اعتبار اربعین امام حسین (علیه السلام) از قدیم الایام میان شیعیان و در تقویم تاریخی وفاداران به امام حسین (علیه السلام) شناخته شده بوده است.
کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول آن عالم وارسته است از روایات فراوان درباره تقویم مورد نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه وعبادت است. در این کتاب در باره ماه « صفر» آمده است: نخستین روز این ماه (از سال 121)، روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین است.
روز 20 صفر ـ یعنی اربعین ـ زمانی است که حرم حسین بن علی (علیه السلام) یعنی کاروان اسرا، از شام به مدینه بازگشتند. و روزی است که جابر بن عبدالله بن حرام انصاری، صحابی رسول خدا (صلی الله علیه واله)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) بشتابد و او نخستین کسی است از مردمان که قبر آن حضرت را زیارت کرد.
عدد اربعین درمتون دینی
یکی از تعبیرهای رایج عددی، تعبیر اربعین است که در بسیاری از موارد به کار رفته است.
یک نمونه آن که سنّ رسول خدا (صلی الله علیه واله) در زمان مبعوث شدن، چهل بوده است. گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکری و عقلی است.
گفتنی است برخی از انبیاء در سنین کودکی به نبوّت رسیدهاند. از ابن عباس (به نقل از پیامبرگرامی اسلام) نقل شده که اگر کسی چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد. در نقلی آمده است که، مردمان طالب دنیایند تا چهل سالشان شود. پس از آن در پی آخرت خواهند رفت. (مجموعه ورام، ص 35)
در نقلی آمده است :که اگر کسی چهل روز خالص برای خدا باشد، خداوند او را در دنیا زاهد کرده و راه و چاه زندگی را به او می آموزد و حکمت را در قلب و زبانش جاری میکند.
اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات فراوان دیگر آمده، سبب تألیف صدها اثر با عنوان اربعین در انتخاب چهل حدیث و شرح و بسط آنها شده است. در این نقلها آمده است که اگر کسی از امّت من، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینش از آنها بهره برد، خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد. در نقل دیگری آمده است که امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت میکردند، در برابر دشمنانم میایستادم. الاحتجاج، ص (84)
اربعین امام حسین (علیه السلام)
علت بزرگداشت اربعین چیست؟ مهمترین نکته درباره اربعین، روایت امام عسکری (علیه السلام) است.
اما این که منشأ اربعین چیست، باید گفت، در منابع به این روز به دو اعتبار نگریسته شده است.
نخست روزی که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند.
دوم روزی که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر خدا (صلی الله علیه واله) از مدینه به کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را زیارت کند. شیخ مفید (م 413) در«مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار علیهم السلام است، اشاره به روز اربعینکرده و نوشته است: این روزی است که حرم امام حسین (علیه السلام)، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام حسین (علیه السلام) وارد کربلا شد.
کهنترین کتاب دعایی مفصل موجود، کتاب «مصباح المتهجّد» شیخ طوسی از شاگردان شیخ مفید است که ایشان هم همین مطلب را آورده است.
شیخ طوسی پس از یاد از این که روز نخست ماه صفر روز شهادت زید بن علی بنالحسین (علیه السلام) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن کعبه توسط سپاه شام در سالهجری است، مینویسد: بیستم ماه صفر (چهل روز پس از حادثه کربلا) روزی است که حرم سید ما اباعبدالله الحسین از شام به مدینه مراجعت کرد ونیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا (ص) ازمدینه وارد کربلا شد تا قبر حضرت را زیارت کند. او نخستین کس از مردمان بود که امام حسین (علیه السلام) را زیارت کرد. در چنین روزی زیارت آن حضرت مستحب است و آن زیارت اربعین است. (مصباح المتهجد، ص 787) در همانجا آمده است که وقت خواندن زیارت اربعین، هنگامی است که روز بالا آمده است.
در کتاب «نزهة الزاهد» هم که در قرن ششم هجری تألیف شده، آمده: در بیستم این ماه بود که حرم محترم امام حسین(علیه السلام) از شام به مدینه آمدند. (نزهةالزاهد، ص 241) همین طور در ترجمه فارسی فتوح ابن اعثم (الفتوح ابن اعثم، تصحیح مجد طباطبائی) و کتاب مصباح کفعمی که از متون دعایی بسیار مهم قرن نهم هجری استاین مطلب آمده است. برخی استظهار کردهاند که عبارت شیخ مفید و شیخطوسی، بر آن است که روز اربعین، روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند نه آن که در آن روز به مدینه رسیدند. (لؤلؤ و مرجان، ص 154) به هر روی، زیارت اربعین از زیارتهای مورد وثوق امام حسین (علیه السلام) است که ازلحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است.
بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا
اشاره کردیم که شیخ طوسی، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسرای کربلا از شام به مدینه دانسته است. باید افزود که نقلی دیگر، اربعین را بازگشت اسرا از شام را به «کربلا» تعیین کرده است. تا اینجا، از لحاظ منابع کهن، باید گفت اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است. با این حال، علامه مجلسی پس از نقل هر دو اینها، اظهار میدارد: احتمال صحت هر دوی اینها (به لحاظ زمانی) بعید مینماید.
(بحار ج 101، ص 334 ـ 335) ایشان این تردید را در کتاب دعایی خود «زاد المعاد» هم عنوان کرده است. با این حال، درمتون بالنسبه قدیمی، مانند «لهوف» و « مثیرالاحزان » آمده است که اربعین، مربوط به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلا ست. اسیران، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند.
باید توجه داشت که این دو کتاب، در عین حال که مطالب مفیدی دارند، ازجهاتی، اخبار ضعیف و داستانی هم دارند که برای شناخت آنها باید با متون کهنتر مقایسه شده و اخبار آنها ارزیابی شود. این نکته را هم باید افزود که منابعی که پس از لهوف، به نقل از آن کتاب این خبر را نقل کردهاند، نباید بهعنوان یک منبع مستند و مستقل، یاد شوند. کتابهایی مانند «حبیب السیر» که به نقل از آن منابع خبر بازگشت اسرا را به کربلا آوردهاند، (نفس المهموم ترجمه شعرانی، ص 269) نمیتوانند مورد استناد قرار گیرند.
در اینجا مناسب است دو نقل را در باره تاریخ ورود اسرا به دمشق یاد کنیم. نخست نقل ابوریحان بیرونی است که نوشته است:
در نخستین روز ماه صفر، أدخل رأس الحسین علیه السلام مدینة دمشق، فوضعه یزید لعنه الله بین یدیهو نقر ثنایاه بقضیب کان فی یده و هو یقول:
لست من خندف ان لم أنتقم
من بنی أحمد، ما کان فَعَل
لیْتَ أشیاخی ببدرٍ شهدوا
جَزَع الخزرج من وقع الاسل
فأهلّوا و استهلّوا فرحا
ثم قالوا: یا یزید لاتشل
قد قتلنا القرن من أشیاخهم
و عدلناه ببدر، فاعتدل(الاثار الباقیه،ص 422)
وی روز اول ماه صفر را روزی می داند که سر امام حسین علیه السلام را وارد دمشق کرده و یزید هم در حالی که اشعار ابن زبعری را می خواند و بیتی هم بر آن افزوده بود، با چوبی که در دست داشت بر لبان امام حسین (علیه السلام) می زد.
دوم سخن عماد الدین طبری (م حوالی 700) در «کامل بهائی» است که رسیدن اسرا به دمشق را در16 ربیع الاول دانسته ـ یعنی 66 روز پس از عاشورا ـ میداند که طبیعیتر مینماید.
میرزا حسین نوری و اربعین
علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه، و صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزیابی برخی از روضهها و نقلهایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی از اساس، نادرست بوده است. ظاهرا وی در دوره اخیر نخستین کسی است که به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است.
ایشان این عبارت سید بن طاوس در لهوف را نقل کردهاست که اسرا در بازگشت از شام، از راهنمای خود خواستند تا آنها را به کربلا ببرد؛ و سپس به نقد آن پرداخته است.( لؤلؤ و مرجان،ص 152)
داستان از این قرار است که سید بن طاوس در « لهوف » خبر بازگشت اسراء را بهکربلا در اربعین نقل کرده است. در آنجا منبع این خبر نقل نشده و گفته میشود که وی در این کتاب مشهورات میان شیعه را که در مجالس سوگواری بوده، درآن مطرح کرده است.
اما همین سید بن طاوس در «اقبال الاعمال» با اشاره به این که شیخ طوسی در مصباح می گوید اسرا روز اربعین از شام به سوی مدینه حرکت کردند و خبر نقل شده در غیر آن که بازگشت آنان را در اربعین به کربلا دانستهاند، در هر دو موردتردید میکند.
تردید او از این ناحیه است که ابن زیاد مدتی اسراء را در کوفه نگه داشت. با توجه به این مطلب و زمانی که در این نگه داشته صرف شده و زمانی که در مسیر رفت به شام و اقامت یک ماهه در آنجا و بازگشت مورد نیاز است، بعید است که آنان در اربعین به مدینه یا کربلا رسیده باشند. ابن طاوس میگوید: این که اجازه بازگشت به کربلا به آنها داده باشد، ممکن است، اما نمیتوانسته در اربعین باشد.
در خبر مربوط بهبازگشت آنان به کربلا گفته شده است که همزمان با ورود جابر به کربلا بوده و با او برخورد کرده اند . ابن طاوس در این که جابر هم روز اربعین به کربلا رسیده باشد، تردید میکند.(اقبال الاعمال، ج 3 ، ص 101)
این ممکن است که ابن طاوس لهوف را در جوانی و اقبال را در دوران بلوغ فکری تألیف کرده باشد. در عین حال ممکن است دلیل آن این باشد که آن کتاب را برای محافل روضه خوانی و این اثر را به عنوان یک اثر علمی نوشته باشد. دلیلی ندارد که ما تردید های او را در آمدن جابر به کربلا در روز اربعین بپذیریم. به نظر می رسد منطقی ترین چیزی که برای اعتبار اربعین در دست است همین زیارت جابر در نخستین اربعین به عنوان اولین زائر است.
اما درباره اعتبار اربعین به بازگشت اسرا به کربلا توجه به این نکته هم اهمیت دارد که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بخش خاص به امام حسین (علیه السلام) از کتاب «ارشاد» در خبر بازگشت اسرا، اصلا اشارهای به این کهاسرا به عراق بازگشتند ندارد.
همین طور ابومخنف راوی مهم شیعه هماشارهای در مقتل الحسین خود به این مطلب ندارد. در منابع کهن تاریخ کربلاهم مانند انساب الاشراف، اخبارالطوال، و طبقات الکبری اثری از این خبردیده نمیشود.
روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنینحذف و تحریفی، دلیلی وجود ندارد.
خبر زیارت جابر، درکتاب بشارة المصطفی آمده، اما به ملاقات وی با اسرا اشاره نشده است.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی هم، به تبع استاد خود نوری، داستان آمدناسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا نادرست دانسته است. (منتهی الامال، ج 1،صص 817 ـ 818) در دهههای اخیر مرحوم محمد ابراهیم آیتی هم در کتاببررسی تاریخ عاشورا بازگشت اسرا را به کربلا انکار کرده است. (بررسی تاریخعاشورا، صص 148 ـ 149) همین طور آقای مطهری که متأثر از مرحوم آیتی است. اما این جماعت یک مخالف جدی دارند که شهید قاضی طباطبائی است.
شهید قاضی طباطبائی و اربعین
شهید محراب مرحوم حاج سید محمدعلی قاضی طباطبائی رحمة الله علیه، کتاب مفصلی با نام «تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سید الشهداء» درباره اربعین نوشتکه اخیرا هم به شکل تازه و زیبایی چاپ شده است.
هدف ایشان از نگارش این اثر آن بود تا ثابت کند، آمدن اسرای از شامبه کربلا در نخستین اربعین، بعید نیست. این کتاب که ضمن نهصد صفحهچاپ شده، مشتمل بر تحقیقات حاشیهای فراوانی در باره کربلاست که بسیارمفید و جالب است. اما به نظر میرسد در اثبات نکته مورد نظر با همه زحمتی که مؤلف محترم کشیده ، چندان موفّق نبوده است.
ایشان در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه، از آنجا به شام و سپس از شام به بازگشته باشند، هفده نمونه از مسافرتها ومسیرها و زمانهایی که برای این راه در تاریخ آمده را به تفصیل نقل کردهاند.
دراین نمونهها آمده است که مسیر کوفه تا شام و به عکس از یک هفته تا ده دوازده روز طی میشده و بنابر این، ممکن است که در یک چهل روز، چنین مسیررفت و برگشتی طی شده باشد. اگر این سخن بیرونی هم درست باشد که سر امام حسین (علیه السلام) روز اول صفر وارد دمشق شده، میتوان اظهار کرد که بیست روز بعد، اسرا میتوانستند در کربلا باشند.
باید به اجمال گفت: بر فرض که طی این مسیر برای یک کاروان، در چنین زمان کوتاهی، با آن همه زن و بچه ممکن باشد، باید توجه داشت که آیا اصل این خبر در کتابهای معتبر تاریخ آمده است یانه. تا آنجا که میدانیم، نقل این خبر در منابع تاریخی، از قرن هفتم به آن سوی تجاوز نمیکند. به علاوه، علمای بزرگ شیعه، مانند شیخ مفید و شیخ طوسی، نه تنها به آن اشاره نکردهاند، بلکه به عکسِ آن تصریح کرده و نوشتهاند: روز اربعین روزی است که حرم امام حسین (علیه السلام) وارد مدینه شده یا از شام به سوی مدینه خارج شده است.
آنچه می ماند این است که نخستین زیارت امام حسین (علیه السلام) در نخستین اربعین، توسط جابر بن عبدالله انصاری صورت گرفته است و از آن پس ائمه اطهار علیهم السلام که از هر فرصتی برای رواج زیارت امام حسین (علیه السلام) بهره میگرفتند، آنروز را که نخستین زیارت در آن انجام شده، به عنوان روزی که زیارت امامحسین (علیه السلام) در آن مستحب است، اعلام فرمودند.
متن زیارت اربعین هم از سوی حضرت صادق علیه السلام انشاء شده و با داشتن آن مضامین عالی، شیعیان را از زیارتآن حضرت در این روز برخوردار میکند.
اهمیت خواندن زیارت اربعین تاجایی است که از علائم شیعه دانسته شده است، درست آن گونه که بلند خواندن بسم الله در نماز و خواندن پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز درروایات بیشماری، از علائم شیعه بودن عنوان شده است.
زیارت اربعین در «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و نیز «تهذیب الاحکام» وی به نقل ازصفوان بن مهران جمال آمده است. وی گفت که مولایم صادق (علیه السلام) فرمود: زیارت اربعین که باید وقت برآمدن روز خوانده شود چنین است..... (مصباح المتهجد، ص 788، تهذیب الاحکام، ج 6،ص 113، اقبال الاعمال، ج 3، ص 101، مزار مشهدی، ص 514 (تحقیق قیومی)، مزار شهید اول (تحقیقمدرسة الامام المهدی، قم 1410)، ص 185 ـ 186
این زیارت، به جهاتی مشابه برخی از زیارات دیگر است، اما از آن روی که مشتمل بر برخی از تعابیر جالب در زمینه هدف امام حسین از این قیام است، دارای اهمیت ویژه میباشد. در بخشی از این زیارت در باره هدف امام حسین(علیه السلام) از این نهضت آمده است:"... و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة... و قد توازر علیه من غرّته الدنیا و باع حظّه بالارذل الادنی".
خدایا، امام حسین (علیه السلام) همه چیزش را برای نجات بندگانت از نابخردی وسرگشتگی و ضلالت در راه تو داده در حالی که مشتی فریب خورده که انسانیت خود را به دنیای پست فروختهاند بر ضد وی شوریده آن حضرت را بهشهادت رساندند.
دو نکته کوتاه:
نخست آن که برخی از روایاتی که در باب زیارت امام حسین (علیه السلام) در کتاب کامل الزیارات ابن قولویه آمده، گریه چهل روزه آسمان و زمین و خورشید و ملائکه را بر امامحسین (علیه السلام) یادآور شده است.(اربعین شهید قاضی،ص 386)
دوم این که ابن طاوس یک اشکال تاریخی هم نسبت به اربعین بودن روز بیستم صفر مطرح کرده و آن این که اگر امام حسین (علیه السلام) روز دهم محرم به شهادت رسیده باشد، اربعین آن حضرت نوزدهم صفر میشود نه بیستم. در پاسخ گفته شده است، به احتمال ماه محرمی که در دهم آن امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیده، بیست و نه روز بوده است. اگر ماه کامل بوده، باید گفت که روز شهادت را به شمارش نیاورده اند.(بحارالانوار، ج 98، ص 335)
علل بزرگداشت اربعين حسيني
هدف امامان از بزرگداشت همه ساله روز اربعين چه بوده است؟ در رأس بزرگان دين، ائمه بودند که اعمال مخصوصي را در اين روز دستور دادند به عنوان اين که مربوط به اربعين حسيني است نه صرف بيستم صفر بودن تا آخرين امام حاضر حضرت امام حسن عسکري عليه السلام که زيارت اربعين امام حسين عليه السلام را يکي از نشانه هاي مؤمن برشمردند.
اربعين امام حسين
ريشه اين همه اهميت شيعيان و بزرگان دين در مورد اربعين شهادت امام حسين عليه السلام چيست؟ اين مراسم از چه زماني شروع شده است؟ و چرا براي ديگر معصومين، اربعين گرفته نمي شود؟ آيا اربعين امام حسين عليه السلام برگرفته از چهلم گرفتن براي اموات است. و يک بزرگداشت عادي همانند بزرگداشت براي افراد ديگريست که از دنيا رفته اند؟ هدف امامان از بزرگداشت همه ساله روز اربعين چه بوده است؟
سيره امامان و بزرگان دين
روز چهلم شهادت امام حسين عليه السلام که همان روز بيستم صفر مي باشد از همان اولين سال واقعه کربلا 61 قمري روز تجديد غم و اندوه شيعيان و ارادتمند به خاندان اهل بيت عليهم السلام بوده است.
عمل بزرگان دين، براي متدينين با اهميت است به گونه اي که مردم نگاهشان به گفتار و نحوه برخورد عالم ديني است که به چه چيز بهاء مي دهند تا آن را انجام دهند و از چه چيز مردم را باز مي دارد تا سراغش نروند.
اگر عملي را عالمي تأييد کرد و يا بالاتر از آن خود ابتدا به ساکن اقدام کرد اين بعنوان يک سيره حسنه در بين مردم متدين جا افتاده و دنبالش را مي گيرند.
اربعين هم از اين امر مستثنا نيست. در رأس بزرگان دين، ائمه بودند که اعمال مخصوصي را در اين روز دستور دادند به عنوان اين که مربوط به اربعين حسيني است نه صرف بيستم صفر بودن تا آخرين امام حاضر حضرت امام حسن عسکري عليه السلام که زيارت اربعين امام حسين عليه السلام را يکي از نشانه هاي مؤمن برشمردند.
زيارت مخصوصه در روز اربعين
يکي از مهمترين علل جايگاه ويژه اربعين در ميان شيعيان، همين روايت امام حسن عسکري عليه السلام بر فضيلت اين روز است که زيارت مخصوص امام حسين عليه السلام در روز اربعين را يکي از نشانه هاي شيعه بودن مطرح کردند.
تهذيب: از حضرت ابى محمد حسن بن على عسكرى عليه السّلام، روايت است كه فرمود: نشانههاى مؤمن پنج چيز است: پنجاه و يك ركعت نماز، زيارت اربعين، انگشترى در دست راست كردن، پيشانى به خاك ماليدن، و با صداى بلند بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* گفتن.
مأثور از امام و روايت شده چنين كاين پنج خصلت است علامت بمؤمنين
اول نماز پنچه و يك ركعت و دوم انـگـشـتــر عقـيـق نـمـودن يـد يـمـيـن
سـوم بلند گفتن بسم اللَّه صلاة چهـارم بـخـاك بهـر خـــدا سـودن جـبين
پنجم كه حق نصيب كند جمله مرد و زن بـوسـيـدن مزار حسـيـــن روز اربـــعـيــن
بخاطر همين بسياري از شيعيان از اقصا نقاط جهان سعي دارند در اربعين خود را به قبر امامشان در کربلا برسانند و آنهايي هم که شرایط سفر ندارند آرزوي چنين زيارتي در دل دارند.
ائمه عليهم السلام براي ادامه اين مسير و از ياد نرفتن قيام خونين کربلا اين روز را بزرگ شمرده و از اولين زائر حسيني يعني جابر بن عبدالله انصاري - که در اولين اربعين خود را به قبر شهداي کربلا رساند - تجليل کردند. و کم کم روايات بسياري در زمينه ثواب زيارت امام حسين عليه السلام در روزهاي خاص و در تمام طول سال نقل شد.
عظمت مصيبت شهادت امام حسين صلوات الله عليه
اما چرا در بين ائمه علهم السلام به زيارت امام حسين عليه السلام تأکيد شده و باز در بين زيارات در طول سال زيارت اربعين جايگاه ويژه اي پيدا کرده است؟ بايد گفت: به علت شدت مصيبت شهادت امام حسين عليه السلام که مصيبةً ما أعظمها و أعظم رزيتها في الإسلام مصيبتي بوده که نه سابقه اي داشته و نه لاحقه اي. بنابراين فرق اين مصيبت با مصائب ديگر روشن است همانگونه که امام حسن مجتبي عليه السلام به برادرش فرمود: لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه. (3) از طرفي قيام امام حسين صلوات الله عليه بايد زنده مي ماند تا خون مبارکش هدر نرود و لذا تمام تلاش ائمه بر آن بود که به نحوي ياد حضرت سيدالشهداء بر سر زبانها باشد.
در اين راه حتي از ابزار گريه و عزاداري به نحو احسن استفاده بردند. گريه هاي امام سجاد عليه السلام شاهد بر اين مدعي است. و اين که يکي از راههاي زنده ماندن ياد و هدف قيام امام حسين(عليه السلام) زيارت حضرت است چه از دور و چه از نزديک.
و اما چرا اربعين؟ زيرا اولين زيارت در روز اربعين صورت گرفت. البته قبل از آن هم بطور مخفيانه زيارت محقق شده بود اما بصورت آشکارا و رسمي ظاهرا اين اولين زيارت بوده است. به عنوان نمونه گزارش زيارت شهداي کربلا قبل از دفن شدن که توسط ابن نما تاريخ نويس قرن نهم در کتابش مثير الأحزان ذکر شده آورده مي شود.
اربعين حسيني
آوردهاند كه «سليمان عدوى» در سومين روز شهادت حسين عليه السلام و ياران فداكارش بر كربلا گذر كرد و پس از تماشاى آن پيكرهاى به خون خفته و گلهاى پرپر شده مرثيهاى جانسوز بدين مضمون سرود: مررت على أبيات آل محمّد فلم ارها امثالها يوم حلّت
بر خانه ها و سراپرده خاندان محمد صلى الله عليه و آله گذر كردم و آنها را بسان روزگار پر افتخار پيامبر آباد و آزاد و در امنيت و آرامش نديدم.
مگر نمی نگرى كه خورشيد جهان افروز در سوگ امام حسين عليه السلام و يارانش رنگ پريده و بيمار است، و زمين و زمان از اين سوگ سهمگين به لرزه در آمده و دگرگون شده است.
بنابراين ائمه عليهم السلام براي ادامه اين مسير و از ياد نرفتن قيام خونين کربلا اين روز را بزرگ شمرده و از اولين زائر حسيني يعني جابر بن عبدالله انصاري - که در اولين اربعين خود را به قبر شهداي کربلا رساند - تجليل کردند. و کم کم روايات بسياري در زمينه ثواب زيارت امام حسين عليه السلام در روزهاي خاص و در تمام طول سال نقل شد، در پايان به ذکر يک روايت اکتفا مي شود:حسن بن على بن فضّال، از ابو ايّوب خزّاز، از محمّد بن مسلم، از امام ابو جعفر محمّد بن علي عليهماالسلام روايت كرده است كه فرمود: شيعه ما را به زيارت حسين بن علي عليه السلام امر كنيد، زيرا كه زيارت او ويرانى و غرق و آتشسوزى و خورده شدن توسط درندگان را دفع ميكند، و زيارت او بر كسى كه به امامت حسين (علیه السلام) از جانب خداى عز و جل معترف باشد فرض است.