با آشکار کردن روش هاي منافقان، ريشه هاي اختلاف را بخشکاند. اين گونه شد که امت با تشکيل دسته انصار و مهاجران شکل گرفت. اندک اندک با ايجاد وفاق و ارتباط نسبي و مانند آن، انصار و مهاجر، ارتباط خويش را افزايش دادند. تجربه هاي مشترک، فرهنگ و تمدن مشترک و راه و روش و دين مشترک موجب شد تا اين عوامل تقويت و تحکيم گردد.

منبع: SHIA NEWS
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: