۰

خاورمیانه جدید و آغاز دوران اعراب بدون آمریکا

این روزها خودسری و فرقه گرایی و اقتدارطلبی در خاورمیانه غوغایی به پا کرده است و در بحبوحه چنین وضعیتی است که در کمال شگفتی نظم و ائتلاف های جدیدی میان ریاض و تهران، اورشلیم و صنعا شکل می گیرد.
کد خبر: ۸۷۰۸۷
۱۲:۰۰ - ۱۹ فروردين ۱۳۹۴
به گزارش «شیعه نیوز»، این روزها خودسری و فرقه گرایی و اقتدارطلبی در خاورمیانه غوغایی به پا کرده است و در بحبوحه چنین وضعیتی است که در کمال شگفتی نظم و ائتلاف های جدیدی میان ریاض و تهران، اورشلیم و صنعا شکل می گیرد. این وضعیت پیامدها و ویژگی هایی به همراه دارد که به صورت اجمالی پنج مورد از آن مورد بررسی قرار می گیرد.

اول: آغاز دوران اعراب بدون آمریکا

اعراب طی چندین دهه و البته به درستی از مداخلات کشورهای غیرعرب و به عبارت بهتر از مداخلات کشورهای غربی در منطقه شکایت ها داشته و خشمگین بودند اما در حال حاضر باید از خودشان خشمگین باشند. آن حملات هوایی علیه یمن منطق تاریخ مداخلات در خاورمیانه را دگرگون کرد و این بار نه بریتانیا و آمریکا بلکه کشورهای عربی به رهبری عربستان سعودی هستند که به خاک آن کشور ازهم گسسته واقع در خلیج عدن یورش می برند. این مداخله نظامی که با شعار "طوفان قاطع" انجام می گیرد هدفی به غیر از سرنگونی حاکمان جدید یا همان شیعیان حوثی که به تازگی قدرت را در صنعا به دست گرفته اند ندارد و علاوه بر آن ریاض آشکارا از لزوم بازگشت پرزیدنت منصور هادی رئیس جمهوری که تنها چند ماه پس از رسیدن به این مقام سرنگون شد می گوید. بدین ترتیب سعودی ها دقیقا همان رفتار کشورهای غربی را در پیش گرفته اند.

جهان عرب فضای مانور قدیمی قدرت های استعماری بود و بریتانیا و فرانسه پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی سرزمین های آن را بین خود تقسیم کردند و بعدها ایتالیا به لیبی امروزی حمله برد. اما این آمریکا بود که در جریان جنگ دوم جهانی روند اضمحلال ابرقدرتی بریتانیا را کلید زد و سپس خود با کودتا علیه محمد مصدق نخست وزیر قانونی ایران در سال 1953 همان روند و رفتار را آغاز و تا سرنگون کردن صدام حسین در سال 2003  ادامه داد. اما در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما این وضعیت تغییر کرد.

حاکمان عربستان سعودی از خودداری اوباما برای مداخله نظامی تمام عیار در خاورمیانه بیشتر از حمله نظامی سلف او به این منطقه ناراحت و خشمگین هستند. و حال عربستان می خواهد که خود رهبری این عملیات را به دست گیرد. به عبارتی می توان گفت که عصر پساامپریالیستی در جهان عرب به گونه ای خاص آغاز شده است. در جریان اجلاس اتحادیه عرب در هفته های گذشته مصر پیشنهاد تشکیل فوری یک ارتش واحد عربی را مطرح کرد و این در حالی بود که سعودی ها پیش از این برای حمله به کشورهای همسایه یک ائتلاف تشکیل داده بودند. حملات جنگنده های مصر و امارات متحده عربی به لیبی در سال گذشته در چارچوب چنین ائتلافی انجام می شد و امروز عربستان و موتلفینش حمله علیه یمن را شروع کرده اند و شاید این تازه آغاز راه باشد.

دوم: عدم کنترل آمریکا بر خاورمیانه

واشنگتن خلاء بزرگی را از خود بر جای گذاشت. خروج تدریجی نیروهای آمریکا پس از هشت سال رفتار استعمارگونه جورج دبلیو.بوش پیامدهای زیادی به همراه دارد و باراک اوباما با پایان دادن به جنگی که سلفش آن را اغاز کرده بود به متحدین آمریکا این جسارت را بخشید که خود به مشکلاتشان رسیدگی کنند. اوباما در همین حال تلاش دارد که با مذاکره با ایران بر سر برنامه اتمی این کشور به نوعی شدت تنش های 35 ساله با تهران را کاهش دهد.

اما خروج نیروهای آمریکایی همراه با اتخاذ سیاستی جدید در خاورمیانه نبود و آمریکا به چنین سیاستی نیاز دارد. آمریکا در چند سال گذشته در پی یافتن پاسخی برای قیام ها در کشورهای عربی و چرایی شکست آن است. در همین حال مخالفت ها و مقاومت های بنیامین نتانیاهو نیز بر آن اضافه شده و آمریکا دیگر کنترل چندانی بر خاورمیانه ندارد. آمریکا به مرحله ای از عجز رسیده است که سیاست خاورمیانه ای غیرمعمول و تضاد آلودی را به پیش می برد. واشنگتن از یک سو به حمایت از حمله نظامی عربستان به یمن می پردازد و از سوی دیگر جنگنده های خود را برای بمباران مواضع داعش در تکریت و به حمایت از سربازان شیعه عراق و شبه نظامیان ایرانی روانه می کند. سیاست خاورمیانه ای امروز آمریکا را می توان بازتابی از گسست ها و تضادها در داخل این کشور عنوان کرد.

سیاست خارجی آمریکا این روزها به دو بخش کاملا متمایز تقسیم شده است. از یک سو جمهوری خواهان مسلط بر کنگره راه خود را می روند و در اقدامی عجیب نامه ای به ایران می نویسند که محتوای آن دهن کجی به اوباماست و در آن تهدید می کنند که رییس جمهور آینده هر گونه توافقی را باطل خواهد کرد! سناتورها هم ظاهرا سیاستی کاملا مخالف سیاست خارجی آمریکا را ارائه می دهند و در همان حال که نتانیاهو علیه اوباما سخن می گوید وی را برای سخنرانی به مجلس سنا دعوت می کنند. اما تضادها به این ختم نمی شود و مخالفان و متحدان آمریکا ظاهرا دیگر در آینده روی سیاست های این کشور حساب نخواهند کرد و امروز نیز نمی دانند که آیا بالاخره رویه خویشتن دارانه اوباما پیش خواهد رفت یا تندروی های سناتورها.

سوم: تشدید اختلافات مذهبی و فرقه ای توسط دیکتاتورهای عربی پسااستعماری

در برخی کشورهایی که زمانی به دست نیروهای استعماری ساخته شد یعنی در یمن، لیبی، عراق و سوریه بار دیگر اختلاف های کهنه میان شیعه و سنی به صورتی شگفت انگیز سر بر آورده است. در پشت مرزهای کم رنگ شده این کشورهای عربی امروزه بار دیگر شاهد پیوندها و اختلاف های قبیله ای هستیم و بار دیگر مشکلات هویتی و عقیدتی رخ می نماید، مشکلاتی که البته دیکتاتورهای عربی پسااستعماری هرگز قادر به حل آن نبوده و نیستند.

قیام های عربی رقابت هایی جدید را در این کشورها رقم زد و اسلام گرایان اخوان المسلمین نخستین برنده این رقابت بودند و البته تنها نخستین برنده باقی ماندند زیرا دولت برآمده از دل اخوان المسلمین مصر با یک کودتای نظامی سرنگون شد و در دیگر کشورهای عربی نیز سرکوب هایی خونین اتفاق افتاد. پیامد اسف بار بهار عربی برآمدن جنبش های رادیکال و جهادی ها و تروریست هایی بود که هیچ ابایی از سربریدن در انظار عموم و در مقابل دوربین ها ندارند. این وضعیت می تواند سراسر یا حداقل اکثر کشورهای عربی منطقه خاورمیانه را نیز در بر گیرد.

در وضعیت مبهم و پیچیده اعراب بسیاری از بازیگران با کارت مذهب بازی می کنند زیرا این مذهب است که می تواند به آنان مشروعیت ببخشد. قدرت های منطقه ای ایران و عربستان سعودی هر دو نسبت به افزایش نفوذ نیروهای افراط گرا هشدار می دهند اما عربستان در همان حال در آشکار و نهان از بسیاری گروه های تروریستی حمایت می کند. در سوریه و عراق نیروهای طرفدار ایران علیه داعش می جنگند و عربستان با حمایت رژیم سابق یمن و بمباران حوثی ها در عمل دست القاعده را در این کشور بازمی گذارد.

چهارم: اتحاد دیکتاتورها و خودکامه ها علیه هرگونه نوگرایی در منطقه

قیام های عربی تاریخی طولانی دارد. آن بهار عربی البته بر خلاف پیش بینی ناظران غربی به زمستان نرسید اما نسخه های جدیدی از همان رژیم های سابق بر سر کار آمدند. در کشورهایی که رژیم ها سرنگون نشدند نیز وضعیت به گونه ای دیگر پیش می رود. کشورهای عرب خلیج فارس بیش از گذشته مخالفان اعم از نیروهای لیبرال و اسلام گرا را سرکوب می کنند و حتی رژیم های میانه رویی مانند اردن هم بیش از هر چیز به پلیس و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی خود تکیه دارند.

عبدالفتاح السیسی در مصر گوی سبقت را از سلف خود حسنی مبارک ربوده و با بی رحمی کامل همه نیروهای مخالف و دگراندیش را از صحنه خارج می کند و جالب آن که در سفر به مسکو رسما اعلام می کند که می خواهد نماینده منافع روسیه در منطقه باشد و در جریان افتتاحیه اجلاس سران اتحادیه عرب پیام ولادیمیر پوتین را قرائت می کند.

اتحادیه عرب تا پیش از حملات یازدهم سپتامبر نهادی بود که بحث های جدی در آن جریان داشت اما امروزه به باشگاه خودکامه ها بدل شده است. تا پیش از بهار عربی حتی در برخی کشورها نیروهای مخالف به مجلس راه یافته بودند اما پس از آن اثری از حضور نیروهای اپوزیسیون در نهادهای رسمی کشورهای عربی به چشم نمی خورد. امروزه خودکامه های عرب به بهانه هراس از جنگ هر گونه سرکوب و فشاری را توجیه می کنند و زندگی مردم در این کشورها روز به روز دشوارتر می شود.

رژیم های خودکامه عرب و سنی در منطقه در این مورد که هیچ نظم نوینی در منطقه نباید شکل بگیرد یکصدا نشان می دهند و ظاهرا ائتلافی از محافظه کارانی تشکیل شده است که هر گونه نوآوری را برنمی تابند.

پنجم: ائتلاف پنهان عربستان و اسراییل علیه ایران

طبیعتا اسراییل و عربستان وجود چنین ائتلافی را به صورت رسمی تکذیب می کنند زیرا به ویژه سعودی ها قصد ندارند که شانه به شانه صهیونیست ها دیده شوند. اما این دو کشور به صورت غیررسمی روابط نزدیکتری برقرار کرده اند. عربستان و اسراییل از مدت ها قبل به صورت مشترک علیه "بزدلی های" اوباما فریاد می زنند  و رسانه های اسراییلی از مدت ها قبل خبر از این می دهند که عربستان در صورت حمله اسراییل به ایران حریم هوایی خود را در اختیار تل آویو خواهد گذاشت. و مدت هاست که اسراییلی ها علیه تحویل تانک های لئوپارد آلمانی به ریاض اعتراضی نمی کنند و از قرار معلوم مدت هاست که نمایندگان سرویس های مخفی دو کشور در بروکسل و وین و دهلی نو به مذاکره مشغولند.

تل آویو و ریاض از دهه ها پیش مدرن ترین سلاح ها را از آمریکا تحویل می گیرند و هر دو در واقع پایگاه های ابرقدرت آمریکا در منطقه محسوب می شوند حتی اگر به صورت ظاهری دشمن یکدیگر باشند. امروزه عربستان و اسراییل منافع مشترکی دارند و در صورت توافق قطعی بر سر برنامه اتمی ایران، روابط تل آویو و ریاض نزدیک تر نیز خواهد شد. این ائتلاف میان عربستان و اسراییل نه تنها علیه ایران بلکه علیه سیاست جبهه متحد آمریکا و تضعیف اوباما شکل گرفته است و آنها همه تلاش خود را برای روی کار آوردن یکی از مخالفان اوباما در انتخابات بعدی به کار خواهند گرفت تا به این صورت به هر نحو ممکن از توافق بر سر برنامه اتمی ایران جلوگیری کرده و مانع از لغو تحریم ها علیه تهران شوند.

منبع: دی تسایت

ترجمه:محمدعلی فیروزآبادی- شفقنا

انتهای پیام/ 3336
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: