اين خبر عجيب و غير منتظره، براي رئيسجمهور ايران و همراهان غيرقابل باور بود و لذا با بياعتنائي آنها مواجه شد ولي نخستوزير تركيه بر آنچه گفته بود تأكيد كرد و گفت: داعش درحال تسلط بر شهر موصل است. هيأت ايراني بعد از پايان اين ديدار، هنگامي كه موضوع را دنبال كرد معلوم شد خبر درست است و شهر موصل سقوط كرده و به دست داعش افتاده است.
هر چند از اين خبر ميتوان نكات زيادي به دست آورد، ولي هدف ما از مطرح كردن آن در اين مقاله اينست كه اطلاع دقيق و سريع نخستوزير تركيه از عمليات داعش در شمال غرب عراق و اشغال موصل، به روشني نشان ميدهد دولت تركيه در جريان اين عمليات قرار داشته و با داعش و طراحان پشت پرده اشغال استانهاي شمال عراق همدست بوده است.
حتي اگر اين به رخ كشيدن هم توسط اردوغان صورت نميگرفت، روابط تنگاتنگ داعش با دولت تركيه از مدتها قبل آنقدر آشكار بود كه همدستي دولتمردان ترك با طراحان اشغال استانهاي شمال غرب عراق و مشخصاً سران داعش بر كسي پوشيده نبود. برگزاري گردهمائيهاي مخالفان دولت سوريه در تركيه، باز كردن راه عبور تروريستهاي داعش از مرز تركيه به سوريه و عراق، معالجه زخميهاي داعش در بيمارستانهاي تركيه، پناه دادن فراريان عراقي از جمله طارق الهاشمي معاون رئيسجمهور سابق عراق در آنكارا و حمايتهاي مالي، نظامي، تبليغاتي و سياسي تركيه از تروريستهاي تكفيري از جمله داعش، همگي نشانههاي آشكار همدستي دولت تركيه با داعش و ساير تروريستهاي تكفيري و حاميان آنها بودند.
با اينحال، نخستوزير تركيه با اعلام خبر سقوط موصل به رئيسجمهور ايران شايد درصدد بود قدرت و نفوذ دولت خود در منطقه را به رخ بكشد.
اكنون كه دولت آقاي اردوغان از مجلس تركيه اجازه ورود ارتش اين كشور به سوريه و عراق را گرفته و براي اين كار، مقابله با داعش را پوشش و بهانه قرار داده، واقعيت ديگري نيز برواقعيتهاي تلخ موجود در پرونده دولتمردان ترك در موضوع ناامنيهاي سوريه و عراق افزوده ميشود.
هدف اصلي دولت تركيه و شخص اردوغان از ورود ارتش اين كشور به خاك سوريه و عراق، همراهي با آمريكا و به اصطلاح ائتلاف ضد داعش مورد نظر آمريكا براي محقق ساختن خواستههاي استعماري آمريكا در منطقه است. همه ميدانند كه آمريكا با ائتلافي كه تشكيل داده درصدد مقابله با داعش نيست، بلكه ميخواهد شكستهاي خود در سوريه و عراق را جبران كند. آمريكا بعد از سه سال و نيم تلاش نتوانست دولت بشار اسد را ساقط كند و از عراق نيز با دست خالي خارج شد و همه چيز در عراق، سوريه، لبنان و فلسطين به زيان آمريكا و رژيم صهيونيستي به پيش رفت و قدرت مقاومت عليرغم تمام فشارهائي كه آمريكا و ارتجاع عرب و صهيونيستها بر آن وارد كردند بيش از هر زمان ديگري اوج گرفت بطوري كه در جنگ 51 روزه غزه در تابستان امسال كاملاً مشهود بود.
به همين دليل، آمريكا با طراحي يك عمليات پيچيده كه داراي چند مرحله ميباشد درصدد جبران اين شكست و ايجاد حاشيه امن براي رژيم صهيونيستي است. اشغال استانهاي شمال غرب عراق توسط داعش، كه قطعاً با اطلاع دولتمردان آمريكائي صورت گرفت، اولين مرحله از اين عمليات بود. در مراحل بعدي، ايجاد تغييرات در دولت عراق، تشكيل ائتلاف بظاهر ضد داعش، حمله هوائي به زيرساختهاي سوريه به بهانه مبارزه با داعش، وارد ساختن ارتش تركيه به درگيريهاي داخل سوريه و عراق و خودداري از بمباران تروريستهاي داعش در مناطقي از قبيل "كوباني" به بهانه وجود موانع طبيعي و با هدف تقويت داعش در جبهههاي زميني از ديگر ترفندهاي آمريكا در اين عمليات تاكنون بودهاند.
قطعاً تلاش براي تضعيف دولتهاي دمشق و بغداد، وارد ساختن ضربههاي كاري به لبنان و حزب الله، هموار ساختن راه براي نزديكي بيشتر سران ارتجاع عرب به رژيم صهيونيستي و شكل دادن به خاورميانه جديد عربي تحت سلطه كامل آمريكا، مراحل ديگر عمليات مورد نظر آمريكا در آينده را تشكيل ميدهند.
خوشبختانه مردم عراق، سوريه، لبنان و فلسطين با هوشياري كامل در برابر اين طرح آمريكا ايستادهاند و تاكنون آمريكا نتوانسته آنها را فريب بدهد. در تركيه نيز مردم با ورود ارتش اين كشور به خاك عراق و سوريه به بهانه مبارزه با داعش مخالفت كردهاند زيرا ميدانند كه اين اقدام، بخشي از طرح خائنانه آمريكا در همين عمليات پيچيده است.
آنچه در اين ميان موجب تأسف است همراهي بيچون و چراي رجب طيب اردوغان با آمريكا براي پياده كردن طرح خائنانهايست كه با پوشش مبارزه با داعش درصدد اجراي آنست. اردوغان، با بهاي گزاف پذيرش شكاف در حزب خود و جدا شدن افراد مؤثري همچون عبدالله گل و خريدن رسوائي سرسپردگي در برابر آمريكا و رژيم صهيونيستي حاضر شد در ناامن ساختن منطقه سهم قابل ملاحظهاي داشته باشد و متأسفانه اين بدنامي و پرونده سياه را فقط در مقابل دريافت چراغ سبز آمريكا براي تكيه زدن بر كرسي رياست جمهوري به جان خريده است!
اردوغان، هر چند امروز بر كرسي رياست جمهوري تركيه تكيه زده و خود را احياگر "خلافت عثماني" ميپندارد، ولي بايد بداند كه تاريخ او را در جايگاه "آتاترك" ميبيند و قطعاً سرنوشت و نام و نشان زشت آتاترك نيز در انتظار او خواهد بود. رياستي كه با هزينه گزاف ريخته شدن خون آنهمه بيگناه و ويران شدن كشورهاي همسايه به دست بيايد، كلاهي است كه با اندك بادي از سر خواهد افتاد.