به گزارش«شیعه نیوز»، آيتالله قرهي در سخنراني هفتگي خود با عنوان «تخليه از رذائل؛ سفر أولي،
در أسفار اربعه براي بشر، تقوا؛ راهي براي از بين بردن رذائل» به اين پرسش
پايسخ داد كه چرا جسممان ياري نميكند كه براي نماز شب، بيدار شويم؟.
مشروح پاسخ و توضحيات آيتالله قرهي را در ادامه ميخوانيد:
اولياء
خدا مثال زدند - در مثال مناقشه نيست - اگر كسي دچار اين عشقهاي مجازي شد،
وقتي به معشوقه نرسيد، روح او خراب شده است و ديگر جسم او هم حال غذا
خوردن ندارد و جسم او هم خراب ميشود.
حالا عزيز دلم! اگر مبتلاي به
گناه شدي، بدان كه جسمت هم با تو همياري نميكند و نميتواني براي نماز شب
بلند شوي و كسل خواهي بود. يكي از مصاديق «كُسَالَى» كه در قران كريم و
مجيد الهي تبيين شده هم همين است. اولياء الهي ذيل آن آيه، مطالبي را
آوردند، از جمله اينكه شعبههاي نفاق، چند مورد است و نبايد فكر كنيم كه
منافقين، فقط آنهايي هستند كه روبروي پيامبر ايستادند و يا منافقين،
آنهايي هستند كه در نظام جمهوري اسلامي، سلاح به دست گرفتند و.... بلكه
يكي از انواع منافقين، كساني هستند كه موقع نماز، آن حال، رغبت و شوق و
اشتياقي را كه براي نماز تبيين ميشود، ندارند.
اصلا خدا گواه است،
بعضي از اولياء خدا تا حرف نماز ميشود، اشك شوق ميريزند. از جمله
آيتالله العظمي مرعشي نجفي (اعلي اللّه مقامه الشّريف) وقتي در درس خارج
فقهشان داشتند كتاب الصلاه را بيان ميفرمودند، ابتدا تبرّكاً چند حديث در
مورد صلاه بيان كردند. تا اسم صلاه آمد، اشكشان در آمد. فرمودند: صلاه!
بهبه! آنقدر به نماز عشق دارند كه به تعبير عاميانه با شنيدن نامش هم حال
ميكنند و عشق ميورزند. چون متوجّه هستند و حالشان، يك حال ديگر است كه
اصلاً دلشان براي نماز، پر ميزند.
پيامبر (صلّي اللّه عليه و آله و
سلّم) آن قدر اشتياق به نماز داشتند كه براي همين، خداوند به ايشان فرمود:
«فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ»، نگران نباش، وقتي كه فارغ شدي، باز هم نماز
(نمازهاي مستحبّي و نوافل) بخوان؛ يعني اينچنين به نماز عشق ميورزيدند.
لذا بعضيها حالشان اينطور است. چرا؟ براي اينكه اينها ميبينند چه خبر
است. اولياء خدا اين حال را دارند.
وقتي گناه كنيم، اين جسد،
نميكشد و براي نماز شب بلند نميشود. ببينيد خصوصيّت تقوا را چطور تبيين
ميفرمايند: «و شِفاءُ مَرَضِ أجسادِكُم». شايد شما بفرماييد كه من خيلي
حالم خوب است و بدنم قبراق است، امّا همين كه اجازه نميدهند، يعني اين بدن
شما، سست است، مريضي دارد و تقواي قلب، شفاي اين اجساد است.
خدا
آيتالله خوانساري (اعلي اللّه مقامه الشّريف)، آن مرد عظيم الشأن، را رحمت
كند. بنده، اين را چندين مرتبه در درس اخلاق بيان كردم، ولي اينها نكاتي
است كه اگر بارها و بارها بيان شود، باز هم جا دارد. اين مرد الهي و
عظيمالشّأن، اين سيّد بزرگوار - كه امام عظيمالشّأن به ايشان، لقب أتقي
الأتقياء را دادند - وقتي صد سال از عمر شريفشان هم گذشته بود، باز دستشان
را روي زمين نميگذاشتند كه بلند شوند. خدا حاج آقاي مشفق (اعلي اللّه
مقامه الشّريف) را رحمت كند، ايشان يك مرتبه به آقا گفتند: آقا! شما دستتان
را زمين نميگذاريد و بلند ميشويد، امّا من كه پسر شما محسوب ميشوم، عصا
دارم. ايشان در جواب فقط فرمودند: انجام مستحبّات و دوري از مكروهات.
لذا
وقتي انسان، متقّي بشود، همين است ديگر، جسم او هم سالم است، حال او هم
حال خوش است. لذا عزيز دلم رذائل، عاملي مي-شود كه جسم، اجازه ندهد در
فضائل، پيشي بگيري و جلو بروي. پس علّتالعللي كه ميگويند: اوّل رذائل را
از بين ببريد، همين است؛ چون رذائل اجازه نميدهد انسان در فضائل پيشروي
بكند و به تعبير ديگر اين جسم، كم ميآورد.
انتهای پیام/ ن . ش