اما این تحلیل که تحولات اخیر با روند فعلی ادامه پیدا کند چندان عقلایی نیست چرا که تجربه نشان داده سازمانهای اطلاعاتی کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ به این آسانی اجازه تولد یک حکومتی مردمی و مخالف سیاستهای آمریکا را نخواهند داد لذا در آینده نهچندان شاهد یک سلسله حوادث پیش بینی نشده در یمن خواهیم بود که از هماکنون زمزمه برخی از آنها به گوش میرسد.
چندی پیش در یک حمله انتحاری در صنعا ۴۳ نفر جان خود را از دست دادند و از سوی دیگر خبرهایی از درگیری عناصر القاعده و حوثیها در مناطق مختلف یمن بخصوص در اطراف رداع گزارش میشود. هر چند گروههای توانستند براحتی منطقه الناسخ به عنوان مهمترین پایگاه القاعده در یمن را اشغال نمایند اما سیر این تحولات از اولین سناریوی کشورهای مخالف مقاومت در یمن خبر میدهند.
سناریوی عضوگیری و تقویت گروههای تروریستی برضد حکومت مردمی در یمن اولین احتمال درباره سیر درگیریهای آینده این کشور خواهد بود. سازمانهایی چون القاعده از سالها پیش در خاک یمن فعال بودهاند اما بواسطه تسلط عربستان بر این کشور چندان عملیاتی نبودند یا به عبارتی بدلیل نزدیکی عناصر القاعده با سازمان اطلاعاتی عربستان دلیلی برای فعالیت گسترده در یمن نمیدیدند اما بعد از پیروزی انصارالله و اضافه شدن یمن به حلقه مقاومت در منطقه در آینده شاهد دخالت سازمانهای اطلاعاتی برای تقویت و تجهیز گروههای تروریستی در این کشور خواهیم بود.
تسلط القاعده بر شهر «العدین» در دویست کیلومتری جنوب صنعا و درگیریهای اخیر در استان بیضاء که منجر به کشته شدن 28 نفر شد؛ نشانه تقویت القاعده در داخل یمن است. فعالیت گروه انصار الشریعه در استان ماریب نمونه دیگری در اثبات احتمال درگیریهای خونین تروریستی در داخل یمن است.
در یمن سه جریان عمده سیاسی فعال هستند که عبارتند از کنگره ملی سراسری که از حمایت ویژه عربستان برخوردار است و عمدتا از حامیان علی عبدالله صالح هستند، حزب اصلاح که دارای رابطه بسیار نزدیکی با شاخه بینالمللی اخوان المسلمین است و خود دارای تفرات بسیار متعدد و متکثری است و گروه سوم و مسلط فعلی حوثیها هستند که بواسطه نزدیکی فکری به جریان مقاومت در منطقه بسیاری این گروه را بهعنوان نماینده جمهوری اسلامی در یمن میشناسند.
وجود این جریانات سیاسی دارای قدرت کم و بیش برابر و سه جریان اصلی اسلامی حاکم در خاورمیانه زمینه اختلافات فراوانی را در این کشور بوجود آورده است. در نتیجه میتوان اینگونه تصور کرد که دومین سناریوی برای یمن انقلابی ایجاد درگیریهای سیاسی و بهتبع آن مذهبی، قومی و قبیلهای است. عربستان و آمریکا قبل از فعال کردن سناریوی داعش در عراق در نظر داشتند تا با همین سناریو زمینه ناآرامی سیاسی در این کشور را فراهم کنند اما بواسطه وجود رهبران مذهبی آگاه عراق از جمله آیتالله سیستانی این طرح با شکست روبرو شد.
هر چند حوثیها با میانجیگری سازمان مللتوافقنامهای برای برقراری آتشبسو تشکیل دولت متحد امضا کردند و حزب اصلاح نیز این توافق را پذیرفت اما تجربه نشان داده که با ایجاد زمینه اختلافات دو طرف چندان به بندهای توافقات فی ما بین پایبند نخواهند بود.
چندی پیش خبرهایی درخصوص درگیریهای پراکنده میان نیروهای جنبش انصارالله با نیروهای سعودی در منطقه «آل عیاش» گزارش شد که طی آن نیروهای عربستانی در پی تلاش برای ورود به خاک یمن بودند که با مقاومت انصارالله مواجه شدند. ظاهرا درگیری بین نیروهای عربستان و انصارالله در این منطقه به این مورد ختم نشده و درگیری پراکنده در مرز یمن و عربستان به صورت مستمر ادامه دارد.
این درگیریها و سابقه دخالت نظامی عربستان برای سرکوب انقلاب بحرین و همچنین نقش ریاض در سقوط حکومت مرسی در مصر سناریوی سوم پیش روی یمن را بازگو میکند. احتمال دخالت نظامی خارجی با حمایت آمریکا و اسرائیل طرح سومی است که میتواند ماهیت حکومت مردمی انصارالله را به خطر اندازد.
حضور دائمی هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در آسمان یمن و احساس خطر عربستان از تحولات یمن در راستای احتمال تضعیف حکومت آل سعود دو سناریوی نظامی را احیا میکند اول مداخله نظامی مستقیم که احتمال آن تا مدتها بدلیل درگیری آمریکا و کشورهای ارتجاع عرب در عراق و سوریه کم و بیش ضعیف است و دوم سازماندهی یک کودتا از بازماندههای وفادار به عبدالله صالح در ارتش یمن.
هرچند یمن بعد از سالها تحمل دیکتاتور های همسو با غرب به فضای ایدهآل یک حکومت انقلابی نزدیک شده است اما فاصله بسیار زیادی بین وضعیت فعلی این کشور و ثبات سیاسی آینده آن وجود دارد که نیازمند اتحاد و هوشیاری مردم این کشور درخصوص توطئههای پیش روست. اگر یمن بتواند این دوران پرالتهاب را سپری کند بواسطه دارا بودن بستر مناسب اقتصادی و جایگاه ژئوپلتیک نقش موثری در آینده مبارزه محور مقاومت در منطقه خواهد داشت.