SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
«شیعه نیوز»: ابوبصیر، یکی از شاگردان امام صادق(علیه السلام)، روزی به آن بزرگوار عرض کرد:
«فدایت گردم! آیا لحظه جدا شدن روح از بدن مومن سخت می باشد؟»
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: نه به خدا سوگند.
ابوبصیر پرسید: چگونه می شود که او به مرگ علاقمند باشد؟ (با اینکه هر کسی مرگ را دوست ندارد)
حضرت فرمودند: هنگامی که مؤمن در لحظه مرگ قرار گرفت، رسول خدا (صلی الله عیله وآله) و امیرمؤمنان (علیه السلام)، و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) و همه امامان (علیهم السلام) بر بالین او حاضر می شوند، جبرئیل و اسرافیل و میکائیل و عزرائیل نیز حاضر می شوند، امیر مؤمنان علی (علیه السلام) به پیامبر (صلی الله علیه وآله) عرض می کند؛ «ای رسول خدا، این مؤمن ما را دوست داشت و ما را رهبر خود قرار داده بود، پس او را دوست بدارید.»
پس رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به جبرئیل می گوید: «این مؤمن، علی (علیه السلام) و فرزندان او را دوست داشت، پس او را دوست بدار».
جبرئیل همین سخن را به میکائیل و اسرافیل می گوید، سپس همه، به عزرائیل می گویند: «این مؤمن، محمد و آل محمد (صلی الله علیه وآله) را دوست داشت، و علی (علیه السلام) و فرزندانش را امام خود قرار داد، با او مدارا کن»
عزرائیل در پاسخ می گوید: «سوگند به کسی که شما را برگزید، و گرامی داشت و محمد (صلی الله عیله وآله) را به پیامبر برگزید و به مقام رسالت، اختصاص داد؛ لاَنا اَرفَقُ بِهِ مِن والدٍ رَفیقٍ؛ وَ اَشفَقُ عَلَیهِ مِن اَخٍ شَفیقٍ؛ «من از پدر، نسبت به او صمیمی تر و از برادر نسبت به او مهربان تر می باشم».
سپس عزرائیل به آن مؤمن متوجه می شود، تا روح او را قبض کند، پس به او می گوید: «ای بنده خدا! آیا برات آزادی و سند نجات خود را گرفتی؟»
مؤمن، می گوید: آری.
عزرائیل می گوید: «به چه دلیل، این برات را گرفتی؟»
مؤمن می گوید: به خاطر محبتی که به محمد و آل محمد (صلی الله علیه وآله) داشتم، و به خاطر آنکه ولایت علی (علیه السلام) و فرزندان او را پذیرفته بودم.
عزرائیل می گوید: از آنچه که از آن می ترسیدی، خداوند تو را از آن ایمن نمود و به آنچه که امید داشتی، خداوند تو را به امیدت رسانید، دو چشم خود را بگشا و به آنچه در حضورت هست، بنگر.
مؤمن چشمان خود را می گشاید و به پیامبر و امامان (علیهم السلام) یکی یکی نگاه می کند و دری از بهشت به روی او گشوده می گردد و به او گفته می شود: خداوند این بهشت را برای تو آماده ساخته، و این ها (پیامبر (صلی الله علیه وآله) و آلش) رفیق ها و دوستان تو می باشند، اَفَتُحِبّ اِللّحاقَ بِهِم اَو الرُّجُوعَ اِلَی الدُّنیا: آیا دوست داری به این ها (محمد (صلی الله علیه وآله) و آلش) بپیوندی، یا به دنیا بازگردی؟
مؤمن در پاسخ می گوید: نیازی به دنیا و بازگشت به آن ندارم.
پس منادی خدا از درون عرش به گونه ای ندا می دهد که هم او و هم همه حاضران صدای آن منادی را می شنوند، ندای او این است:
یَا اَیَتّهَا النَّفسُ المُطمَئِنَة اِرجِعِی اِلی مُحَمّد وَ وَصِیّه وَ الاَئمَة مِن بَعدِهِ اِرجِعِی اِلی رَبِّکَ راضِیَة بِالوِلایَة، مَرضِیّة بِالثَّوابِ، فَادخُلی فِی عِبادِی وَ اَدخُلی جَنّتی غیرَ مَشُوبَة؛ ای کسی که به محمد (صلی الله علیه وآله) و وصیّ او و امامان بعد از او، اطمینان داشتی، بازگرد به سوی پروردگارت، در حالی که تو به ولایت آن ها راضی هستی و خداوند با ثوابش از تو خشنود است، داخل شو در میان بندگانم (محمد (صلی الله علیه وآله) و خاندانش) و داخل شو در بهشتم که هیچگونه گرفتاری و رنج در آن نیست.
پی نوشت ها:
1- بحارالانوار، ج6: 162- 163.
2- عالم برزخ در چند قدمی ما: 64.
منبع: قدس
انتهای پیام/ ح . ا