۰

لشکر داعش در آفریقا

محمد علی عسگری در خصوص لشکر کشی داعش در آفریقا در روزنامه شرق نوشت : هنگامی که «ابوبکر البغدادی» خلافت خودخوانده‌اش را در موصل اعلام کرد، نقشه‌ای روی شبکه‌های مجازی قرار گرفت که آرمان‌های گروه داعش را برای برپایی خلافت‌های اسلامی در سراسر جهان نشان می‌داد.
کد خبر: ۸۶۳۳۱
۱۲:۴۶ - ۲۵ اسفند ۱۳۹۳
به گزارش «شیعه نیوز»، محمد علی عسگری در خصوص لشکر کشی داعش در آفریقا در روزنامه شرق نوشت : هنگامی که «ابوبکر البغدادی» خلافت خودخوانده‌اش را در موصل اعلام کرد، نقشه‌ای روی شبکه‌های مجازی قرار گرفت که آرمان‌های گروه داعش را برای برپایی خلافت‌های اسلامی در سراسر جهان نشان می‌داد.

این نقشه، برای بسیاری تمسخر‌آمیز بود، اما واقعیت‌های بعدی نشان‌داد که چندان هم بی‌ارتباط نبوده است؛ دست‌کم این نقشه، آرزوی گروه‌های جهادی و پراکندگی جغرافیایی آنها را در سراسر جهان نشان می‌دهد. یکی از این مناطق آفریقاست که جهادی‌های داعش آن را به سه منطقه تقسیم کرده بودند: سرزمین کنانه (شامل مصر)، بلاد مغرب عربی (شامل شمال و غرب آفریقا)، و بلاد حبشه (شامل شاخ آفریقا و برخی مناطق وسط آفریقا). معنای این تقسیم‌بندی، آن بود که داعش در سراسر این مناطق برای خود هوادارانی داشته و قصد دارد دست‌کم در آفریقا، نیمه شمالی این قاره سیاه را در اختیار داشته باشد. این بخش شامل کشورهای نیجریه، غنا، کنیا، بورکینافاسو، مالی، نیجر، چاد، موریتانی، مراکش، الجزایر، تونس، مصر و دولت‌های سودان شمالی و جنوبی، اتیوپی، اوگاندا، سومالی، جیبوتی و اریتره می‌شود.

برخی کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند در آینده ممکن است لیبی به مرکزی برای داعش در شمال آفریقا تبدیل شود تا در آنجا بتواند علاوه بر داوطلبان جدید و کسانی که از جبهه‌های جنگ سوریه به داعش پیوسته‌اند، نیروهای بیشتری را به سوی خود جذب کند. داعش در لیبی زمینه خوبی برای گسترش نفوذ خود دارد؛ زیرا دولت مرکزی قدرتمندی در طرابلس وجود ندارد. مقدار زیاد سلاح در لیبی و حضور جوانانی با اندیشه‌های سلفی‌جهادی، زمینه خوبی برای فعالیت داعش است.

نباید فراموش کنیم که اگر داعش پایه‌های خلافتش را در شمال‌آفریقا استوار کرده و سلفی‌های این منطقه را متحد کند، منطقه‌ای بسیار وسیع را در اختیار خواهد داشت که با توجه به بیابانی و وسیع بودن آن، امکان کنترل و سرکوب آنها بسیار سخت‌تر از سوریه و عراق خواهد بود. هم‌اکنون هزاران آفریقایی، در صفوف گروه‌های تروریستی زیرمجموعه داعش، فعالیت می‌کنند.

در چنین شرایطی، سازمان عدالت و توسعه مغرب اعلام کرد که داعش، تماس با اعضای گروه‌های سلفی در تونس، الجزایر، مغرب و آفریقا و گروه القاعده در شمال آفریقا را آغاز کرده تا با تشکیل حکومت موردنظر خود، کنترل مرزهای تونس با الجزایر را در دست بگیرد. در خبرها آمده بود که «خالد ابو سلیمان» از فرماندهان گروه موسوم به «القاعده در مغرب اسلامی» در بیانیه‌ای که یکی از پایگاه‌های خبری وابسته به این گروه منتشر کرد، گفت: این گروه از القاعده جدا شده و با داعش و خلیفه مسلمین «ابوبکر البغدادی» بیعت کرده است. این امر، نشان می‌دهد که القاعده مغرب‌عربی دیگر آن جایگاه سابق خود را نداشته و طرفدارانش در حال پیوستن به داعش هستند.

القاعده مغرب عربی، روزگاری یکی از مهم‌ترین گروه‌های تروریستی منطقه شمال آفریقا بود. بنابراین بخش وسیعی از لشگر کنونی داعش را باید طرفداران گروه‌های جهادی و سلفی‌های منطقه دانست که با اوج‌گرفتن داعش، به این گروه ملحق شده یا در آینده ملحق خواهند شد. در این‌جا مهم‌ترین گروه‌های شبه‌نظامی آفریقا را که تاکنون با داعش اعلام بیعت کرده‌اند مرور می‌کنیم:

١- بوکوحرام

جماعت بوکوحرام یکی از خطرناک‌ترین گروه‌های افراطی در غرب آفریقاست. تاکنون دولت نیجریه نتوانسته است با این گروه، مقابله کند. گفته می‌شود این‌گروه، تاکنون توانسته است بر حدود ٢٠درصد از خاک نیجریه تسلط پیدا کند. در ماه اگوست ٢٠١٤ وقتی «ابوبکر شیکاو» رهبر این گروه اعلام کرد پایتخت خلافتش را در شهر «جوزا» در شمال نیجریه، تاسیس کرده است از سه تن از رهبران بزرگ حرکت‌های جهادی در جهان یعنی ابوبکر البغدادی و ایمن الظواهری و نیز ملامحمد عمر، تشکر کرد. این گروه به تازگی یک‌بار دیگر بیعت خود را با ابوبکرالبغدادی اعلام کرد و گروه داعش نیز آن را پذیرفت.

خطر بوکوحرام در این است که امنیت بزرگ‌ترین دولت آفریقایی با ١٧٧میلیون‌نفر جمعیت را تهدید می‌کند. کشوری که بزرگ‌ترین صادر‌کننده نفت در منطقه است. ازآن‌گذشته، این جماعت می‌تواند خطری برای امنیت کل منطقه باشد؛ زیرا قدرت آن را دارد که از بی‌ثباتی و ضعف امنیتی بسیاری از کشورهای دیگر مثل بورکینافاسو، مالی، لیبی، نیجر، چاد و شمال کامرون استفاده کند.  خلاف تجربه داعش در عراق و سوریه که خود را از سوی همسایگان قوی‌تری مثل ترک‌ها و کردها و ایرانی‌ها، در محاصره می‌یابد، همسایگان داعش در آفریقا از جمله در نیجریه، بسیار ضعیف‌تر و سست‌تر از این گروه هستند. چه‌بسا همین موضوع موجب شود که این گروه، پا فراتر از مرزهای نیجریه بگذارد. 

ابوبکر شیکاو، رهبر بوکوحرام فردی است که معمولا در سایه، فعالیت می‌کند و اجرای دستورات تنفرآمیزش را به زیردستان می‌سپارد. او یک دانش‌آموخته مذهبی است که در روستای شیکاو در مجاورت مرز نیجر، به‌دنیا آمد. بعدها تحت نظارت یک عالم دینی درس خواند و پس از آن، برای ادامه مطالعات اسلامی، به دانشکده مطالعات حقوقی و اسلامی «بورنو استیت» رفت. به همین دلیل او مطالعات اسلامی و دینی لازم را برای اعلام یک خلافت خودخوانده، دارد. گفته می‌شود شیکاو به چند زبان مختلف به روانی تکلم می‌کند: «هوسه»، «فولانی»، «کنوری» و «عربی». او گروهی را رهبری می‌کند که هر چیز غربی را نفی می‌کند. سن او مشخص نیست؛ برخی منابع، سن او را بین ٣٨ تا ٤٩سال تخمین زده‌اند. رهبر بوکوحرام برای خود، چند اسم مستعار دارد: «ابو بکر سکیکوا»، «امام ابوبکر شیکو» و «ابومحمد ابوبکر بن محمد الشکوی المسلمی بیشکو».

«بوکوحرام» به معنی تحصیل غربی حرام یا کتاب‌خوانی حرام است. این گروه را ابتدا «محمد یوسف» تاسیس کرد اما بعدها به همراه ٧٠٠ نفر از پیروانش در یک حمله امنیتی در سال ٢٠٠٩ کشته شد. بدین‌ترتیب شیکاو مسوول بوکوحرام گردید. او پیمان بست که این حمله را پاسخ دهد. گروه بوکوحرام در حملاتش هیچکس را از قلم نمی‌اندازد؛ کارمندان دولتی، افسران پلیس، روزنامه‌نگاران، روستاییان، دانشجویان و اعضای کلیسا.

سازمان «دیده‌بان حقوق‌بشر» تخمین می‌زند که در پنج سال گذشته، بیش از سه‌هزارنفر به دست بوکوحرام کشته شده‌اند. ارتش نیجریه، بارها مرگ شیکاو را اعلام کرده است اما اندکی بعد او زنده و سرحال در ویدیوهای تبلیغاتی ظاهر شده است. شمال‌شرق‌نیجریه، جایی که شاهد بیشترین فعالیت بوکوحرام است، از لحاظ اقتصادی در محرومیت و دارای پایین‌ترین سطح تحصیلات در بین مناطق نیجریه است. او ساکنان این منطقه را به خوبی قانع کرده است که مسوولان حاکم در ابوجا (پایتخت نیجریه) فاسد هستند و دولتی بهتر در پرتو اجرای قوانین شریعت اسلام در نیجریه ایجاد خواهد کرد. وعده‌های او، که همراهش یک اسلحه و مجوزی برای چپاول هم اعطا می‌شود، صدها مرد جوان را در این کشور فریفته است.

یکی از اقدامات شنیع این گروه، ربودن زنان و کودکان است. در ماه مه ٢٠١٣ بود که شیکاو برای اولین بار در ویدیویی اعلام کرد بوکوحرام اقدام به ربایش دختران خواهد کرد. او چنین توجیه کرد که این اقدام، در واکنش به اقدام نیروهای امنیتی نیجریه است که زنان و کودکان اعضای گروه را ربوده بودند. اما بعدها این عمل به رویه‌ای معمول برای بوکوحرام تبدیل شد. هولناک‌ترین نمونه، ربودن ٢٧٦ دختر از یک مدرسه دخترانه در سال گذشته بود. شیکاو در ویدیویی با لبخند گفت: «من دختران شما را ربودم و چنانکه خدا گفته است در بازار برده‌فروشی خواهم فروخت.» همچنین گزارش‌های منتشرشده نشان می‌دهد برخی از این دختران با قیمتی حدود ۱۲دلار در کشورهای همسایه در مرز چاد و در کامرون به فروش رسیده‌اند. او همچنین گفت که خودش با دو نفر از این دختران که یکی ۱۲ساله و دیگری ۹ساله است ازدواج می‌کند. مساله ربودن دختران دانش‌آموز بازتاب‌های بین‌المللی به همراه داشت. برخی کشورهای اروپایی و آمریکا با فرستادن نیروهای خاص کمکی به نیجریه، آمادگی خود را برای یاری‌رساندن به دولت این کشور در نبرد با تروریسم اعلام کردند.

مقامات آمریکایی، شیکاو را از زمان به‌قدرت‌رسیدنش در سال ٢٠٠٩ دنبال کرده‌اند. در ژوئن سال گذشته، ایالات‌متحده، جایزه‌ای برای دستگیری او تعیین کرد و مبلغ هفت‌میلیون دلار در ازای دریافت اطلاعات درباره مکان او پیشنهاد داد. اما به گفته کارشناسان، این کار هیچ نتیجه‌ای دربر نخواهد داشت. دی‌ماه گذشته، مقامات محلی نیجریه در خبری گفتند ١٦روستا در شمال شرق نیجریه در جریان حملات بوکوحرام به کلی ویران شده و حدود ٢٠هزارنفر از مناطق مسکونی‌شان گریخته‌اند. پزشکان بدون مرز می‌گویند تاکنون پنج‌هزارنفر از این کشور آواره شده‌اند که تنها یک‌هزارو٣٠٠نفر آنان به چاد گریخته‌اند. سازمان عفو بین‌الملل نیز با انتشار تصاویری ماهواره‌ای نشان داد که یک کشتار جمعی در منطقه، رخ‌داده است. گفته می‌شود از زمان شروع کار داعش در شمال شرق نیجریه تاکنون بیش از ١٣هزارنفر کشته شده و حدود ٥/١میلیون‌نفر آواره شده‌اند. این درحالی‌است که اوضاع سیاسی نیجریه همچنان، دوران بن بست را سپری می‌کند و «گودلاک جاناتان» برای چندمین بار، نامزد ریاست‌جمهوری این کشور شده است.

٢- حرکت الشباب

هرچند غالبا «حرکت الشباب» (جوانان مجاهد) را مرتبط با القاعده معرفی می‌کنند، اما برخی منابع نیز گروه الشباب را زیرمجموعه داعش به حساب می‌آورند؛ زیرا تفکرات داعش و الشباب و نیز شیوه‌های عملی آنها با یکدیگر اشتراکات زیادی دارد. گرچه گروه الشباب بیشتر دست به عملیات انفجاری و انتحاری می‌زند- و از این لحاظ شبیه القاعده است- اما درعین‌حال با تصرف مناطقی خاص و تلاش برای تشکیل دولتی موردنظر، به داعش شباهت پیدا می‌کند. گروه الشباب تاکنون توانسته است بر بخش‌های زیادی از کشور سومالی مسلط شود.

الشباب یک گروه افراطی تروریستی است که بعد از سال ١٩٩١، زمانی که گروه‌های شبه‌نظامی توانستند به دوران دیکتاتوری در سومالی پایان بدهند به وجود آمد. الشباب در اصل، شاخه جوانان دولت اتحادیه دادگاه‌ها بود که در سال ٢٠٠٦ میلادی با هدف ایجاد یک کشور بنیادگرای مسلمان در شرق آفریقا به وجود آمد. این گروه در سال ٢٠٠٦ میلادی کنترل اغلب نقاط «موگادیشو» پایتخت سومالی را در دست گرفته بود و تا پیش از حمله نیروهای سازمان‌ملل به همراه نیروهای آفریقایی در سال ٢٠١١ میلادی به سومالی، کنترل نقاطی در مرکز و جنوب این کشور را نیز در اختیار داشت. در سال ٢٠١١ میلادی نیروهای سازمان‌ملل با همراهی نیروهایی از کنیا و اوگاندا به مرکز قدرت الشباب در سومالی حمله کرده و این گروه را عقب‌راندند. با این وجود الشباب هنوز کنترل برخی نقاط سومالی را در دست دارد و در این مناطق به‌زعم‌خود، قانون شریعت را به اجرا گذاشته است.

رهبر این گروه «احمد عبدی گودانی» نام دارد و بین هفت تا ۹ هزار عضو دارد. یکی از فاجعه‌بارترین حمله‌های این گروه در سال ۲۰۱۰ و در مرحله نهایی مسابقات جام جهانی فوتبال در کامپالا در اوگاندا بود که ۷۶ نفر در جریان آن کشته شدند. در سال ۲۰۰۹ نیز در حمله به نیروهای اتحادیه آفریقا در سومالی، ۱۱نفر را کشتند و یک حمله انتحاری آنها، جان ۷۰نفر را گرفت. همچنین در حمله آنها به ساختمان یک دادگاه، ۲۹نفر کشته شدند.

در سال ٢٠١٣ نیز حمله این گروه به یک مرکز خرید در «نایروبی» پایتخت کنیا ٦٨ کشته و بیش از ١٧٥زخمی در بر داشت. سفر به مناطق تحت کنترل الشباب در سومالی، حتی برای نیروهای زره‌پوش حافظ صلح خطرناک است. پس از آنکه «گودانی» در یک درگیری کشته شد؛ الشباب، «احمد عمر» را به عنوان رهبر جدید خود معرفی کرد. پنتاگون اعلام کرد در حملات هماهنگی که نیروهای آمریکایی و بین‌المللی مستقر در سومالی به اعضای الشباب داشته‎اند، «احمد عبدی گودانی» رهبر این گروه، کشته شده است.

الشباب از ایده‌های وهابیون عربستان سعودی، الهام گرفته و این درحالی‌است که اغلب مسلمانان سومالی از صوفیان میانه‌رو هستند. الشباب در ابتدا با دادن وعده امنیت و ثبات، توانست هواداران زیادی را برای خود دست‌وپا کند اما اقدام آنها در تخریب اماکن متبرکه صوفیان، موجب شد تا میزان محبوبیت‌شان در سومالی کاهش یابد.

الشباب و القاعده در سال ٢٠١٢ اعلام کردند که با یکدیگر متحد شده‌اند و «مختار ابوزبیر» رهبر الشباب اعلام کرد در عملیات‌های بین‌المللی القاعده شرکت می‌کند. حمله به تاسیسات متعلق به رژیم اسراییل در شهر «مومباسا» در سال ٢٠٠٢ میلادی و تلاش برای حمله به هواپیمای حامل گردشگران اسراییلی نیز، به احتمال زیاد توسط نیروهای القاعده در سومالی انجام شده‌اند. پیش از حمله نیروهای آفریقایی و سازمان‌ملل به سومالی، الشباب عمده درآمد خود را از طریق اعمال مالیات و اخذ عوارض در بنادر و فرودگاه‌ها به‌دست‌می‌آورد و اعلام شده که پیش از سال ٢٠١١ الشباب، سالانه ٧٠ تا ١٠٠ میلیون دلار درآمد داشت.

 تنها متحد الشباب در آفریقا، کشور اریتره است که از دشمنان قدیمی اتیوپی محسوب می‌شود، اما اریتره کمک به الشباب را رد می‌کند. به نظر می‌رسد که الشباب بعد از اتحاد با القاعده، تکثیر شده و کارشناسان نیز از احتمال انجام حملات بین‌المللی توسط این گروه، خبر می‌دهند. آمریکا از اولین مداخله نظامی کشورهای آفریقایی علیه الشباب حمایت کرد. این حمله، با حضور نیروهای اتیوپیایی در سال ٢٠٠٦ انجام شد. علاوه بر آن، آمریکا کمک‌های مالی زیادی به نیروهای سازمان‌ملل در جنگ با الشباب کرده است. آمریکا همچنین در سال ٢٠٠٨ میلادی الشباب را به عنوان یک گروه تروریستی شناسایی کرده است.

در اینجا باید به دو نکته اساسی درباره «بلاد حبشه» و نقش حرکت الشباب در آنجا اشاره کرد. نکته اول مربوط به کنیا است که دروازه این منطقه به شمار می‌رود زیرا کنیا یک دولت ساحلی بوده و قدرت اقتصادی زیادی در منطقه شرق آفریقا دارد. بنابراین پیروزی در کنیا، موجب خواهد شد تا حرکت الشباب به نزدیکی مرزهای جنوب اتیوپی برسد. یک سلسله حملات وحشتناک از سوی حرکت الشباب تاکنون در این راستا انجام گرفته و اهدافی را در کنیا مورد اصابت قرار داده است. هدف اصلی از این حملات، ایجاد رعب و وحشت در بین مردم کنیاست و نیز اینکه نشان دهند دولت قادر به حمایت لازم از آنها نیست.

اما نکته دوم مربوط به اتیوپی است که یکی از بزرگ‌ترین موانع بر سر راه توسعه دولت خلافت، در این منطقه آفریقا، به شمار می‌رود. اتیوپی دارای سنت‌های مسیحی مستحکمی است که به لحاظ تعداد جمعیت- ٩٠میلیون نفر تقریبا معادل جمعیت- دومین کشور بزرگ آفریقا به شمار می‌رود. با توجه به نزاع سنتی بین این کشور و سومالی، گروه‌های جهادی می‌توانند از انگیزه‌های دینی و تبلیغات دینی برای فشار بر اتیوپی استفاده کنند و همین امر می‌تواند در نهایت منجر به آن شود که تعدادی از استان‌های این کشور به چنگ الشباب بیفتند.

٣- انصار الشریعه تونس

«انصار الشریعه» تونس درسال ٢٠١١ تاسیس شد. بنیانگذار آن «سیف الله بن حسین» (ابوعیاض) است و تعداد اعضای آن ١٠ هزار نفر تخمین زده می‌شود. مرکز فرماندهی این گروه، در تونس قرار دارد و از ایدئولوژی سلفی‌جهادی تبعیت می‌کند. دولت تونس و سازمان‌ملل‌ متحد، این گروه را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داده است. به دنبال پیروزی انقلاب تونس بود که زندانیان سیاسی آزاد شده و ابوعیاض نیز یکی از آنها بود.

این گروه برای خود شاخه‌هایی دارد که یکی از آنها، شاخه «قیروان» است. این گروه در اعتراضات تونس و در جریان انقلاب این کشور مشارکت داشت. اما بعد از انقلاب، انتخابات را تحریم کرد و به اعتراضات خیابانی روی آورد. یکی از اعتراضات جنجالی آنها، اعتراض به نمایش فیلم پرسپولیس در تونس بود. در سال ٢٠١٢ نیز به سفارت آمریکا در تونس حمله کردند. این گروه، همچنین متهم به ترور شخصیت‌های سیاسی برجسته تونس از جمله «البراهیمی» و «بلعید» است. گردان «عقبه بن النافع» یکی از بازوهای نظامی فعال این گروه به شمار می‌رود که در سال ٢٠١٤ به یک پایگاه نظامی حمله و ١٤ نظامی را کشت. چندی پیش «سیف الدین محمد علی العروی» سخنگوی رسمی این گروه بازداشت شد.

 این گروه با انصار الشریعه لیبی ارتباطات نزدیکی دارد. بیعت این گروه با داعش سبب خشم شاخه القاعده در مغرب عربی شد. «ابومصعب عبدالودود» ملقب به «درودکال» سرکرده الجزایری شاخه القاعده در مغرب عربی در واکنش به اقدام «سیف الله بن حسین» معروف به «ابوعیاض» سرکرده گروه انصار الشریعه، گفت: «این اقدام تهدید مستقیم منطقه نفوذ القاعده در مغرب عربی است. » ابوعیاض پس از اعلام بیعت با داعش وعده داد گروه‌های جهادی را در تونس و الجزایر متحد خواهد کرد. کشور الجزایر به‌شدت از رخنه این گروه یا حامیانش به الجزایر نگران است. اسلام‌گرایان الجزایر به دو بخش سلفی‌جهادی و سلفی‌سیاسی تقسیم می‌شوند؛ گروه نخست برای مدت‌ها با القاعده مغرب عربی همکاری می‌کردند و این همکاری، تا حدودی هنوز هم ادامه دارد. اما گروه دوم نوعی سلفی‌گری سیاسی و اخوانی است که در «جبهه النجاه» تبلور می‌یابد که بعد از سرکوب‌ها، رهبرانش مجبور به فرار از این کشور شدند.

٤- انصار الشریعه لیبی

«انصار الشریعه» لیبی در سال ٢٠١٢ به وسیله «محمد علی الزهاوی» تاسیس شد اما تعداد اعضای آن معلوم نیست. مقرهای اصلی این گروه در شهرهای «درنه»، «سرت» و «صبراته» قرار دارد. این گروه نیز از ایدئولوژی سلفی‌جهادی تبعیت می‌کند. این گروه خواستار اجرای شریعت اسلامی در لیبی است. در جریان انقلاب لیبی، افراد این گروه در بنغازی فعال بودند. شبه‌نظامیان این گروه همه اهل لیبی نبوده و از کشورهای دیگر نیز عضو‌گیری کرده است. منبع درآمد این گروه، معلوم نیست، ولی بخشی از آن از طریق اعانات و بخش دیگر از راه غارت اموال دولتی و منابع نفتی لیبی، تامین می‌شود.

یکی از اتهامات آنها حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی و کشتن سفیر و سه نفر از اعضای هیات دیپلماتیک آمریکا است. آمریکا و سازمان‌ملل، این گروه را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داده‌اند. دولت لیبی نیز این گروه را تروریستی می‌داند. «محمد الزهاوی»، مسوول امور دینی گروه تروریستی انصار الشریعه در گفت‌وگو با رادیوتوحید، وابسته به این گروه گفت: هم‌اکنون بنغازی، امارت اسلامی است. این درحالی‌است که صدها نفر از مردم لیبی در شهر بنغازی، پایتخت لیبی پس از انجام تظاهرات، در اعتراض به حضور گروه تروریستی انصار الشریعه، عناصر وابسته به این گروه را از بیمارستان «الجلاء» بیرون کردند.

ساختار تشکیلاتی این گروه نیز شبیه داعش است و برای خود، کمیته‌های مجزا دارد؛ از جمله کمیته شریعت و کمیته تبلیغات و ... . دو شاخه این گروه عبارتند از «انصار الشریعه سرت» و «انصار الشریعه اجدابیا». هم‌اکنون این گروه، با ارتش لیبی و نیروی نظامی وابسته به ژنرال حفتر، به‌شدت در‌گیر است. آخرین خبرها اینکه گروه‌های شبه‌نظامی یادشده بعد از کنفرانس ژنویک آتش‌بس موقت را اعلام کردند. گفته می‌شود تعداد عناصر داعش در درنه بیش از ٨٠٠نفر است و شش‌اردوگاه را در اطراف شهر و کوه‌های نزدیک، اداره می‌کنند. در این اردوگاه‌ها افرادی از کشورهای شمال آفریقا آموزش می‌بینند. اما امکانی برای تایید این خبرها وجود ندارد. شهر اشغال‌شده درنه حدود صدهزارنفر جمعیت دارد. اخیرا بعد از مذاکراتی که گروه‌های سیاسی لیبی برای ایجاد آرامش در این کشور، در ژنو داشتند، گروه انصار الشریعه و «فجر» اعلام آتش‌بس کردند. فجر نیز، یک گروه سلفی‌جهادی است که با دولت مرکزی نبرد می‌کند.

٥- انصار بیت‌المقدس

«انصار بیت‌المقدس» نیز گروهی سلفی‌‌‌جهادی است که در ابتدای کار، برای مبارزه با اسراییل شکل گرفت اما بعدها در دوران «محمد مرسی» رییس‌جمهوری سابق مصر و خلف او «عبدالفتاح السیسی» با نیروهای دولتی و سربازان مصری در شبه جزیره سینا درگیر شدند. بعد از اعلام تشکیل دولت اسلامی توسط ابوبکر البغدادی، جماعت انصار بیت‌المقدس نیز با او بیعت کرد. این گروه، منطقه «سینا»ی مصر را به عنوان مرکز امارت اسلامی تحت سیطره خود اعلام کرده و آنجا را «ولایت سینا» نامیده است.

بعد از سرنگونی «حسنی مبارک» دیکتاتور مصر، گروه‌های جهادی منطقه سینا؛ از جمله مجلس شورای مجاهدین که با نام «اکناف بیت المقدس» شناخته می‌شود؛ «سلفیه جهادی»؛ «جند الاسلام» و «جماعت التوحید» و «الجهاد» همه در «انصار بیت المقدس» ادغام شدند. یک‌سال پس از اعلام حضور جماعت انصار بیت المقدس، گروه‌های جهادی موجود در سینا با «ایمن الظواهری» سرکرده القاعده اعلام بیعت کردند و در پیامی او را امیر محبوب و شیخ مجاهد خویش خواندند و اعلام کردند تا آخرین قطره خون تسلیم اوامر او هستند. مهم‌ترین رهبران کنونی این گروه را می‌توان «هشام السعیدنی»، «ممتاز دغمش»، «شادی المنیعی» و «ابوقتاده المقدسی» دانست که برخی از آنها تابعیت فلسطینی دارند. مهم‌ترین عملیات جنبش انصار بیت المقدس عبارت از انفجارهای متعدد در خطوط انتقال گاز به اسراییل، تلاش برای تخریب و به آتش کشیدن پایگاه دوم پلیس منطقه «عریش» در سینا و کشتن تعدادی از نیروهای پلیس محلی، کشتن ۲۵ نفر از نیروهای امنیت مرکزی مصر در ۱۹آگوست ۲۰۱۳میلادی، تلاش برای ترور وزیر کشور مصر یعنی «محمد ابراهیم» در سپتامبر ۲۰۱۳، ترور سرهنگ دوم «محمد مبروک» مسوول پرونده اخوان‌المسلمین در سازمان امنیت‌ملی مصر در نوامبر ۲۰۱۳، عملیات منفجرکردن اداره امنیت مرکز «دقهلیه» در دلتای مصر در دسامبر ۲۰۱۳ میلادی که به کشته‌شدن ۱۶نفر از جمله ۱۴نفر از افسران امنیتی انجامید.

سایر گروهک‌ها

در خبری آمده بود که پنج گروه شبه‌نظامی در آفریقا با گروه داعش اعلام بیعت کرده‌اند. در میان این گروه‌ها اسامی انصارالشریعه تونس، لیبی، جندالخلافه الجزایر و انصار بیت‌المقدس مصر آمده بود. هرچند در الجزایر گروهی قدرتمندی به نام انصار الشریعه وجود ندارد، اما گروه‌های شبه‌نظامی با انواع اسامی دیگر و با همان تفکر سلفی، فعالیت می‌کنند. یکی از اینها، گروه جندالخلافه است که چندی پیش در خبری آمده بود با داعش بیعت کرده است. یک گروه تروریستی دیگر در آفریقا که از سرنوشت کنونی آن اطلاع دقیقی در دست نیست گروه موسوم به «الملثمون» یا نقابداران است که چند سال پیش به تاسیسات گازی «عین امناس» در الجزایر حمله کرد. فرماندهی این گروه را فردی به نام «مختار بلمختار» یا همان آقای «مالبورو» برعهده داشت. این گروه، شاخه‌ای جدا شده از القاعده مغرب عربی تلقی می‌شد که دست به عملیات مجزایی زده بود.

هدف از گروگان‌گیری در عین‌امنیاس، توقف عملیات نظامی فرانسه در مالی عنوان شده بود. در مجموع باید گفت بیشتر کشورهای آفریقایی نسبت به تروریسم و گسترش گروه‌های جهادی، احساس خطر می‌کنند؛ اما تلاش می‌کنند این نگرانی خود را با افزایش بودجه دفاعی‌شان جبران کنند. آمارها نشان می‌دهد که خرید سلاح از سوی دولت‌های آفریقایی به همین دلیل به‌شدت روبه‌افزایش است؛ اما کارشناسان می‌گویند تردیدی وجود ندارد که راه‌حل‌های امنیتی برای مقابله با پدیده خشونت گرایی مسلحانه لازم خواهد بود، اما کافی نیست، زیرا برای مقابله با گروه‌های افراطی، باید کاری کرد که ریشه‌های افراط‌گرایی و تعصب و فقر فرهنگی و اقتصادی، به‌ویژه در بین جوانان، طی روندی طولانی‌مدت خشکانده شود.

انتهای پیام/ ص . خ
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: