به گزارش«شیعه نیوز»، هر صنعت و رخداد و اتفاق و پروسهاي هميشه سربازان و زحمتكشان گمنامي را در
پس پرده خود دارد، مثل فيلمي كه فقط بازيگرانش پيدا هستند و كارگردانش
جايزه ميگيرد ولي سياهي لشگرها و بدلكارهايي هم هستند كه هيچ وقت شايد
مطرح نميشوند ولي بار زحمت بزرگي بر دوششان است.
پشتصحنه بسياري
از دستاوردها و برنامهها و موفقيتهاي بزرگ هم هستند مردان و زنان زحمتكش و
بلندطبعي كه هيچگاه به چشم نميآيند، در اين مقامل ميخواهيم داستان
گروهي از آنها را مرور كنيم، بزرگ مرداني كه قوت بازوي حجاج و رمق راه
رفتن و تحمل گرماي حجاز، از پشتيباني آنها و به بركت همت آنهاست.
صبح
قبل از زدن سپيده بيدارند، ساعت خوابشان شايد ۱۲ شب تا چهار بامداد باشد
كه در اين مدت هم در هر آشپزخانه يك نفر نوبتي بيدار ميماند، چرا كه حتماً
غذايي روي فر و اجاق است و بايد نرمنرم بپزد.
چايي زاير ان بايد
هميشه روبهراه باشد و يك ساعت قبل از نماز صبح آماده و مهيا، آب جوش و
نبات و خرما، آخر برخي حجاج نذر روزه دارند و بايد سحري بخورند، اين را شب
قبل خواب به آشپزخانه آمار دادهاند.
حاج تقي، كله سحر با زنگ ساعت
از تخت بالايي مثل پهلوانها ميپرد پائين، اگر نداني فكر ميكني جوان ۲۰
ساله است ولي حاج تقي بيش از ۳۰ بار حاجي شده! حالا خودتان سنش را حساب
كنيد؟
ميگويد اولين باري كه به حج مشرف شده، يك كمكآشپز و به
اصطلاح سفرهانداز بوده و پياز پوست ميكنده و كارهاي جزئي مثل حمل بارهاي
آشپزخانه بين پروازها و يا ليست برداري از مايحتاج، آن زمان بيست و چند
ساله بوده و از آن پس هر سال به ياري خدا قسمتش شده كه همراه كاروانها
باشد و برخي سالها هم دو بار مشرف شده و هر بار بين دو تا برخي سالها سه
ماه در شهرهاي مختلف مثل مكه و مدينه به زوار خدمت كرده است.
عرق
چينش را جابجا ميكند و ميگويد: حتي برخي سالها قسمت نميشد كه مناسك را
كامل بهجا آورم و بسيار ناراحت ميشدم تا جايي كه يك سال اشكم را روحاني
كاروان ديد و وقتي علت را فهميد، دستي بر سرم كشيد و گفت: كار شما و
پذيرايي از حجاج خانه خدا كمتر از مناسك حج ثواب ندارد، اين را كه گفت، دلم
آرام گرفت.
حاجي ادامه ميدهد: در سالهاي اخير خيلي كارها به
هتلها و پيمانكاران شركتي سپرده شده و هم پيشرفت و فنّاوري خيلي كارها را
سادهتر كرده و بسياري كاروانها هم در برخي نوبتها غذاي آماده مخصوص فريز
شده يا كنسروي سرويس ميدهند كه فقط يك گرم كردن ميخواهد ولي در سالهاي
قبل هر كارواني كه ميآمد در شهرهاي مختلف چند روزي ميهمان ما بود تا
مناسكي را بهجا آورد و سپس در هتلها اسكان داده ميشد، برخي سالها هم ما
آشپز كاروانهاي خاصي ميشديم يعني هر جا در هر شهري كاروان ميرفت ما
دنبالشان بوديم و در هر هتل و اقامتگاهي بود، غذا را ما تهيه ميكرديم.
امثال
حاج تقي بسيارند، البته با اخلاص و تعهد بيش و كم، افرادي كه به شوق خدمت
به زوار خانه خدا شبها بر سر سجاده اشك ميريزند و روزها كنار ديگ غذا عرق
ريزانند، روزانه چند ساعت در آشپزخانهها و كمپهاي زاير ان در شهرهاي
مختلف حجاز و يا در زمان اقامت در هتلها به صورت شبانهروزي خدمت ميكنند
تا پاكيزهترين و حلالترين غذاها را بر سر سفره حجاج برسانند تا از قوت
اين طعام، رمق عبادت و زيارت و دعا بر تن حجاج مضاعف شود.
هنوز
كارواني نرفته كارواني ديگر ميرسد و هنوز پياده نشده، بچههاي تداركات و
آشپزخانه با سينيهاي بزرگ شربت خنك از آنها استقبال ميكنند و هنوز بارها
باز نشده چايي را مهيا كرده و بستههاي ميوه و آب معدني را به حجاج
ميرسانند.
حتي هميشه چند نوع غذاي اضافه دارند تا برخي از زواري كه
مشكل و بيماري خاصي دارند يا به نوعي خاص از غذا حساسيت دارند هم بي طعام
نمانند.
افعال و اعمالشان دقيقاً مثل بچه هيئتيهاي خودمان است،
انگار عشق ميكنند كه به زاير ان خدمت و سفره كرمي كه گسترده شده را مزين
كنند.
گاهي بر سر ميزهاي تميز و مرتب و گاهي هم در برخي اماكن بر سر
همان سفره پلاستيكي و متريهاي هيئتي خودمان، تفاوتي ندارد ولي آنچه بر سر
همه اين سفرههاست، صداقت و مهرباني و خلوص است.
اينها
پشتصحنههايي از شكوه خدمت خادمان گمنام حجاج است، ديگهاي بزرگي كه براي
شستنش بايد داخلش بروي و پاكيزهاش كني، صدها كيلو سيبزميني كه با دقت
شسته و پوستكنده ميشوند و برنجهايي كه در سينيهاي بزرگ پاك ميشوند تا
چلوخورشت حجاج را فراهم كنند و همت بسيجي وار آشپزان ايراني كه دستپختشان
در جهان شهره است.
كاروانها ميآيند و ميروند ولي آنچه ميماند اين
زحمتكشان آشپزخانه هستند و كلي ديگ و ظرف نشسته و دستهاي ديگر از حجاج كه
ساعتي ديگر ميرسند و شربت و چايي ميخواهند ولي اين زحمتكشان حلالخور
هرگز از خستگي نميگويند و خم به ابرو نميآورند.
انتهای پیام/ ن . ش