به گزارش«شیعه نیوز»، در سال های اخیر، «استیون پینکر» نویسنده و روانشناس دانشگاه هاروارد بیان کرده است که به طور کلی جهان نسبت به گذشته در حال تبدیل شدن به مکانی امن تر است. به عنوان مثال وقتی که جهان به سمت جنگ پیش می رود، درگیری های بین کشورها به شدت از سال 1945 به بعد خصوصا در بین قدرت های جهانی کاهش یافته است. و اینکه درگیری های مسلحانه در تمام انواع آن از زمان جنگ سرد به بعد در حال کاهش بوده است. به علاوه نرخ سالیانه مرگ و میر ناشی از جنگ در سال 2000 خیلی کمتر از دهه های گذشته بوده است.
پینکر و اندرو ماک با اشاره به نکته ذیل و دیگر نمودارها در نوشته خود که در ماه دسامبر گذشته منتشر شد، نشان دادند که «جهان در حال تجزیه شدن نیست»:
«جنگ بین کشورها که تاکنون مخرب ترین نوع درگیری ها بوده است، منسوخ شده است. افزایش در تعداد و سررسید جنگ های داخلی، در مقایسه با کاهش قبل از آن، از سال 2010 به بعد محدود می شود و بعید است که دوباره تشدید گردد».
«نسیم نیکلاس طالب»، نویسنده و تحلیلگر دانشگاه نیویورک موافق این دیدگاه نیست. وی در یک مقاله جدید به همراه «پاسکوئل سیریلو» پژوهشگر تحلیلی دانشگاه صنعتی دلفت، به کمک ریاضیات نشان داد که ادعاهای مطرح شده مبنی بر اینکه جهان وارد یک «آرامش و صلح بلندمدت» شده است، مردود است. آنها با استفاده از روش های آماری مختلف -برای ارزیابی جنگ و درگیری های خشونت آمیز- برآورد کردند که ما باید سه برابر بیشتر انتظار انواع تلفات را در نمودارها نسبت به روش های شبیه اظهارات پینکر داشته باشیم.
بزرگترین (و صراحتا قابل خواندنی ترین) نتیجه از مطالعات آنها در رابطه با 2000 سال جنگ این چنین است:
«بر خلاف بحث های معمول، تمام تصاویر و نمودارهای آماری بدست آمده نشان می دهد که: 1) خطر درگیری های خشونت آمیز نه تنها کاهش نیافته است بلکه با استناد بر تکنیک ساده میانگین تغییرات سال به سال، یا کاربرد میانگین نمونه به عنوان یک برآورد کننده ی میانگین واقعی از یک پدیده بسیار رخ داده، نسبتا دست کم گرفته شده است 2) درگیری های مسلحانه در بین زمان های حاصل شده، از حافظه کمتری برخوردار است بنابراین با ایده ی یک روند زمانی، ناسازگار است.»
اساسا هر دو طرف در این موضوع جانب افراط را گرفته اند: اگر شما تعداد متوسط سالیانه مرگ و میر جهانی ناشی از جنگ از سال 1945 به بعد را در نظر بگیرید، به نظر می رسد اوضاع بهتر شده است اما اگر شما به اندازه کافی به عقب برگردید و کرانه غیر قابل پیش بینی جنگ های بزرگ و همچنین تغییرات در اندازه جمعیت را دنبال کنید، به «هیچ روند خاصی» از این درگیری ها پی نخواهید برد و بنابراین نباید انتظار امان از حرکت روبه جلو آنها را داشت. «مارک بوچانان» مطلب زیبایی در این رابطه در «بلومبرگ ویو» نوشته است:
«سیریلو و طالب هیچ گونه مدرکی مبنی بر این نیافته اند که جنگ ها همانند زلزله ها و داستان های فرار مالی به صورت خوشه ای با یکدیگر اتفاق می افتند. بلکه جنگ های بزرگ هیچ روندی را دنبال نمی کنند و به سادگی و با احتمال برابر در طول زمان رخ می دهند. آنها استدلال می کنند که آمارگیری صحیح نشان می دهد که آرامش اخیر که از سر گذرانده ایم، تقریبا مطمئنا دلیلی است برای ما تا به طور جدی اینکه تا چه اندازه درگیری های خشونت آمیز بیشتری در آینده مشاهده خواهیم کرد را دست کم بگیریم.»
در مفهوم کلان، موارد بیشتری برای بحث کردن وجود دارد. ما یا در مسیر صحیح با دموکراسی و دیپلماسی بین المللی هستیم، و باید احساس خوش بینی در مورد پیشرفت بشریت داشته باشیم. یا حق با ماست که در مورد درگیری های آینده محتاط باشیم و نتیجتا در برابر آنها آمادگی داشته باشیم.
اما بسیاری از ملاحظات وجود دارد که نتیجه این رویکردها را کمتر معنادار می کند. تغییر ماهیت جنگ در طول این دوره زمانی طولانی، ارزش کلی نتایج درباره درگیری های مسلحانه را محدود کرده است. تهدیدات روزمره بیشتری به وجود آمده است- از قبیل قتل و خشونت علیه زنان و کودکان- که به نظر می رسد در معیارهای پینکر از قلم افتاده است. در هر صورت شما در هر رویداد خود را در معرض خشونت های جدی ببینید، احتمال آماری اینکه باید یا نباید اتفاق بیفتد، چندان مایه تسلی نیست.
انتهای پیام/654